یک روز مادر شهیدان علیرضا و بهزاد جعفری نژاد منزل ما آمدند مادر شهید خیلی ناراحت و دل شکسته بود. دستان خستهاش را گرفتم .گفتم: چی شده مادر؟
گفت: یکی از همسایه ها بهم گفت عکس پسرای شهیدت را از سر در ورودی آپارتمان بردار شاید همسایهای راضی نباشد!
دلم گرفت از این همه بیمعرفتی!
مادر گفت: عکس پسرام را برداشتم
با ناراحتی گفتم: چرا مادر؟!
حالا اون آدم حرف بیجایی زد ما مدیون شما و شهدا هستیم، خواهش میکنم عکسها را دوباره بگذارید.
هرچه اصرار کردم فایدهای نداشت دلش راضی نشد گفتم: مادر عکسشون را بدید من بگذارم در فضای مجازی همه ببینند رفت و با ذوق عکسها را آورد.
تصاویر این دو شهید بزرگوار تقدیم حضورتان همه ما زندگیمون را مدیون شهدا و مادران شهدا هستیم به اندازه ارادت تون به شهدا تا میتوانید نشر دهید🌹
اجرتان با شهدا
آقا،برادر عزیز،هیچ وقت توجیه غیرشرعی خودتان رانکنید.یک موقع می بینی انسان می خواهد یک عملی انجام بدهد،هی خودش را توجیه می کندو می خواهد به یک شکلی خودش را راضی کند.در انسان دو نفس هست..یکی می کشد به طرف شیطان،یکی می کشد به طرف خدا.انسان باید خودش موقعی که یک تصمیم گرفت،خدای خودش را در نظربگیرد.
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
اکبر تعریف می کرد: این اواخر یک بار آمدم پایگاه و دیدم آشپز پادگان خیلی ولخرجی کرده! دو جور غذا تهیه کرده بود. چلومرغ و چلوقیمه، مرغ برای خلبان ها و قیمه برای سرباز ها. وقتی فهمیدم، ناراحت شدم و گفتم: حالا که دوجور غذا درست کردی مرغ را بگذار برای سربازها و قیمه برای خلبان ها. تا یاد بگیری بین بندگان خدا فرق نگذاری. خدا همه را یک جور آفریده.
#شهیدعلی_اکبر_شیرودی
خداوندا!!
پاهایم جرأت عبور از صراط را ندارد،
من آنها را در بین الحرمین
برهنه دواندم،
در سنگرها خمیده جمع کردم
و در دفاع از دینت دویدم،
جهیدم،
خندیدم
و گریستم
افتادم
و بلند شدم....
امید دارم آن جهیدن ها و خزیدن ها و به حُرمت آن حریم ها آنها را ببخشی.
@shahidestaan
♦️حکم قصاص قاتل شهید حمیدرضا الداغی اجرا شد
🔹شهید حمیدرضا الداغی ساعت ٢١ هشتم اردیبهشت در یکی از معابر شهری سبزوار بهمنظور دفاع از همشهریان خود از سوی چند جوان به شدت مورد اصابت ضربات سلاح سرد قرار گرفت و به شهادت رسید.
🔹طبق بررسیها مشخص شد ۲ متهم پرونده دارای سوابق متعدد کیفری هستند که در واکنش به دفاع شهید الداغی از دختر جوان ناجوانمردانه با سلاح سرد وی را از پشت سر مورد اصابت چاقو و سپس نفر دوم از روبرو مورد جرح شدید قرار میدهند.
🔹بلافاصله بعد از این حادثه با دستور قضایی، اکیپ جنایی تحقیقات خود را آغاز و در کمتر از ۱۰ ساعت ضاربین شناسایی و به اتهام مشارکت در قتل عمد دستگیر شدند.
🔹پس از تایید حکم صادره در دیوان عالی کشور، حکم قصاص این متهم صبح امروز در شهرستان سبزوار اجرا شد.
@shahidestaan
🌴 نماز خواندن شهید محمد حسین یوسف الهی به زلالی و طراوات باران در زیر باران.🌧
🔹 آن شب هوا بارانی بود ما هم در سنگر خوابیده بودیم نیمه های شب، باران شدیدتر شد و آب به داخل سنگر نفوذ کرد.
◇ من بیدار شدم و دیدم همه جا خیس شده خواستم بچه ها را بیدار کنم که دیدم حسین نیست.
◇ از سنگر خارج شدم همینطور که در حال مشاهده اطراف بودم احساس کردم پشت تانکر آب چیزی تکان می خورد.
◇ حسین را دیدم که در آن نیمه شب و باران شدید به نماز ایستاده بود.
راوی: علی میر احمدی
📘 نقل از کتاب «نخل سوخته»
#شهید_محمدحسین_یوسف_الهی
@shahidestaan
" بخشنامه فرمانده شهید، آقا مهدی باکری "
بسمه تعالی
قابل توجه کلیه فرماندهان و مسئولین واحدها
سلام علیکم، گرچه خودتان آشنا به موارد ذیل هستید، ولی چون اکثراً در نامههای برادران بسیجی نوشته میشود، لازم دانستم مجددا متذکر شوم.
1- بعد از همه نیروها غذا بگیرید، کمتر و دقیقا هم نوع آنها باشد.
2- در داشتن وسایل چادر و پتو و غیره فرقی با بقیه نداشته باشید.
3- در داشتن مواد غذایی، کمپوت و میوه و چای و غیره همانند ، #بلکه_کمتر_از_بقیه_باشید.
4- در گرفتن لباس و پوشاک و کفش ، کمتر از بقیه داشته باشید.
5- اولین کسی باشید که در اول وقت در صف مقدم نماز و دعاها میباشد.
6- مراسم بزرگداشت و ترحیم و ... برای شخصیتها و شهدا و غیره بگیرید و فعالانه شرکت کنید.
7- در توجیه مسائل به نیروها جهت روشن شدن نسبت به مسائل کوتاهی نکنید که عدم توجیه، موجب به وجود آمدن خیلی از ابهامات و مشکلات است .
62/1/12
@shahidestaan
بجز رنگ خاکی و آسمون آبی ؛ جهانشونِ آلوده ی
رنگای فیکِ دنیا نشده بود . زرق و برق ِ چراغهای
روشن شهر و ویترین های جان فروشی ؛ براشون
بوی نم و کپک میداد . مشام شون رو رایحه ی
عطر یاس جبهه ها پر کرده بود . جانهایی که
تطهیر شده با نور بود .
آه از دلتنگی ...💔
@shahidestaan
خادم الشهدا منیت نداره
خادم الشهدا غرور نداره
خادم الشهدا در مقابل زائر خوش خلق ترینه
خادم الشهدا فرق محرم. نامحرم تشخیص میده
خادم الشهدا اگر کاری بهش دادن نمیگه چرا من
خادم الشهدا واسه کار ثواب رقابت میکنه
@shahidestaan
و هر شهید از دلت خبر دارد. او با دعایش جبران میکند برایت تمامش را.
#شهید_مهران_اقرع❤
.
#دلَم نه براے #شمـا
ڪہ براے مهربانےهایتان #تنگ است
براے قلـب هاے پاڪے ڪہ
لبریـز از عشق #خـدا بود ...
#ڪجایید_مردان_خدایی
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانے
#شهید_شهروز_مظفری_نیا
🔻دانشجوی مدافع حرمی که در روز دانشجو به شهادت رسید
🔹شهید دانشجو «احمد قاسمی کرانی» در آزمون کارشناسی ارشد رشته مکانیک پذیرفته شده بود که عشق به دفاع از اسلام او را به دانشگاه جهاد کشاند تا اینکه در ۱۶ آذر سال ۹۴ به شهادت رسید.
🔹«احمد قاسمی کرانی» اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۹ همزمان با میلاد پیامبر اکرم(ص) در یکی از روستاهای توابع شهرستان فارسان متولد شد. پس از پایان دوران کارشناسی و در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه شیراز پذیرفته شد. قرار بود بهمن ماه سال ۹۴ در این دانشگاه مشغول به تحصیل شود که جهاد در سوریه علیه تروریستها او را به دانشگاه جهاد در برابر تکفیریها کشاند.
🔹وی پس از معرفی از گردان فتح لشکر عملیاتی هفت ولیعصر (عج) خوزستان به تیپ پانزده تکاوری امام حسن مجتبی(ع) در بهبهان رفت و در سحرگاه ۲۵ آبان ماه سال ۱۳۹۴ به همراه گردان امام حسین ع تیپ تکاور جهت دفاع از حرم آل الله به سوریه اعزام شدند و در ۱۶ آذرماه، روز دانشجو به دست تروریستهای تکفیری در منطقه لاذقیه سوریه به شهادت رسید.
🌹کارگران حضرت زهرا (س)در شاهرود!
🔹تابستان ۱۳۶۳_شاهرود
هنگام آموزش سربازان در صحرا، با مادری به همراه دو دخترش برخورد کردیم که در حال درو کردن گندمهایشان بودند. فرماندهی گروهان، ستوان آسیایی به من گفت:
مسلم بیا سربازان دو گروهان را جمع کنیم و برویم گندمهای آن پیرزن را درو کنیم.
گفتم: چه بهتر از این!
پس از سلام و خسته نباشید گفتم: مادر شما به همراه دخترانتان از مزرعه بیرون بروید تا گندمهایتان را درو کنیم؛ فقط محدوده زمین خودتان را به ما نشان دهید و دیگر کاری نداشته باشید.
پیرزن پس از تشکر گفت: پس من میروم برای کارگران حضرت فاطمه مقداری هندوانه بیاورم!
از ۹ صبح تا ظهر، با پانصد سرباز تمام گندمها را درو کردیم؛ بعد از اتمام کار، سربازان مشغول خوردن هندوانه شدند؛ من هم از این فرصت استفاده کردم و گفتم: مادر چرا صبح گفتید میروم تا برای کارگران حضرت فاطمه هندوانه بیاورم؟
گفت:
دیشب حضرت فاطمه به خوابم آمد و گفت:
چرا کارگر نمیگیری تا گندمهایت را درو کند؟
این کارها، دیگر از تو گذشته!
عرض کردم:
خانم شما که میدانی تنها پسر و مرد خانواده ما به شهادت رسیده است و درآمدمان نیز کفاف هزینه کارگر را نمیدهد؛ مجبوریم خودمان کار کنیم.
بانو فرمودند: نگران نباش!
فردا کارگران از راه خواهند رسید.
... از خواب پریدم.
امروز هم که شما این پیشنهاد را دادید، فهمیدم این سربازان، همان کارگران حضرت زهرا میباشند.
با شنیدن این حرفها، ناخودآگاه اشک از چشمانم جاری شد و گفتم: سلام بر تو ای حضرت زهرا؛ فدایت شوم که ما را به کارگری خود قابل دانستی.
📚 کتاب نبرد میمک، احمد حسینا
@shahidestaan