eitaa logo
شفعا
148 دنبال‌کننده
10هزار عکس
6.1هزار ویدیو
88 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج کانال رسمی پایگاه شهید فریادرس مدیر کانال: @jalalialii تبادل: @abbi313
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴اگر هر شب ۸ ساعت بخوابیم دقیقاً چه اتفاقی در بدن‎مان می‎افتد؟ ۱- چیزهای جدید را سریع تر یاد خواهید گرفت ۲- هوشیاری بیشتری خواهید داشت ۳- وزن خود را راحت تر کنترل خواهید کرد تحقیقات نشان داده هنگام خواب، هورمونی در بدن به اسم لپتین تولید می شود، که به بدن می گوید که ما سیر هستیم و به غذا احتیاج نداریم. اگر خواب کافی نداشته باشیم، تعادل این هورمون برهم می خورد و در طول روز درگیر هوس های غذایی می شویم. ۴- به فرد سالم تری تبدیل خواهید شد خواب کافی جلوی ریسک بالا رفتن فشار و کلسترول خون را می گیرد ۵- ممکن است جلوی ابتلا به دیابت را بگیرد خواب تأثیر زیادی بر تنظیم قند خون و حساسیت به انسولین دارد ۶- سرماخوردگی تان زودتر خوب خواهد شد ۷- پوست بهتری خواهید داشت وقتی در خواب هستیم، پوست خودش را ترمیم می کند. ۸- رانندگی ایمن تری خواهید داشت تحقیقی نشان داد رانندگانی که کمبود خواب داشتند،شبیه به رانندگان مست رانندگی می کردند. ۹- تعادل بیشتری خواهید داشت @shahidfaryadras
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷 ✫⇠ قسمت:2⃣1⃣ ✍ عشق به امام حسین (ع) 🍁یه روز چند تا از گنده لاتهاي شرق و جنوب شرق تهران و شاهرخ دعوت شدند ساواک . هر کدام از اينها با چند تا از نوچه هاشون آمده بود . من هم همراه شاهرخ بودم . 🍁جلسه که شروع شد نماينده ساواک تهران گفت: چند روزي هست که در تهران شاهد اعتصاب و تظاهرات هستيم . خواهش ما از شما و آدم هاتون اينه که ما رو کمک کنيد . توي تظاهراتها شما جلوي مردم رو بگيريد ، مردم رو بزنيد . ما هم از شما همه گونه حمايت مي کنيم . پول به اندازه کافي در اختيار شما خواهيم گذاشت . جوايز خوبي هم از طرف اعلي حضرت به شما تقديم خواهد شد . 🍁جلسه اون روز با نماینده ساواک که تمام شد ، همه گنده لاتها پول خوبی از ساواک گرفتن ، اما شاهرخ گفت : بايد فکر کنم ، بعداً خبر ميدم . بعد هم به من گفت : الان محرم ، مردم عزادار امام حسين(ع) هستند . من بعد عاشورا خبر ميدم . شاهرخ عاشق امام حسين (ع) بود . از دوران کودکي علاقه شديدي به آقا داشت . 🍁اين محبت را از مادرش به يادگار داشت. راه اندازي هيئت با کمک دوستان ورزشکار ، عزاداري و گريه براي سالار شهيدان ، آن هم قبل از انقلاب از برنامه هاي محرم او بود . هر سال در روز عاشورا به هيئت جواد الائمه در ميدان قيام مي آمد . بعد همراه دسته عزادار حرکت مي کرد . پيرمرد عالمي به نام حاج سيد علي نقي تهراني مسئول و سخنران هيئت بود. شاهرخ را هم خيلي دوست داشت... ادامه دارد منبع: 🔹کتاب شاهرخ ,حر انقلاب اسلامی 🔹کتابخانه (مجمع جهانی خادمین شهدا) @shahidfaryadras
‼️غسل زیارت امام حسین (علیه السلام ) 🔷س 1836: آیا برای ورود به حرم سیدالشهداء(علیه السلام) باید غسل کرد یا با گرد وغبار راه وارد حرم شد؟ ✅ج: برای سفر زیارتی امام حسین(علیه السلام) غسل مستحب است و برای ورود به حرم رجائاً انجام شود.  @shahidfaryadras
🔰آیا امکان ملاقات امام زمان وجود دارد؟ علامه حلی هر شب جمعه از حِلّه به کربلا می‌رفت. در یکی از سفرها در راه شخصی به او رسید و با هم روانه کربلا شدند. بعد از صحبت با مرد غریبه علامه درک کرد که با عالمی بزرگ هم¬صحبت شده است؛ به‌طوری‌که هر مسئله‌ای می‌پرسید، او جواب می‌داد. تازیانه‌ای که در دست علامه بود، به زمین افتاد. در همین حین این مسئله را از آن شخص پرسید: «آیا در زمان غیبت کبری، امکان ملاقات با امام زمان (ع) هست؟» آن شخص تازیانه را برداشته و به علامه داد و دستش به دست علامه رسید، فرمود: «چگونه نمی‌توان امام زمان را دید در صورتی که اکنون دست او در دست توست؟» منبع: کتاب «قصص العلماء» نوشته تنکابنی/ ص ۸۸۳
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷 ✫⇠ قسمت:3⃣1⃣ ✍اولین جرقه هدایت 🍁درعاشوراي سال پنجاه و هفت ، ساواک به بسياري از هيئت ها اجازه حرکت در خيابان را نمي داد . اما با صحبتهاي شاهرخ ، دسته هيئت جواد الائمه مجوز گرفت . شاهرخ مياندار دسته بود. محکم و با دو دست سينه مي زد . نمي دونم چرا اما اونروز حال و هواي شاهرخ با سالهاي قبل بسيار متفاوت بود . موقع ناهار ، حاج آقا تهراني کنار شاهرخ نشسته بود . بعد از صرف غذا ، مردم به خانه هايشان رفتند . 🍁حاج آقا با شاهرخ شروع به صحبت کرد . ما چند نفر هم آمديم و در کنار حاج آقا نشستيم . صحبتهاي او به قدري زيبا بود که گذر زمان را حس نمي کرديم . اين صحبتها تا اذان مغرب به طول انجاميد . بسيار هم اثر بخش بود . من شک ندارم ، اولين جرقه هاي هدايت ما در همان عصر عاشورا زده شد . آن روز ، بعد از صحبتهاي حاج آقا و پرسش هاي ما ، حُـرّ ديگري متولد شد . آن هم سيزده قرن پس از عاشورا ، حُرّي به نام شاهرخ ضرغام براي نهضت عاشورائي حضرت امام (ره) 🍁ببينيد رفقا ، ما اين همه به خاطر امام حســين(ع) به ســر و سينه خود مان ميزنيم ، از آنطــرف فرزند اين مولاي مــا يعني آقاي خميني را گرفته انــد . بدون دليل هم تبعيدش کرده اند . اما ما هيچ کاري نميکنيم . مگر ايشان چه گفته ، اين سيد ميگويد : شاه نبايد پول مملکت را اينقدر صرف عياشي و جشن و خوش گذراني کند . ميگويد اسلام در خطر است . ميگويد نبايد به اســرائيل کمک کرد . شــما ببينيد از پول مملکت اسلامي ما به اسرائيلي که کشورهاي اسلامي را اشغال کرده کمک ميشود . 🍁به جاي بها دادن به اسلام واقعي ، شــخصي را نخســت وزير کرده اند که مذهبش بهائي است . واقعا آقاي خميني راست گفته که اسلام در خطر است . اينهــا صحبت هائي بود که حاج ســيد علي نقــي تهراني در عصر عاشــورا براي ما ميگفت ، بعد ادامه داد: نور ايمان را ببينيد ، اين آقاي خميني بدون هيچ چيزي و فقط با توکل بر خدا ، با يک عبا و لباس ســاده به مبارزه پرداخته ، اما شاه خائن با اين همه تانک و توپ از پس او بر نمي آيد شــاهرخ که ســاکت و آرام به ســخنان حاج آقا گوش ميکرد وارد بحث شد . گفت : اتفاقاً من هم به همين نتيجه رســيده ام ... ادامه دارد منبع: 🔹کتاب شاهرخ ,حر انقلاب اسلامی 🔹کتابخانه (مجمع جهانی خادمین شهدا) @shahidfaryadras
‌ #پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: ‌ 🌷به وسیله من هشدار داده شدید و به وسیله علی علیه‌‏السلام هدایت می‏‌یابید و به وسیله حسن احسان می‏‌شوید ‌ 🌱و به وسیله حسین خوشبخت می‏‌گردیدو بدون او بدبخت. 🍁 ‌ بدانید که حسین دری از درهای بهشت است، هر کس با او دشمنی کند، خداوند بوی بهشت را بر او حرام می‌کند.🌾 📚البرهان فی تفسیرالقرآن،ج۳،ص۲۳۲🌿 ‌
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷 ✫⇠ قسمت:4⃣1⃣ ✍توبه 🍁شاهرخ ادامه داد شما نمي داني توي اين کابارهها و هتلهاي تهران چه خبره ، اکثر اين جور جاها دســت يهودي هاســت ، نميدونيد چقدر از دختراي مسلمون به دست اين نا مسلمونها بي آبرو ميشن . شــاه دنبال عياشي خودشه ، مملکت هم که دست يه مشت اسرائيل ، اين وسط دين مردمه که داره از دست ميره . و وقتي بحث به اينجا رســيد حاج آقا داشــت خيره خيره تو صورت شاهرخ نگاه ميکرد ، بعد گفت : آقا شاهرخ ، من شما را که ميبينم ياد مرحوم طيب ميافتم . 🍁حاج اقا ادمه داد : طيب در روزگار خودش گنده لاتي بود ، مدتي هم وابسته به دربار،حتــي يکبار زده بود تو گوش رئيس پليس تهران ، ولي کاري باهاش نداشــتند . همين آقاي طيب را بعد از پانزده خرداد گرفتند و گفتند : شــرط آزادي تو ، اينه کــه به خميني دشــنام بدي . بعد هم بگي كه من از او پــول گرفتم تا مردم را به خيابانها بريزم ، اما او عاشــق امام حســين (ع) و آزاد مرد بود . قبول نکرد . گفت: دروغ نمي گم . توي همين تهران هم طيب رو به رگبار بستند . بعد ادامه داد: طيب اين درس عاشورا را خوب ياد گرفته بود که مرگ با عزت بهتر از زندگي با ذلت است . 🍁ســه روز از عاشــورا گذشته . شــاهرخ خيلي جدي تصميم گرفته بود . کار در کابــاره را رهــا کرد . فردا صبح هم رفتیم مشهد . وارد صحن اسماعيل طلائي شدیم . يکدفعه ديدم کنار درب ورودي ، شاهرخ روي زمين نشست . رو به سمت گنبد . خيره شد به گنبد و شروع کرد با آقا حرف زدن . مرتب مي گفــت: خدا ، من بد کردم . من غلط کردم ، اما مي خوام توبه کنم . خدايا منو ببخش ! يا امام رضا (ع) به دادم برس . من عمرم رو تباه کردم . اشــک از چشمان من هم جاري شد . شاهرخ يکساعتي به همين حالت بود . خلاصه دو روز مشهد بودیم و بعد برگشتيم تهران ، شاهرخ در مشهد واقعاً توبه کرد . همه خلافکارهاي گذشته را رها کرد . ادامه دارد منبع: 🔹کتاب شاهرخ ,حر انقلاب اسلامی 🔹کتابخانه (مجمع جهانی خادمین شهدا) @shahidfaryadras
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷 ✫⇠ قسمت:5⃣1⃣ ✍آتش زدن کاباره ها 🍁بهمن ماه بود و هر شــب در تهران تظاهرات بود . اعتصابــات و درگيريها همه چيز را به هم ريخته بود . از مشهد که برگشتيم . شاهرخ براي نماز جماعت رفت مسجد !! خيلي تعجب کردم . فردا شب هم براي نماز مسجد رفت . با چند تا از بچه هاي انقلابي آنجا آشنا شده بود . در همه تظاهراتها شرکت ميکرد . 🍁حضور شاهرخ با آن قد و هيکل و قدرت ، قوت قلبي براي دوســتاش بود . البته شاهرخ از قبل هم ميانه خوبي با شاه و درباريها نداشت . بارها ديده بودم كه به شاه فحش ميداد . ارادت شاهرخ به امام بعد از شناخت امام تا آنجا رسيد که در همان ايام قبل ازانقلاب سينه اش را خالکوبي کرده بود و روي آن هم نوشته بود : خميني ، فدايت شوم . 🍁اوايل بهمن بود ، با بچه هاي مســجد ســوار بر موتورها شــديم . همه به دنبال شــاهرخ حرکت کرديم .شــاهرخ رفت جلوی یه رستوران وایساد و گفت : این رستوران صاحبش يه يهوديه ، که الان ترســيده و رفته اســرائيل ، اینجا اسمش رســتورانه اما خيلي از دختراي مسلمون همين جا بي آبرو شدند . پشت اين سالن محل دانس و قمار و ... بعد سنگي را برداشت و شيشه را شکست . بعد هم سراغ کاباره های دیگه رفتيم . آن شب تا صبح بيشتر کابارهها و دانسينگهاي تهران را آتش زدیم ... 🍁نيمه هاي شب بود .وارد خانه شدیم . لباسهاش خوني بود . مادر با عصبانيت رفت جلو و گفت : معلوم هست کجائي ، اين کارها به تو چه ربطي داره . نشست روي پله ورودي و گفــت : اتفاقاً خيلي ربــط داره ، ما از طرف خدا مســئوليم ! ما با کســي درگير شــديم که جلوي قرآن و اسلام ايســتاده ، بعد به ما گفت: شــما ايمانتون ضعيفه ، شــما يا به خاطر بهشــت ،يا ترس از جهنم نماز ميخونيد ، اما راه درست اينه که همه کارهات براي خدا باشه !! خلاصه این شاهرخ ، با اون شاهرخ که چند ماه قبل ميشــناختيم خیلی فرق داشت...! ادامه دارد منبع: 🔹کتاب شاهرخ ,حر انقلاب اسلامی 🔹کتابخانه (مجمع جهانی خادمین شهدا) @shahidfaryadras
شهید شاهرخ ضرغام