هدایت شده از کانال
2.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴خیلی ها بخاطر اتفاقات اخیر ، دچار سردرگمی ذهنی شدن. جا داره اول این ویدیو رو کامل ببینید و بعد کپشن رو مطالعه کنید.
‼️همیشه به جهت خروج #سفیانی ، روایات و گفتار های دردناکی شنیدیم.
وحتی آیت الله #بهجت ، دل پر خونی از خروج سفیانی داشتن.
همه ی اینها به جهت خون بار و وسیع بودن جنایات #سفیانی هست.
‼️چه در #روایات و چه با #عقل و تحلیل ، میتونیم بفهمیم زمانی سفیانی خروج میکنن که چاره ای نداشته باشن.
یعنی برگ آخر #ابلیس هست که یاران اصلی امام زمان عج (#سید_یمانی و #سید_خراسانی) برای شکست ش وارد میدان میشن.
‼️حالا شرایط #منطقه فقط گویای یک مورد هست: 👹 #سفیانی
‼️وقتی وقایع و #آشوب های فعلی #خاورمیانه:
#عراق
#لبنان
ورود #ترکیه به #سوریه
#یمن
و درگیری سیاسی داخل #ایران
رو به صورت پازل کنار هم میچینیم ، هیچ جوابی جز خروج #سفیانی نمیبینیم
‼️این #فتنه ها باید رخ بدن و بدونید ، اینها مقدمه ی فتنه ی سنگین #سیاسی داخل #ایران هست.
درگیری سیاسی که #بزرگان و مقامات و حتی #مراجع شمشیر رو از رو خواهند کشید.
‼️این وقایع قطعی و در شرف وقوع هستن.
قطعا به اون لحظه ی #طلایی زندگی بشر و عالم هستی نزدیک شدیم.
‼️از تمام اتفاقات فقط بوی #بشارت #ظهور به مشام میرسه.
شرایط خیلییی #سخت شده و سخت تر هم میشه ولی به همون اندازه طعم شیرین ظهور رو داره.
👤آیت الله ناصری :
رخدادهای زیادی در راه است هرچه شنیدین اعتنا نکنید و پشتیبان رهبری باشید
#ولایت_فقیه
#فتنه_اکبر
#سفیانی
هدایت شده از کانال
🔴رئیس قوه قضائیه: با اقدام سریع قوه قضائیه مشکلات 500 کارخانه در کشور حل شد
🔹رئيسي: 500 مورد از کارگاهها و تولیدی در سطح کشور با اقدام سریع قوه قضائیه مشکلاتشان رفع شد.
🔹 احکام باید برای بهبود فضای کسب و کار، حمایت از کشاورز و تولید بهطور جد مورد توجه قرار گیرد.
🔹کاهش واردات بیرویه، راهکاری برای توجه به تولید داخلی است.
🔹الان به استقلال تولید گندم رسیدهایم که باید خرید تضمینی گندم را در سراسر کشور مورد بررسی قرار داد و گزارشی از این بابت به من ارائه دهند تا بلکه امنیت غذایی تهدید نشود
🔹نظام بروکراسی اداری پیچیده موجب رشوه میشود، وقتی وضعیت به امر پیچیده اداری تبدیل شود و کار سه روزه در ۳۰ روز انجام گیرد با پول و رابطه ناسالم دست به کار میزنند‼️
#مدیریت_انقلابی
هدایت شده از کانال
#چقدر_به_آقا_فکر_میکنی‼️
#تنها_برای_امام_زمانت_باش
حضرت #آیت_الله_بهجت
☘ ای کاش مینشستیم و درباره ی اینکه حضرت مهدی💚(علیه السلام) چه وقت #ظهور می کند. با هم گفتگو میکردیم تا حداقل از منتظران فرج باشیم.
🌱 #امام_زمان💚 اشخاصی را میخواهند که تنها برای ان حضرت باشند. کسانی منتظر #فرج هستند که برای #خدا و در راه خدا منتظر ان حضرت باشند ، نه برای برآوردن حاجات شخصی خود!
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج💚
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷
✫⇠ #خاطرات_شهید_طیب_حاج_رضایی
#از_جهالت_تا_شهادت
قسمت: 5⃣
✍کودتای 28 مرداد
🌙طیب حاج رضایی، حسین رمضان یخی و شعبان جعفری از جمله اوباشانی بودند که با هدایت برخی گروهبانهای ارتش در بعد از ظهر روز 27 مرداد به خیابانها ریختند و فریادهای شاه پرستانه سر می دادند و مردم را نیز مجبور به هم صدایی با خود می نمودند تا زمینه را برای کودتای روز بعد فراهم سازند. طیب حاج رضایی با پولهای هنگفتی که دریافت کرده بود صدها نفر را در پامنار در نزدیکی خانه آیت الله کاشانی گرد آورده بود.
🌙طیب به همراه برادر خود طاهر، سرکردگی یکی از دسته های اوباشی را که برای قیام علیه مصدق و تظاهرات شاه دوستانه ترتیب داده شده بود، به عهده داشتند. این دسته از اوباش شناخته شده ای مانند علی رضایی(قدم)، ناصر حسن خانی(ناصر جیگركی)، اصغر استاد علی نقی، اصغر بنایی (اصغر شاطر)، رضا، صاحب قهوخانه و نانوایی و قمار خانه شهر نو، حاج علی نوری(مرد آهنین)، حبیب مختار منش، احمد ذوقی، حاجی مظلوم نهاوندی(حاجی سردار) و در حدود سیصد نفر از افراد کوچکتر و کارگران میدان تره بار تشکیل می شد.
🌙روزنامه کیهان نیز سه روز بعد طیب حاج رضایی را در زمره سرکردگان لمپنهای 28 مرداد معرفی نمود. دسته های تحت فرماندهی طیب و رمضان یخی در مولوی به هم پیوستند و به سوی خیابان کاخ، محل زندگی مصدق روانه شدند. این گروه در مسیر خود، روزنامه باختر امروز، تئاتر سعدی، خانه جوانان دمکرات، روزنامه به سوی آینده و مراكز دیگر را غارت كرده و به آتش كشیدند.
🌙به دستور طیب گروهی از اوباش به درون خانه مصدق ریختند تا آنجارا تخریب کرده و مصدق و یارانش را بکشند که چون مصدق آنجا را ترک کرده بود موفق نشدند. اما اموال خانه و حتی اسناد سیاسی را نیز سرقت نمودند.
🌙جعفر مهدی نیا نقش شعبان جعفری را در برابر طیب ناچیز دانسته است و عنوان می کند که این طیب بود که مردم را با صرف پولی که در اختیارش قرار داده بودند به صحنه آورد و کار راتمام کرد.
🌙ده روز پس از کودتا، تیمسار زاهدی طیب و رمضان یخی و یدگران را به میهمانی باشکوهی در باغ شخصی خود دعوت نمود و به عنوان پاداش چند قطعه زمین در جنت آباد به آنها بخشید...
ادامه دارد
منبع:
http://22bahman.ir/show.php?page=post&id=11012
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
@shahidfaryadras
8.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹طیب طیب كه میگن اینه!
طیب حاج رضایی
♦️به مناسب سالگرد شهادت
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷
✫⇠ #خاطرات_شهید_طیب_حاج_رضایی
#از_جهالت_تا_شهادت
قسمت: 6⃣
✍تحول طیب به روایت زندهياد علي كيا از روزنامهنگاران پيشكسوت معاصر و از ياران مرحوم آيتالله حاج شيخ حسين لنكراني
🌙 «ميگفت تنها هستم با من حرف بزن. دلم گرفته. اين كساني كه اطراف من جمع شدهاند، مرا نميخواهند، عاشق شهرت و پول من هستند. از صبح ميآمد و گاهي تا غروب در كافه رستوران «بارون» در چهار راه سيد علي اول خيابان خانقاه به سر ميبرد. هر وقت از آن طرف عبور ميكردم، او را ميديدم كه مات جلوي در كافه بارون ايستاده، خيابان را نظاره ميكند.
🌙آن روز هم يكي از روزها بود كه از آن طرف عبور ميكردم. هنوز به چهار راه سيد علي نرسيده بودم كه حس كردم دست چپم در يك گازانبر گير كرده است. با تعجب و حيرت نگاه كردم و ديدم اوست كه دست مرا سخت گرفته است و فشار ميدهد. او كه بينهايت ملتهب بود، گفت: امروز تو را ول نميكنم و بعد اضافه كرد: من دارم دق ميكنم. آخر انصاف داشته باش. بيا يك قدري با هم حرف بزنيم. وقتي موج اشك را در چشمهاي مردانه او ديدم، دلم سوخت و گفتم: تو كه دم و دود داري، ساز و سوز داري، دوست و رفيق داري، پول هم كه فراوان داري، ديگر چه ميخواهي؟ تو به آنچه ميخواستي رسيدي. بعضي از مردم آرزو دارند شاهشناس باشند، تو كسي هستي كه شاه تو را ميشناسد!
🌙پس از اين گفتوگوي كوتاه، حال او بد بود، بدتر شد و گفت: اگر چيزي نميخوري، بيا غذا بخور و بعد يك قدري به من فحش بده برو!
آن روز مايل بودم او درد خود را بگويد. عاقبت گفتم: تا بيمار درد خود را نگويد، طبيب چگونه ميتواند نسخه بدهد و مريض را معالجه كند؟ باز اشك در چشمهاي او جمع شد و با تضرع گفت: تمام مردم تهران از حال و روز من آگاهند. تو كه از همه بهتر مرا ميشناسي. من بد كردم و حالا نميدانم چگونه بايد جبران كنم؟
🌙راست ميگفت. شرححال او را ميدانستم و از گذشته او آگاه بودم، ولي فكر نميكردم كه او پشيمان شده باشد، ناگزير با احتياط داستاني از انقلابيون فرانسه را كه اكنون خاطرم نيست كه كجا خوانده يا شنيده بودم، به اقتضاي مجلس براي او تعريف كردم و گفتم: دنيا را چه ديدي؟ شايد روزي تو هم يكي از قهرمانان انقلاب اسلامي ايران بشوي! بعد به اقتضاي گفتوگو و براي اينكه حال و هوايي پيدا كرده باشيم، آهسته اين دو بيت را خواندم: غرّه مشو كه مركب مردان مرد را / در سنگلاخ باديه پيها بريدهاند/ نوميد هم نباش كه رندان بادهنوش/ ناگه به يك ترانه به منزل رسيدهاند.
🌙چشمهاي او برقي زدند و گفت: آيا فكر ميكني چنين روزي را ببينم و بعد بميرم؟ سخن كه به اينجا رسيد، ناگهان وجودم داغ ميشد. ميخواستم گريه كنم، خيلي هم گريه كنم؛ آخر آن روز، يك روز استثنايي و عجيب بود. حال و هواي او باعث شد كه من هم حال و هواي عجيبي پيدا كنم. عاقبت تقاضاي او را قبول كردم و به اتفاق پشت يك ميز و در پناه يك ديوار قرار گرفتيم. خوشبختانه آن روز صبح در كافه بارون مشتري كم بود و ما توانستيم با يكديگر درددل كنيم.
🌙پرسيدم: آيا ميداني معناي كلمه حُر چيست؟ گفت: من كه سواد ندارم. گفتم: حر يعني آزاد و بعد با هيجان اضافه كردم: اسم تو هم طيب است. ميداني معناي كلمه طيب چيست؟ گفت: بله. طيب يعني آدم خوب. گفتم: درست گفتي، اما يك معناي ديگر هم دارد. پرسيد: چي؟ گفتم: طيب يعني پاك. گفتوگو كه به اينجا رسيد، ناگهان بغضش تركيد و بياختيار اشك ريخت و پرسيد: يعني پاكم؟ بعد سر خود را به طرف آسمان گرفت و گفت: اي خدا! صدايم را ميشنوي؟ اي خدا! پاكم كن، خاكم كن!»
ادامه دارد
منبع:
http://www.jahannews.com/news/563339/
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
@shahidfaryadras
هدایت شده از کانال
🔆داغی صحرای محشر
🔅روزی پیامبر اکرم(ص) یک درهم به سلمان و یک درهم به ابوذر داد.
1️⃣سلمان درهم خود را انفاق کرد و به بینوایی بخشید،
2️⃣ ولی ابوذر با آن لوازمی خرید.
⏺روز بعد پیامبر دستور داد آتشی افروختند. سنگی نیز روی آن گذاشتند. همین که سنگ گرم شد و حرارت و شعلههای آتش در سنگ اثر کرد، سلمان و ابوذر را فراخواند و فرمود:
🌕«هر کدام باید بالای این سنگ بروید و حساب درهم دیروز را پس بدهید.»
◀️سلمان بدون درنگ و ترس، پای بر سنگ گذاشت و گفت: «در راه خدا انفاق کردم» و پایین آمد.
◀️وقتی که نوبت به ابوذر رسید، ترس او را فراگرفت. از اینکه پای برهنه روی سنگ داغ بگذارد و خرید خود را شرح دهد، وحشت داشت.
🌕پیامبر فرمود: « از تو گذشتم؛ زیرا حسابت به طول میانجامد، ولی بدان که صحرای محشر از این سنگ داغتر است».
📚 پند تاریخ، ج 1، ص 190
هدایت شده از کانال
9.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 گناه یعنی چی؟
👈🏻تا حالا از این زاویه بهش نگاه کرده بودی؟!