زنان عنکبوتی🙎♀️🕸
.
فرا داستانی
.
که از میان
.
جامعه ایران
.
سر بلند میکند...
#زنان_عنکبوتی
#نرجس_شکوریان_فرد
پ.ن:
ماجرای یک پرونده ی #واقعی...🧨🔎
بزودی....
@shahidghanimatpur
🙏🙏 نسل ما نسل ظهور است اگر ما خواهیم
🌻اللهم عجل الولیک الفرج 🌻
همگی در کنار هم
قدمی برداریم برای
تعجیل در فرج مولایمان
از شما خواهران عزیز
دعوت میشود در مراسم استغاثه این ماه
حضور بهم رسانید.
#زیباترین_انتظار
# او خواهد آمد
🌿 زمان : دوشنبه 21بهمن ماه
ساعت : 4 عصر
🌿 مکان : خیابان ابن یمین ،پلاک 5 ، موسسه فرهنگی شهید غنیمت پور
♨️#زنان_عنکبوتی
📣 💥💥💥💥💥 📣
زنان عنکبوتی فرا داستانی است که از میان جامعه ایران، سر بلند می کند....
📢بزودی.....
🌹
فروش در غرفه موسسه فرهنگی قرآنی شهید غنیمت پور
ب تعداد بسیار محدود
...22 بهمن ماه🇮🇷
#زنان_عنکبوتی
🔹چند روز بود که رابط مجموعه در ترکیه پیام مبهمی فرستاده بود
و دیگر هیچ خبری بعد از آن نشده بود.
بلا فاصله از فرانسه هم یک پیام📨 دریافت شده بود مبنی بر کلید🗝 خوردن پروژه ای در ایران!
اما هر دو رابط بعد از فرستادن پیام در سکوت رادیویی فرو رفته بودند و امکان هیچ نوع ارتباطی هم نبود.
🔸امیر یک نیرو را به طور ثابت پای سیستم نگه داشت
تا به محض آمدن پیام برای رمزگشایی اقدام کند.
💠 روز پنجم، در سکوت اول صبح اداره، وقتی امیر وارد اتاقش شد، بولتن سبز رنگ روی میز وادارش کرد تا ببیند بچه ها کار را چه طور انجام داده اند.
خیالش از سیر خبرها که راحت شد، صفحه ی لب تابش 💻را روشن کرد،
باید نظر نهایی اش را روی گزارش مفصل گروه های خبرنگاری می داد
تا برای اقدام وارد گردش کار اداره شود.
هنوز چند صفحه📄 نخوانده بود که در با شدت باز شد.
نه سرش را چرخاند و نه نگاه از صفحه برداشت.
فقط سینا بود که وقتی خبر خاصی داشت تمام آداب یادش می رفت.
امیر غرید:
-اگه خوش خبری بگو و الا برو!
سینا بدون تامل گفت:
-آقا امیر… رابط ترکیه ارتباط گرفته!
چشم از صفحه ی مانیتور برداشت و نگاهش را ثابت کرد روی سینا تا بهتر بشنود.
......
•═•••🍃••◈🌸◈••🍃•••═•
📣آخرین فرصت😊
آخرین فرصت برای خرید کتابهای ناب
با تخفیف 50 درصدی
و ارائه چند عنوان کتاب خاص
# 3دقیقه در قیامت
#تاریخ مستطاب آمریکا
# زنان عنکبوتی
و....
ارائه محصولات فرهنگی
🌹با ما همراه باشید
در غرفه
💐 موسسه فرهنگی قرآنی شهید غنیمت پور💐
🌹همراه با غرفه کودک
فردا 22 بهمن🇮🇷
پارک کودک شاهرود
🛑در فیلم مستند، سردار حیدر تعریف مینمود :
ما در سوریه بودیم، حافظ اسد(پدر بشار اسد) احوالش بد شد و راهی بیمارستانش نمودند،
اخبار بدی از احوالات ایشان دریافت مینمودیم...
🔶من و سردار همدانی و چند سردار دیگر با مشورت به این نتیجه رسیدیم که به حضرت آقا زنگی بزنیم و از ایشان التماس دعای مخصوصی برای حافظ اسد بنماییم،
زیرا فکر میکردیم اگر حافظ اسد از بین برود، ما ایرانیها دیگر جایی در سوریه که سپر دفاعی ایران در برابر اسرائیل بود نخواهیم داشت.
به حضرت آقا زنگ زدیم و آقا فرمودند :
باشد حتماً دعا میکنیم.
🔷چند روز بعد حال حافظ اسد بدتر شد،
ما نگرانتر شدیم و باز به حضرت آقا زنگ زدیم.
💟حضرت آقا فرمودند :
ایشان باید برود، ولی خداوند شخص دلسوزتر و بهتری را برای خدمت به دین، به جای ایشان میگذارد...
ما متحیر شدیم...
دو نفر جایگزین حافظ بودند، برادرش و نخست وزیرش...
خوب برادرش که اصلاً همیشه در حال گردش و عشق و تفریح بود و اهل این حرف ها نبود...
نخست وزیر هم که یک فرد تقریباً مخالف بود...
🔸ما متحیر شدیم...
🛑تا این که حافظ اسد فوت نمود و بشار اسد، پسرش سر برداشت...
ما با خود بشار، در یک کاخ زندگی میکردیم...
چون اوضاع سوریه به هم ریخته بود...
یک روز سر نهار، خدمتگذارش را خواند و گفت :
نامه را بیاورید...
نامه را آوردند و ایشان نامه را به سردار همدانی دادند...
سردار یکدفعه خودش را جابجا کرد و نامه را دوباره خواند به همه ما یک نگاه عجیبی کرد و نامه را داد به نفر پهلوئیش..
نامه به دست من رسید،
دیدم نامه از طرف ملک عبدالله است و گفته :
ای اسد...
یا دست از پشت سر ایرانیها بردار و ایشان را از کشورت بیرون بینداز و یا کشورت را با خاک یکسان و تو و خانواده ات را نابود میکنیم...
امضاء ملک عبدالله (پادشاه عربستان)
🔻ما متحیرانه به همدیگر نگاه میکردیم...
آخر تهدید بزرگی بود و اگر خود حافظ هم بود،
حتماً یک کاری بر علیه ما ایرانی ها میکرد...
یکدفعه دیدیم بشار که متوجه اخمهای توی هم ما شده بود با لبخند نامه را از ما خواست...
♦ما نامه را با احترام تقدیمش نمودیم...
یکدفعه و متعجبانه دیدیم، بشار نامه را پاره کرد و خودش بلند شد و پاره های نامه را در میان شعله های آتش شومینه پرتاب نمود و با لبخند گفت :
ما تا آقای خامنه ای و شما سربازانش را داشته باشیم هیچ غم و غصه ای نداریم.
☑آنگاه بود که فهمیدیم حضرت آقا چه فرموده بودند و از کجا این خبر را چند سال پیش دریافت نموده بودند...
و یا باز در فیلمی یکی از نزدیکان سردار سلیمانی تعریف مینمود که فرمانده سپاه، سردار سلیمانی را مجاب مینمود که باید حتماً این منطقه را بگیرید و سردار سلیمانی نیز کمی دست دست میکرد تا منطقه را خوب شناسایی کند.
در همین اثناء بوده که خود حضرت آقا با فرمانده سپاه تماس میگیرد و احوال سردار سلیمانی را میپرسد و تأکید میکند تا اطلاع بنده از شرکت دادن سردار سلیمانی در عملیات ها خودداری نمایند.
🛑ایشان میگفت :
دستور عملیات لغوشد...
اما...
اما همان منطقه ای که قرار بود سردار بگیرد،
بعد از ۲۴ ساعت توسط نیروی هوایی روسیه با خاک یکسان شد...
قرار بود سردارسلیمانی با ۴۰۰۰ نیروی آن منطقه را تسخیر و ساکن شود...
✔اینجا است که میبینیم علامه حسن زاده آملی میفرمایند :
👌گوشتان به دهان حضرت آقای خامنه ای باشد،
چون چشم و گوش ایشان به دهان آقا امام زمان"عج " دوخته است...
نائب امام زمان یعنی این...
و اطاعت از ایشان، اطاعت از امام زمان"عج " است و واجب...
🔻و در قیامت و سر پل صراط سؤال خواهد شد...
🔰ثُمَّ لَتُسئَلُنُّ یَومَئِذٍ عَنِ النَّعیم
( ۸ تکاثر )
در آن روز [روز قیامت ] از نعمت عظیم ولایت سوال میشود .
شاخ و برگ بلا رو رها کن !!!.mp3
4.66M
🔸شاخ و برگ بلا رو رها کن!!!
نشر حداکثری
1⃣
🌍 پیام فتنههای جهانی آخرالزمان
👆🏼موضوع سخنرانی مهم جمعه صبح علیرضا پناهیان
🔻جمعه۲۳ اسفند، ۶صبح، قبل از دعای ندبه
🔸پخش زنده تلویزیونی: شبکه یک
🔸پخش زنده اینترنتی:
📎 aparat.com/panahian_ir/live
🔻این برنامه بدون حضور مستمع برگزار میشود.
@Panahian_ir
#چرا_داریم_به_توصیههای_حضرت_آقا_
بیتوجهی_میکنیم
#چرا_بیتوجهیم ؟؟
هرکس به حاج قاسم سلیمانی ارادت داره دقت کنه حاج قاسم میگفت در جنگ ۳۳روزه لبنان و اسرائیل ،آقا (رهبری) گفتن به بچه های حزب الله لبنان بگو دعای جوشن صغیر بخونن ; از رادیو تلویزیون حزب الله و مناره های مسجد حتی کلیساهای ضایحه جنوب ،راه به راه هرروز این دعا پخش میشد و در نهایت ،حزب الله بر اسرائیل پیروز شد .
در مملکت خودمون بعد از توصیه آقا به خواندن دعای هفتم صحیفه سجادیه برای برطرف شدن بیماری #کرونا چه اتفاقی افتاد ؟؟!
چرا پیام آقا تبدیل به #پویش نشد ؟؟؟!!!
#پویش
#دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
#نشر_دهید
#کرونا_را_شکست_میدهیم
سلام دوستان صوت دعا 👆👆👆
خوبه
تو گوشی مون باشه
هر موقع شد بزاریم گوش بدیم .
یا تو جمع هامون بزاریم پخش بشه .
👇👇👇👇