eitaa logo
[شهیدجاویدالاثر غلامحسین اکبری]
1.3هزار دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
11.2هزار ویدیو
60 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کسی خواب فرعونیان را برآشفته کرده... 🔹مداحیِ زیبا در مراسم تشییع شهید هنیه ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بدن سالم شهدای مدافع حرم بعداز۲سال😭 شهدا مدافع_حرم 😭😭😭😭😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁به نام آن خداوندی کــــه نـــور است 🍁خدای صبح و این شور و طراوت که از لطفش 🍁دل ما در سُرور است با توکل به اسم اعظمت 🍁صبحمان را با نامت آغاز میکنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سـ🍁ــلام روزتون پراز خیر و برکت 💐 🗓 امروز پنجشنبه ☀️ ۱۱ مرداد ١۴٠۳ه.ش 🌙 ۲۶ محرم ١۴۴۶ ق 🌲 ۱ اوت ۲۰۲۴ ميلادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺گفتم که خدایا مرا مرادی بفرست  🌺طوفان زده ام راه نجـاتی بفرست  🌺 فرمود که با زمزمه یا مهدی  نذر گل نرگس 🌺صـلواتی بفرست  🌺اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای کاش بجای داستان های تخیلی پطرس ، داستان فداکاری های نوجوانانی همچون 🌹، 🌹، 🌹 و...در کتاب های درسی نوشته شود ✅ به بچه هایمان قصه هایی را بگوییم که بجای خوابیدن، بیدار شوند
😓 کوله پشتی اش پر از گلوله آتیش🔥 گرفت نتونستند کوله رو ازش جدا کنند از بچه هاخواست به راه خودشون ادامه دهند و با دهان خودش رو بست تا عملیات لو نرود... تنها کف پوتینهایش که نسوز بود باقی ماند . ✍🏼 استاد : چه معنی کنم را؟! اگر شور یک عارفِ عاشقِ پروردگار را با منطق یک نفر مصلح با همدیگر ترکیب کنید از آنها "" در می آید... چطور می توان این فداکاری ها را ندید و... 🌹 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خواب دیدم پدرم میاید ... باهمان صورت محبوب پر از لبخندش ... صورتش بود پر از نور خدا ... دست بردم که عصایش گیرم ... گفت باشی تو عصایم فرزند. دل من تاب نیاورد ؛ و من بوسه زدم بر دستش ... که نگاهش همان لحظه به چشمم لغزید .... اشک در چشم دوتایی جوشید ... دست پر مهرش را بر سرم باز کشید ... گفتمش ای پدرم ... ما کجا ؟...وتو کجا ؟... ما که دلتنگ توهستیم ... پدر ... پدرم لذت دیدار تو را کم دارم ... سالها می گذرد ... دستی از مهر ندارم به سرم ... وچنان غرق توام که ندارم باور ... گفتمش باز... پدر ... اشکی از گوشه چشمش افتاد ... وندیدم که چه سان رفت پدر ... و دگر باز نگشت ... تقدیم به پدرهای مهربونی که پیش ما نیستند ... روحشون شاد و قرین رحمت الهی