43.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خوشحالی ایادی رژیم بعد از خبر و اعلام برخی جزئیات از لحظاتی که گفته شده مربوط به مبارزه پایانی سنوار، ما را به یاد سکانس آخر فیلم مختار انداخت.
#یحیی_سنوار #قهرمان_مقاومت
#جبهه_مقاومت🇵🇸
هدایت شده از 🇮🇷فاتِحْ_خِیْبَرْ🌴
🔴 ترور آلارم بشار اسد را تهدید به ترور کرد
به کانال 🥷 #فاتِحْ_خِیْبَرْ بپیوندید
🔥اخبار آخرالزمانی وناگفته هایی که هیچ جا نمیشنوید
https://eitaa.com/joinchat/2723938324Ce0bbcfc923
آه!
ای مرگ خونین من! عزیز من! زیبای من! کجایی؟
مشتاق دیدارت هستم...
چقدر این لحظه را دوست دارم.
آه... چقدر این منظره زیباست.
چقدر این لحظه را دوست دارم.
در راه عشق جان دادن خیلی زیباست...
خدایا! ۳۰ سال برای این لحظه تلاش کردم. برای این لحظه با تمام رقبای عشق در افتادهام.
زخمها برداشتهام، واسطهها فرستادهام.
چقدر این منظره زیباست!
چقدر این لحظه را دوست دارم...»
یحیی السنوار شهیداً🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷شهیدمجاهد یحیی سنوار
🌷 از سردارشهیدحاجقاسم میگوید...
#اسرائیل_باید_محو_شود
#ישראל_צריכה_להימחק_מעל
🔻کوادکوپتر با سرعت از پنجره طبقه دوم خانه ای ویرانه وارد می شود...
پس از ورود یکهو سرعتش را کم می کند...
با ترس و لرز درون خانه را برانداز می کند...
غباری از روی زمین بلند می شود و در میانه آن غبار آرام آرام، مردی به چشم می خورد که بر مبلی نشسته است... آرام... محکم... خسته... استوار...خمیده... مطمئن... تشنه... مقتدر... زخمی... خشمگین... ترسناک... مهربان... پیر... جوان... با ابهت...
لحظاتی چشم در چشم می شوند...
سکوت محض است...
چهره اش در میان چفیه ای پنهان است...
هنوز نمی داند او کیست...
حتی تصورش را هم نمی کند که او، او باشد...
اما او بود...
چوب دستی اش را نشان می دهد...
نمی دانم چه می گوید...
شاید می گوید: اگر مرد هستید بیایید تن به تن بجنگیم...
چوب دستی اش را پرتاب می کند... و ما رمیت اذ رمیت...
فرمانده ای که کنترل کوادکوپتر را صدها متر آنطرف تر در دست دارد از ترس چشمانش را می بندد و سرش را می چرخاند...
تانکها شلیک می کنند...
هنوز هوا روشن است...
اما می ترسند به سراغ او بروند...
امروز سالروز حمله به بیمارستان المعمدانی است...
تا فردا صبر می کنند...
صبح می شود...
گلوله های تانکشان هم نتوانسته او را بکشد...
"او" روئین تن بود...
هیچ تیری از دشمن بر او اثر نداشت...
حتی این بار هم سنگ های سقف خانه شان بر سرش خورده...
سنگ های یک خانه فلسطینی...
یک خانه عربی اصیل...
یک خانه قدیمی...
یک خانه به قدمت تاریخ...
و چشم اسفندیار او حب وطنش بود...
حب خانه شان...حب اهالی این خانه...
حب کودکانی که باید مثل همانها به شهادت می رسید و... رسید...
🌷🕊
نماز اول وقت (خاطره ای از شهید علی خلیلی )
📌رسم خوبی داشتیم,ماه رمضون ها بعضی شب ها چندتااز مربی ها جمع
میشدیم افطاری میرفتیم خونه ی دانش آموزا.یه بار تو یکی از شبا تو ترافیک گیر کردیم اذان گفتند.
🔸علی گفت:وحید بریم نماز بخونیم؟وقت نمازه.من گفتم پنج دقیقه بیشتر نمونده علی جان بزار بریم اونجا می خونیم.نشون به اون نشون که یک ساعت و نیم بعد رسیدیم به خونه ی بنده خدا!
🔹از ماشین که پیاده شدیم زد رو شونمو گفت:کاری موقع نماز اول وقت انجام
بشه ابتر میمونه!!!!
#شهید_علی_خلیلی
💛🕊️
┄┅═✧✺💠✺✧═┅┄
هدایت شده از 🥀شهدای گمنام_غواص🇮🇷
maddahi-havaye-hossein(01).mp3
597.8K
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدامهرت روتو قلبم❤️
علی جانم❤️
🌱ظهور رخ خواهد داد؛امّا مهم این است
ڪه مــا ڪجـای ظهـــور ایستادہایم...!
#امام_زمان 🕊
#مصطفیاحمدیروشن ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 کلام #شهدا
🌷 راه شهدا ...