eitaa logo
[شهیدجاویدالاثر غلامحسین اکبری]
1.5هزار دنبال‌کننده
16هزار عکس
12.9هزار ویدیو
73 فایل
رفیق شهیدم🌾📿 💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات @mostafaakbri1 https://eitaa.com/joinchat/1443824321C0bc24470f1
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از شهید اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 📿 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/shahidgholamhosseinakbari
هدایت شده از دفاع مقدس
🌱 ۱۵ خرداد ۱٣٣۴ —سالروز تولد شهید احمد بابایی فرمانده گردان مالک -تیپ۲۷ ا▫️🚩▫️🚩▫️🚩▫️ 💠 خاطره ای از شهید بابایی بنقل از: شهید علی خوش لفظ 🎙مرحله دوم عملیات بیت المقدس برای حمل مجروح، یک فروند هلیکوپتر شنوک بمنطقه اعزام شده بود هلیکوپتر اوج گرفت و بعد از کمتر از یک ساعت نشست جایی پرسیدم اینجا کجاست؟ — بندر ماهشهر داخل یک سالن پر از تخت بود و سِرُم و انبوه مجروحانی که تعداد زیادی از آنها همانجا از شدت جراحت شهید می شدند. قیافه مجروح تخت کناری من آشنا بود! او را می شناختم احمد بابایی فرمانده گردان مالک از ناحیه دست تیر خورده بود. او هم مرا می شناخت تن هردومان لباس بیمارستان پوشاندند و کمی دوا درمان کردند. بابایی آهسته گفت: "میایی فرار کنیم؟ -کجا؟ "خط اسم خط که آمد یاد حبیب افتادم. حبیب مظاهری، فرمانده گردان مسلم... بابایی با آن قیافه محکم و مصمم، مرا غرق حبیب کرد بعد از نمازصبح گفت: پاشو مثل کسانی که از زندان فرار می کنند بسمت دیوار انتهای درمانگاه رفتیم. من دست هایم را که سالم بود قلاب کردم و بابایی از دیوار بالا رفت و اوهم با همان یک دست سالمش مرا با آن زخم باز،بالا کشید در مسیر دیدم خیلی ساکت است، پرسیدم: برادربابایی خیلی تو فکری! -آره از تهران زنگ زدند وگفتند خدا بهت یک دختر داده پرسیدم: پس تو می خواهی از دارخوین(مقر تیپ) بری تهران؟ - نه! می روم خط! اما شما با این وضعیت و زخم و شرایط و بچه ات! حرفم را برید؛ "تکلیف من اینجاست آزادی خرمشهر از بچه من مهمتر است" او همانروز ۲۰ اردیبهشت۶۱ به خط می رود و با گلوله مستقیم آر.پی.جی بشهادت می رسد و دیدار با دخترش به قیامت می افتد
سلام صبحتون نورانی💚🌸