eitaa logo
[شهیدجاویدالاثر غلامحسین اکبری]
1.5هزار دنبال‌کننده
16هزار عکس
12.9هزار ویدیو
73 فایل
رفیق شهیدم🌾📿 💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات @mostafaakbri1 https://eitaa.com/joinchat/1443824321C0bc24470f1
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مهمان خداییم
راوی؛ همسرشهید: وقت رفتن به او گفتم اگر دلیل رفتنت را مردم از من پرسیدم چه بگویم؟ گفت: بگو خودش رفت، با عشق هم رفت، بگو خودش را فدای اهل بیت(ع) و دینش کرد. من هم این روزها خودم را با همین موضوع دلداری می‌دهم. هر زمان غم به قلبم فشار می‌آورد به این فکر می‌کنم که محمد نعمت و امانتی از طرف خدا بود و من امانتی را به صاحبش پس دادم و خدا را شکر می‌کنم که در این امتحان سربلند بودم و این قلبم را آرام می‌کند. 🌹 شهید محمد_صاحب_کرم https://eitaa.com/shahidgholamhosseinakbari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
توی اردوگاه تکریت، مسئول شکنجه اسرای ایرانی، جوانی بود بنام کاظم.  یکی از برادران کاظم، اسیر ایرانی ها و برادر دیگرش هم در جنگ کشته شده بود، به همین خاطر کینه خاصی نسبت به اسرای ایرانی داشت!  کاظم آقای را خیلی اذیت می کرد. اما مرحوم ابوترابی هیچگاه شکایت نکرد و به او احترام می گذاشت!  ✅تنها خوبی کاظم شیعه بودنش بود. او واجباتش را انجام می داد و به روحانیون و سادات احترام می گذاشت. اما آقای ابوترابی در اردوگاه حکم یک اسیر برای کاظم داشت، نه یک سید روحانی. ✅یک روز کاظم با حالت دیگری وارد اردوگاه شد. یک راست رفت سراغ آقای ابوترابی و گفت بیا اینجا کارت دارم... از آنروز رفتار کاظم با اسرا و آقای ابوترابی تغییر کرد و دیگر ما رو کتک نمی زد.  وقتی علت رو از آقای ابوترابی پرسیدیم، گفت: کاظم اون روز من رو کشید کنار و گفت خانواده ما شیعه هستند و مادرم بارها سفارش سادات رو بهم کرده بود، اما... دیشب خواب سلام الله علیها رو دیده و حضرت نسبت به کارهای من در اردوگاه به مادرم شکایت کرده. صبح مادرم بسیار از دستم ناراحت بود و پرسید: تو در اردوگاه سیدی را اذیت می کنی؟ از دست تو راضی نیستم. کاظم رفتارش کاملا با ما تغییر کرد. زمانی که رژیم صدام از بین رفت، کاظم راهی ایران شد، از ستاد امور آزادگان آدرس اسرای اردوگاه خودش را گرفت و تک تک سراغ آنها رفت و از آنها حلالیت طلبید. 💐کاظم عبدالامیر مذحج، چند سال بعد در راه دفاع از حرم حضرت زینب در زینبیه دمشق به قافله شهدا پیوست. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀🥀کبوتران مهاجر پیمبران امید شکوه خلقت آدم صنوبران شهید شما ز غربت و وحشت امانمان دادید حریم امن خدا را نشانمان دادید هنوز خلوتتان بانگ ربنا دارد هنوز تربتتان بوی کربلا دارد و شهر ما به دعاتان هنوز محتاج است به شور و حال و صفاتان هنوز محتاج است اگر که عهد کنیم اینچنین نخواهد ماند و پرچم شهدا بر زمین نخواهد ماند🥀🥀🥀🥀
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃نامه ای به دختر سرزمینم 🌹دختر سرزمینم تو زیبا ترین و پاکترین مخلوق خدایی...... امروز دختر پدر و مادر ت هستی وخواهر برای برادرت... فردا همسر میشی برای عشق زندگیت..... چندوقت بعد مادر میشی برای فرزندانت..... مادری که بهشت راخداوند وعده داده زیر پای مادراست... پس ای زیبای خلقت غرور داشته باش خودت را ارزان در اختیار چشمان هرزه وناپاک قرار نده باحجابت ازچشمان هوس آلود و بیمار گون دور باش... کسانی که توراتشویق به بی حجابی وبی عفتی می کنن تورا دوست ندارند می خواهند با این کارشان خانواده را ازبین ببرند وتو همچنان سرگردان کوچه و خیابان باشی.... دختر سرزمینم با چشمان حقیقت بین نگاه کن بدترین وبی حیاترین پسر دنبال دختر آفتاب مهتاب ندیده هست..... وتو خواهر قشنگم زیباییت را در صدفی پنهان کن توقیمتی هستی هرکسی لایق دیدن ولمس کردن تونیست... همانگونه که مروارید گران قیمت و زیباست تو نیز چنینی... وقتی از جلوی دوتا مغازه طلا فروشی بدلیجات رد میشی، بدلیجات فروش تمام اجناسش دم دست هست چون قیمتی نیست اما طلا فروشی طور دیگری طراحی شده طلا را ازپشت شیشه وقبل ازشیشه با نرده ی آهنی محکم کاری وحفظ کرده چون طلا قیمتیه با ارزشه.... تونیز چنینی قیمتی و با ارزش حتی بالاتر از طلا قابل قیاس نیستی..... چون طلا را می‌شود خرید و فروخت ولی تورا نه... پس با حجابت ارزش قیمتت را حفظ کن ای زیبا روی وطنم.... 🌸🍃از طرف کسی که عاشق وطن هست وزیبایی های خالقش رادوست دارد ونگران است مبادا آسیبی به تو ای زیبا روی وطنم برسد 🌸🍃 m_a