4_5794127275641279247.mp3
11.62M
بلند میشم و میگم علی ولی الله 🤍
چ مرگ شیرینی ـ
#امیرناحضرتشاه
#حسینستوده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_جدید
🔴 افکار خودتحقیر
+پاسخ های محکم به یکسری آمارهای دروغ در مورد جمهوری اسلامی
هدایت شده از 🥀شهدای گمنام_غواص🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مراسم راهپیمایی ۱۳آبان
هم اکنون
وقتی موقع کار خسته می شدیم
و بهمون فشار میاومد میگفت:
بچه ها ثوابِ کار رو هدیه کنید
به یکی از اهل بیت علیه السلام
اونوقت خستگی به شما غلبه نمیکنه؛
شما بهش غلبه میکنید!
- شهید مهدی حسین پور -
🍃اَللّھُمَّ؏َـجِّللِوَلیِّڪَالفَࢪَج🍃
هدایت شده از 🥀شهدای گمنام_غواص🇮🇷
4_6005655222423126326.mp3
6.83M
مداحی آنلاین - نماهنگ با تعصبم من به ولایت علی - مهدی رعنایی.mp3
4.18M
با تعصبم من به ولایت علی
جونمم میدم پای خلافت علی
#استودیویی🔊
#صلےاللهعلیڪ_یاامیرالمومنین🌷
#یکشنبه_های_علوی_فاطمی💚
#مهدی_رعنایی🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شگفتی تحلیلگر ضد ایرانی بیبیسی از سخنان کوبنده دیروز مقام معظم رهبری!
مهدی خلجی، تحلیلگر مسائل سیاسی: برای من شگفتآور بود؛ من پیشبینی نمیکردم که آقای خامنهای صریحا این موضع را داشته باشد و به عکس، فکر میکردم آقای خامنهای بخواهد بعد از این حمله اسرائیل، سیاست ایران را به نوعی نرمتر نشان بدهد.
هدایت شده از 🇮🇷فاتِحْ_خِیْبَرْ🌴
🔴چرا باید چندساعت قبل از اتفاق امروز دانشگاه علوم تحقیقات این توئیت و بزنه؟!
#فتنه_هرزگان
هدایت شده از 🇮🇷فاتِحْ_خِیْبَرْ🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نبرد شیطان با زمینه سازان ظهور
#والله_ماتـرکناکـ_یابن_الحیدر❤️
4_5922433891691399627.mp3
4.76M
🥀همواره منتظر ماست ...
تذکر
🎧دکتر دولتی
💔😔
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
📄 برگی از خاطرات
🍃🌷🍃📃🍃🌷🍃
خبر شهادتش را که شنیدم آرام و قرارم از دست رفت. روزهای اول گریه امانم نمیداد. با خودم میگفتم:« ای کاش وقتی عباس در میان ما بود بیشتر قدر او را میدانستیم!» بیحوصله بودم و دائما به عباس فکر میکردم. یاد چهره خندانش يك لحظه هم از جلوي چشمانم نميرفت.
در همان شبهای اول بود كه به خوابم آمد. دستش را روی قلبم گذاشت و گفت:«عمهجان! ناراحت نشو! اینقدر خودتو اذیت نکن! برام قرآن بخون تا هم شما آرامش پیدا کنی هم من بهرهای ببرم...»
🖊عمه شهید
📸 تصویر عمه شهید برسر مزار
عاشق امام حسین (ع) بود. تا اسمش را میشنید منقلب میشد و شور حسینی همیشه در وجودش شعلهور بود. طوری که خواهرش برگشت به او گفت که عاشق شدهای؟! و او جواب داد: عشق فقط یک کلام... حسین علیه السلام!
#شهیدمدافع_حرم
#محمد_رضا_دهقان_امیری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🔮✨🔮✨🔮✨
یاد حضرت در دقایق زندگی
اللهم ارزقنا درک دنیای با مولاجانمون
☑️ اگر می خوایین بدونید #بعد_از_ظهور چی میشه این فیلم رو ببینین و برای اومدنشون دعا کنید🤲🏻
#مهدویت
‹🌷›
-
رفیق:
شھداییزندگےڪردنبه
پروفایلشھدایـےنیست!🚶🏻♂
اینڪہهمونشھیدۍکهمنعڪسشو
پروفایلمگذاشتم:
-چےمیگہ
-دلشڪجاگیربوده
-راهشچےبودهو...
مهمہ!
+آرهماڪہبایهشھیدرفیقمیشیمبایداینا
وخیلےچیزاۍدیگہاونشهیدُ
درنظربگیریم،نهفقطحرفشونوبزنیم ...!!!🙂
❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣
╰⊱☘⊱╮ღ꧁🌸꧂ღ╭⊱❤️≺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
♨️ سخنان همسر شهید جهاندیده در دیدار با رهبر انقلاب
🔹️همسر شهید جهاندیده در جریان دیدار امروز خانوادههای شهدای نیروی پدافند هوایی ارتش: به حمزهام قول دادهام اشک نریزم مگر اشک شوق اقامه نماز به امامت شما در مسجد الاقصی...
--------➰🌸🔸🌸➰-
#قسمت_اول
#شهيد_مهدي_زين_الدين
لباس نو نداشت . دادم به او . " گفت " شما ها فکر می کنید من خیلی به این چیزها وابسته ام ؟ "
سلیقه اش دستم آمده بود . این که از چه لباس خوشش می آید یا نمی آید . به قول خودش لباس اج وجق دوست نداشت . لباس ساده و تمیز ، کمی هم شیک ، رنگ های آبی آسمانی و سبز . از قرمز بدش می آمد . می گفت " از جبهه این قرمز برای من شده یک جور سمبل قساوت . "
زمستان که شد برای این که داخل خانه گرم بماند آقا مهدی جلو ایوان را پلاستیک زد . شب ها کنار پنجره می نشستم و گوشه ی پلاستیک را بالا می زدم و خیابان را نگاه می کردم تا ببینم چه وقت ماشین او پیدایش می شود . خانه مان سر چهار راه بیست و چهار متری بود و از هر طرفی که می آمد می دیدمش . تویوتای لندکروزش را که می دیدم . بلند می شدم و خودم را سرگرم کاری نشان میدادم تا نفهمد این همه منتظر او بوده ام . یک بار که حواسم نبود . همین جوری مات رو به پنجره مانده بودم . صدایش را از پشت سرم شنیدم . گفت " بابا این در و پنجره ها هم شکل تو را یاد گرفتند ، از بس که آن جا نشستی . "
خودش هم یک کارهایی می کرد که فاصله ی بینمان کمتر شود . یک روز صبح خوابیده بودم . چشم هایم را باز کردم، دیدم یک آدم غریبه با سر ماشین شده بالای سرم نشسته دارد نگاهم می کند . اول ترسیدم ، بعد دیدم خود آقا مهدی است . موهایش را با نمره ی هشت زده بود . گفت " چه طور شدم ؟ " و خندید . خنده اش مخصوص خودش بود . لب زیرش اول کمی به یک طرف متمایل می شد ، بعد لب بالا با هم باز می شدند . خیلی قشنگ بود...
🌸پايان قسمت اول داستان زندگي #شهيد_مهدي_زين_الدين 🌸
#همراه_شهدا