🌸🍃 #امیرےحسینونعمالامیر
خوشبختترینم ڪہ نیازم بہ ڪسے نیسٺ
من ریزه خوره سفرهے دربار حسینم
در زندگےام واسطہے فیض الهےسٺ
من تا ابد الدهـر بدهڪار حسینم
#همہ_زندگے_ماسٺ_اباعبدالله🌷
#شبزیارتیاربابــــــــــــــــــ😭💔✋
@Shahidgomnam
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
برای اسم #حسن حق نوشته غربت را
چه #عسگری بشود یا که #مجتبی باشد
@shahidgomnam
خیلیا تو ذهنشون سوال پیش میاد که امام حسن عسکری درسته یا عسگری!
اول اینکه در عربی(گ) نداریم
دوم اینکه عسگر به معنی بدون ثمر و بدون هسته است که انگور عسگری(بدون هسته) معروفه...
عمدا میگن امام حسن عسگری یعنی اینکه اماممون فرزند نداره وهدف تکذیب وجود مقدس امام زمان(ارواحنا فداه) است.
#لطفا_دقت_کنید👌
@shahidgomnam
💚 از آیــت الله بهجت پرسیدند :
🔶چه کار کنیم حتماً دعایمان مستجاب شود و استجابت یقینی و قطعی گردد؟🤔
🔶فرمودند :
👈«یکی از چارهجوییهای شرعی
برای استجابت دعا و برآورده شدن
حاجت خود این است که شخصی
که حاجت یا گرفتاری دارد، دعا کند
و از خدا بخواهد که،تمام گرفتاریهای
مشابه گرفتاری او را از تمام مؤمنین و
مؤمناتی که گرفتار هستند برطرف کند.
و یا هر حاجتی نظیر حاجت او دارند،
برآورده شود؛ 👌
💚👌زیرا در این صورت ملک برای خود انسان دعا میکند و دعای ملک مستجاب میشود.💚
🔶👈 اینگونه دعا کردن در حقیقت دعای به خود به طور معکوس است.»
🔶و موجب استجابت دعا خود شخص میشود.
@shahidgomnam
🍃🌸
🌺🍂🌺🍂
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🌺🍂🌺🍂
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
❂◆◈○•-------------------- ﴾﷽﴿ ❂○° #سلام_بر_ابراهیم °○❂ 🔻 قسمت #دوم 🍀 زندگینا
❂◆◈○•--------------------
﴾﷽﴿
❂○° #سلام_بر_ابراهیم °○❂
🔻 قسمت #سوم
🍀 زندگینامه و خاطرات پهلوان بیمزار " #شهید_ابراهیم_هادی "
✅ محبت پدر (راوی: رضا هادی)
💥 درخانهاي کوچک و مستأجري در حوالي ميدان خراسان تهران زندگي ميكردیم. اولين روزهاي ارديبهشت سال1336 بود. پدر چند روزی است كه خيلي خوشحال است. خدا در اولین روز این ماه، پسری به او عطا کرد. او دائماً از خدا تشكر ميكرد .
هر چند حالا در خانه سه پسر و يك دختر هستیم ولي پدر براي اين پسر تازه متولد شده خيلي ذوق ميكند. البته حق هم دارد. پسر خيلي با نمكي است. اسم بچه را هم انتخاب كرد: "ابراهيم".
پدرمان نام پيامبري را بر او نهاد كه مظهر صبر و قهرمان توكل و توحيد بود و اين اسم واقعاً برازندهی او بود.
بستگان و دوستان هر وقت او را میدیدند با تعجب ميگفتند: « حسين آقا، تو سه تا فرزند ديگه هم داري، چرا برای اين پسر اينقدر خوشحالي ميكني؟!»
پدر با آرامش خاصي جواب ميداد: «اين پسر حالت عجيبي دارد! من مطمئن هستم که ابراهیم من، بندهی خوب خدا ميشود، این پسر نام من را هم زنده ميكند!»
راست ميگفت. محبت پدرمان به ابراهيم، محبت عجيبي بود. هر چند بعد از او، خدا يك پسر و يك دختر ديگر به خانوادهی ما عطا كرد اما از محبت پدرم به ابراهيم چيزي كم نشد.
💥 ابراهیم دوران دبستان را به مدرسهی طالقانی در خیابان زیبا رفت. اخلاق خاصی داشت. توی همان دوران دبستان نمازش ترک نمیشد. یکبار هم در همان سالهای دبستان به دوستش گفته بود: «بابای من آدم خیلی خوبیه. تا حالا چند بار امام زمان(عج) را توی خواب دیده. وقتی هم که خیلی آرزوی زیارت کربلا داشته، حضرت عباس(ع) را در خواب دیده که به دیدنش آمده و با او حرف زده.»
زمانی هم که سال آخر دبستان بود به دوستانش گفته بود: «پدرم میگه آقای خمینی که شاه، چند ساله تبعیدش کرده آدم خیلی خوبیه. حتی بابام میگه: همه باید به دستورات اون آقا عمل کنند. چون مثل دستورات امام زمان(عج) میمونه.»
دوستانش هم گفته بودند: «ابراهیم! دیگه این حرفها رو نزن. آقای ناظم بفهمه اخراجت میکنه.»
شاید برای دوستان ابراهیم، شنیدن این حرفها عجیب بود ولی او به حرفهای پدر خیلی اعتقاد داشت.
🍃🌹🍃 پایان قسمت سوم 🍃🌹🍃
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا امام زمان (عج) ، سلامتی رهبر معظم انقلاب و همچنین شادی روح امام (ره) و ارواح طیبه شهدا صلوات.
--------------------•○◈❂
@Shahidgomnam
#گذرے_بر_سیره_شهید🌸🍃
✍ به حلال و حرام خدا خیلی اهمیت میداد. در استفاده از اموال بیت المال بشدت مراقبت داشت. اهل امر به معروف و نهی از منکر بود. روزی که جنازهاش را آوردند خانه و به داخل اتاقش بردند، دوستان جوانش دور جنازه جمع شده بودند، گریه میکردند و میگفتند دیگر رسول نیست به ما بگوید غیبت نکن، تهمت نزن!
✍حتی یادم هست آخرین باری که خواست به سوریه برود، آمد ۱٠٠ هزار تومان به من داد. گفت بابا این خمس من است. برایم رد کن. من دیگر فرصت نمیکنم. در مراقبت چشم از حرام، در رعایت حق الناس، به ریزترین مسائل توجه داشت. شبهای جمعه به بهشت زهرا میرفت و پس از نماز جماعت مغرب و زیارت مزار شهدا، میرفت آن قبرهای شهدای گمنام را که رنگ نوشتههایش رفته بود، با قلم بازنویسی میکرد. قلمهایش را هنوز نگه داشتیم.
✍ بعد از آن به زیارت حضرت عبد العظیم حسنی علیه السلام میرفت و در مراسم احیای حاج منصور ارضی شرکت میکرد و تا صبح آنجا بود. این برنامه ثابت شبهای جمعهاش بود. صبح میآمد خانه، استراحت مختصری میکرد و دوباره بلند میشد و میرفت بیرون.
هیچ وقت بیکار نبود. وقتی که شهید شده بود، سر مزارش مداح میگفت تا حالا هیچ وقت استراحت نکردی. الآن وقت استراحتت است! شب و روز در تلاش و کوشش بود، برای اینکه پایههای ایمان و تقوایش را محکم کند.
#شهید_رسول_خلیلی🌷
🆔 @shahidgomnam