eitaa logo
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
1هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
6.8هزار ویدیو
86 فایل
•بسم‌رب‌الشهداء• زنده نگه داشتن یاد #شهدا کمتر از #شهادت نیست تازنده ایم‌رزمنده ایم✋ 🌷إن‌شاءالله‌شهادت🌷 #شهید_گمنام 🌹خوش‌نام‌تویی‌گمنام‌منم 🌹کسی‌که‌لب‌زد‌برجام‌تویی 🌹ناکام‌منم😔✋️ 🌹گمنام‌منم😔✋ ⛔کپی ممنوع⛔ بیسیمچی: @shahidgomnam313
مشاهده در ایتا
دانلود
"هوای اردیبهشت" و " نمِ باران" و دست هایی که نیست... اصلا رسالت اردیبهشت را #تو با نبودنت زیر سوال برده‌ای...! #شهید_حامد_بافنده 🌷 شهادت ۹۶.۲.۳ ریف حماة سوریه گرامیداشت دومین سالگرد #شهادت 🕊
یادت باشه! کار روی زمین نمیمونه این هستی که نباید رو زمین بمونی....!
قُـل هُـوَ الله اَحَد ؛ تنهایی ؛ اما ما ؛ جز کسی رو نداریم ...
در سرم نیست  بجز حال و هوای #تو و یادت... شادم از اینکه همه حال و هوایم #تو شدی.... #رفیق_شهیدم #شهید_محسن_حججی🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidgomnam https://eitaa.com/Shahidgomnam
مدافع عشق/قسمت28 بلند میشوم،خم میشوم طرفت و دستمال راروی بینی ات میگذارم... همه یکدفعه ساکت میشوند. _ علی...دوباره داره خون میاد! دستمال رامیگیری و میگویی _ چیزی نیست زیرافتاب بودم ....طبیعیه. زینب هل میکند و مچ دستت رامیگیرد. _ داداش چی شد؟ _ چیزی نیست عه! افتاب زده پس کلم همین خواهرم!تو نگران نشو برات خوب نیست. و بلند میشوی و ازمیز فاصله میگیری. فاطمه بمن اشاره میکند _ برو دنبالش ومن هم ازخدا خواسته بدنبالت میدوم.متوجه میشوی و میگویی _ چرااومدی؟...چیزی نیست که!چرااینقد گندش میکنید!؟ _ این دومین باره! _ خب باشه!طبیعیه عزیزم می ایستم ! عزیزم؟ این اولین باری است که این کلمه رامیگویی. _ کجاش طبیعیه! _ خب وقتی تو افتاب زیاد باشی خون دماغ میشی.. مسیر نگاهت رادنبال میکنم.سمت سرویس بهداشتی!... _ دیگه دستمال نمیخوای؟ _ نه همرام دارم. و قدمهایت رابلند ترمیکنی... .... پدرم فنجان چایش راروی میز میگذارد و روزنامه ای که دردستش است را ورق میزند.من هم باحرص شیرینی هایی که مادرم عصر پخته را یکی یکی میبلعم!مادرم نگاهم میکند و میگوید _ بیچاره ی گشنه!نخورده ای مگه دختر! اروم تر... _ قربون دست پخت مامان شم که نمیشه اروم خوردش... پدرم اززیر عینک نگاهی به مادرم میکند _ مریم؟ نظرت راجب یه مسافرت چیه؟ _ مسافرت؟ الان؟ _ اره! یه چندوقته دلم میخواد بریم مشهد... دلمون وامیشه! مادرم درلحظه بغض میکند _ مشهد؟....اره! یه ساله نرفتیم _ ازطرف شرکت جا میدن به خانواده ها. گفتم مام بریم! و بعد نگاهش را سمت من میچرخاند _ ها بابا!؟ پیشنهاد خوبی بود ولی اگرمیرفتیم من چندروزم رااز دست میدادم...کلن حدود پنجاه روز دیگر وقت دارم! سرم راتکان میدهم و شیرینی که دردست دارم را نگاه میکنم... _ هرچی شما بگی بابا _ خب میخوام نظر تورم بدونم دختر. چون میخواستم اگر موافق باشی به خانواده اقادومادم بگیم بیان  برق ازسرم میپرد _ واقعنی؟ _ اره! جا میدن...گفتم که... بین حرفش میپرم _ وای من حسابی موافقم مادرم صورتش راچنگ میزند  _ زشته دختراینقد ذوق نکن! پدرم لبخند کمرنگی میزند... _ پس کم کم اماده باشید. خودم به پدرشون زنگ میزنم و میگم.... شیرینی رادردهانم میچپانم و به اتاقم میروم.دررامیبندم و شروع میکنم به ادا درآوردن و بالا پایین پریدن.مسافرت فرصت خوبی است برای عاشق کردن.خصوصن الان که شیر نر کمی ارام شده. مادرم لیوان شیرکاکائو بدست دررا باز میکند.نگاهش بمن که می افتد میگوید _ وا دخترخل شدی؟چرا میرقصی؟ روی تختم میپرم و میخندم _ اخه خوشاااالم مامان جووونی. لیوان راروی میزتحریرم میگذارد _ بیا یادت رفت بقیشو بخوری.. پشتش رامیکند که برود و موقع بستن در دستش را به نشانه خاک برسرت بالا می آورد یعنی...تواون سرت!شوهرذلیل! میرود و من تنها میمانم با یک عالم ...... مدتی هست که درگیرسوالی شده ام توچه داری که من اینگونه هوایی شده ام ادامه دارد... نویسنده این رمان: محیا سادات هاشمی
اَلسَّلامُ عَلَیکَ فی آناءِ لَیلِکَ وَ أطرافِ نَهارِکُ سلام بر ، در شبانه‌ات و ساعت‌های روزت ... - سلام بر تمام لحظه های انتظارت و تک تک لحظه های نیامدنت ...
🌾هر بار چیزی #گم_میکنم ‌مادرم می گوید: ‌چند #صلوات بفرست ان شاءالله پیدا میشود 🌾 #مولای غریبم #تو را گم کرده ام😢 ‌چندصلوات بفرستم تا #پیدایت کنم⁉️ #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃 ----------------------------------------------------- 🇮🇷ڪلیڪ ڪنی شهـید میشی😅👇🇮🇷 http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
کجا بگردم دنبالِ این ؟!... وقتی را دارم♥️ 💙
🍃🌸 اگر از درت✨ بــرانیـــم🍂 مـنِ در به در چــه دری زَنَــــم؟...😔 🍂✨🍃 --------------------------------------------------- 🇮🇷ڪلیڪ ڪنی شهـید میشی😅👇🇮🇷 http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
❣ °•●ای کاش بودی ↫و دلــ♥️ـم بود ↫و خــــــدا بود °•●ای کاش از همه ↫غیر از تو جدا💕 بود تا فاصله مان کم شود و نذر دل من💖شاخه ای از باغ دعابود 🌸🍃 --------------------------------------------------- 🇮🇷ڪلیڪ ڪنی شهـید میشی😅👇🇮🇷 http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
🌾چقدر سخت است، حال عاشقی♥️ که نمی داند نیز هوایش را دارد یا نه؟😔 🔹یک جمله از دل نوشته هایت✍ را خواندم. حالا ، دلم به حال خودم می سوزد. 🔸روزهایی که از خیل عشاق بودی و درد فراق💕 دلت را به تنگ آورده بود. به روضه های ارباب🏴 پناه آوردی. برای ِغربت ، اشک ریختی😭 از حضرت مادر خواستی و چه زیبا دعایت مستجاب شد 🔹جانباز ِشهید، برای رسیدن به و چون تو زندگی کردن، پاهایم بی رمق و سرزانوهایم، زخمی ِگناهانم🔞 است. مسیر طولانی و ، نفس هایم را به شماره انداخته است😓 🔸باید در دفتر زندگی ام ده گانه ات را بنویسم📝 و سرمشق روزهای بلاتکلیفی بکنم. می خواهم هایم را در کوله پشتی🎒 تنهایی ام بریزم. دلم یک سفر میخواهد به مقصد ... 🔹آرزو دارم همانگونه که درکتابت📔 خواندم، راهنمایم شوی و مرا به ببری؛ چشم هایم را ببندم و در دارالشفای عاشقان♥️ بگشایم 🔸دل ِ سوخته🖤 از آتش هجران را با سنگ سرد تسکین دهم. تسبیح📿 تربتم را در دست بگیرم و آنقدر ذکر (س) بگویم تا نگاهم کنی😍 🔹باب الحوائج ِ جوانان، دست دلم را بگیر، باش.برای این سر به هوا کمی روضه بخوان😢 🔸در روز که شهادتت🌷 هم امضا شد، برای حال دلمـ♥️ امن یجیب بخوان، بطلب که زائرت شوم😭 🎀به مناسبت ❣ ✍به قلم طاهره بنائی(منتظر ) --------------------------------------------------- 🇮🇷ڪلیڪ ڪنی شهـید میشی😅👇🇮🇷 http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
❣ 🌺بی اذن هـرگـز عددی صد💯 نشود ♻️بر هر که نظر کنی دگر نشود 🌺 ، تو دعـا کن که بیاید مهــ♥️ـدی ♻️زیرا اگر دعـا کنی دگر رد نشود✘ 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃