eitaa logo
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
1هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
6.7هزار ویدیو
86 فایل
•بسم‌رب‌الشهداء• زنده نگه داشتن یاد #شهدا کمتر از #شهادت نیست تازنده ایم‌رزمنده ایم✋ 🌷إن‌شاءالله‌شهادت🌷 #شهید_گمنام 🌹خوش‌نام‌تویی‌گمنام‌منم 🌹کسی‌که‌لب‌زد‌برجام‌تویی 🌹ناکام‌منم😔✋️ 🌹گمنام‌منم😔✋ ⛔کپی ممنوع⛔ بیسیمچی: @shahidgomnam313
مشاهده در ایتا
دانلود
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
وصیت ڪردہ بود روقبرش ننویسیم مادر شہید. می‌گفت قاسم بیایدببیندمادرش این سی‌ سال فڪر می‌ڪردہ پسرش شه
🌸🍁🌸🍁🌸🍁🌸🍁🌸🍁🌸🍁 ....سلامتی همـــــــــــــه ی مادران شهـــــــــــداء صلوات هدیه کنید.... 🍁🌸🍁🌸🍁🌸🍁🌸🍁🌸🍁🌸
استـــاد قرائتی: به علامه طباطبایی گفتند چه کنیم که امام رضا نزد خدا واسطه شود. گفت بروید حرم و بگوئید بفاطمه بفاطمه بفاطمه. سه بار آقا را به فاطمه قسم بدهید امام دعایت را مستجاب می‌کند. السلام علیک یا غریب الغربا😔✋ دلتنگتم امام رضا(ع)😭✋ @shahidgomnam
در دفتر خاطراتتان بنویسید: ما هر چه داریم ازشـــهدا🌹داریم آیا می دانستید حدود پانزده هزار شهید در ماه مبارک رمضان شربت شهادت نوشیده اند؟ #سلام_برشهداےعطشان #یاشهداباصلوات 👇👇👇 @shahidgomnam
براے ماهم دعا ڪن... نگاه ڪن چقدر عقب افتاده‌ایم از تو..! ڪمی از جوهر وجودت را مےخواهم..؛ ڪمی از اخلاصت، براے ماهم دعا ڪن..! @Shahidgomnam
؛ یَامُجیبَ الدَّعَواتِ ... ولی اگر اجابت نشد ، با خدا دعوا نکن ؛ میانه ات با خدا به هم نخورد ؛ چون تو جاهلی و او عالم و خبیر ... مَنْ هُوَ الْکَبِیرُ الْمُتَعَالِ ... @Shahidgomnam
📷 ۵ مرزبان آزاد شده به کشور بازگشتند 🔹۵ تن از آنان به نام‌های زبیر ریگی ،سعید نوتی زهی، رسول گمشادزهی، محمد معتمدی و مهرداد آبار آزاد و شب گذشته (چهارشنبه ۳۰ آبان) به کشور بازگشتند. @shahidgomnam
🌷شهید حججی به من گفت: زیاد شهید مدافع حرم داریم؛ ولی تاثیرشون در حد خانواده،اطرافیان و شهرشان بوده.از ته دل آرزو می کرد که ای کاش بتواند با خونش جریان ساز باشد. 🌹🔅در آخرین پیام پرسیدم:کی برمی گردی؟ خیلی جدی گفت: ان شاءالله دیگه برنمی گردم... کتاب سربلند ص158 #شهید_محسن_حججی @shahidgomnam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اےشــهید مےشود نـگاهےبہ دݪ مڹ ڪنے زنــگار #گناه، وجودم را احاطہ ڪرده بہ نگاهتـ محتاجم دستم را بگیـر 🌷شــــهیدحمید باڪری🌷 📎سالروز ولادٺ @shahidgomnam
شهدای گمنام شلمچــــــــــــــــــــــــه..... خدایا مارا به شهدا برسان😭✋ @Shahidgomnam
دݪـم رفاقتـے میخواهـد ڪ ســربنـد یـا زهـــــــرایم را بــبندد دݪـم را حسینـے ڪند و آخــــر دݪم اون رفیــقـے را میخواهد ڪ ❣شـــــ‌هیدم❣ ڪند والسـلام @shahidgomnam
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊 🍃🌹 🌹🍃 🌴🇮🇷 شهدای یکم آذر • شهادت شهید محمدرضا فرجی زاده (استان سمنان، شهرستان دامغان، روستای طاق) (۱۳۶۰ ه.ش) • شهادت شهید علی محمد ابراهیم پورآرانی (استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۶۰ ه.ش) • شهادت شهید سیدمحسن آل احمد طالقانی (استان قم، شهرستان قم) (۱۳۶۲ ه.ش) • شهادت شهید محمدرضا باشی زرگر آبادی (استان سمنان، شهرستان دامغان) (۱۳۶۲ ه.ش) • شهادت شهید رجبعلی دهقان طرزه (استان سمنان، شهرستان دامغان، روستای طرزه) (۱۳۶۲ ه.ش) • شهادت شهید سیدمهدی تهامی پورزرندی (استان کرمان، شهرستان کرمان) (۱۳۶۴ ه.ش) • شهادت شهید محمود بوجاری آرانی (استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۶۵ ه.ش) • شهادت شهید حسین عبدالله زاده (استان سمنان، شهرستان دامغان، روستای حاجی آباد) (۱۳۶۵ ه.ش) • شهادت شهید ذبیح الله خان محمدی (استان سمنان، شهرستان دامغان، روستای زرگرآباد) (۱۳۶۶ ه.ش) • شهادت شهید مقصود واحد (استان مازندران، شهرستان چالوس) (۱۳۶۸ ه.ش) • شهادت شهید مدافع حرم حسن حزباوی (استان خوزستان، شهرستان اهواز) (۱۳۹۳ ه.ش) • شهادت شهید مدافع حرم یدالله قاسم‌زاده (استان گیلان، شهرستان رشت) (۱۳۹۵ ه.ش) اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌸🍃 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊 @shahidgomnam
#یااباعبـدلله💚●° این دوسہ قطره اشڪی ڪہ فـدایت ڪردم💕🌱 سَببـی شـدڪہ "شب جمعہ"صـدایت ڪردم♡🍃 مـآدرت آمـده با چآدرخاڪےبہ حَـرم❥ ڪہ چـنین من هـوس ڪربُ بَلایت ڪردم😭🖐 #شب_هاےجمعہ_میگیرم_هواتو #شب_زیارتےارباب♥️ @Shahidgomnam
گفته بودی که چرا محو تماشای #منی؟! و آنچنان مات، که یکدم مژه برهم نزنی مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود، ناز #چشم_تو به قدر، مژه بر هم زدنی😔...! دلتنگی مادر شهید😔 #شهید_سجاد_زبرجدی🌷 سلامتی مادران شهدا صلوات 🌹🍃 🌹اللهم اصل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 @Shahidgomnam
🍃🌸 پرید اونکه بالش کمی زینبی بود خوشا دختری که دلش زینبی بود💔 نذار چادر از سر بیفته ، رها شه🌹 🍃 بذار آخرش با #شهادت تموم شه🕊 #دخترها_هم_شهید_مےشوند... #شهیده_زینب_کمایی (میترا) @shahidgomnam
باز هم زیرِ بارشِ باران اشکِ چشمِ تَرم نشد پنهان حال و روزم پُر از حسین شده السلامُ علیکَ یا عطشان... @Shahidgomnam
شبهای جمعه میگیرم #هواتوو😔 اشک غریبی میریزم #براتوو😭 #بیچاره اونکه #حرم رو ندیده😰 بیچاره تر اونکه دید #کربلاتو❤️ #شــب‌جــمعـہ‌شــب‌زیــارتــے‌اربــاب #الـلہـم‌الــرزقـنــا‌ڪــربـــلا @shahidgomnam
. تا ابد هم که بخوانند همه مرثیه‌ات  باز هم روضه‌ی ناخوانده به عالم داری😭✋ دلم هوای تو دارد بگو چه چاره کنم 😔✋ @Shahidgomnam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قلبم گرفت ازاین شهر پرگناه حال وهوای جمع #شهیدانم آرزوست😭✋ @Shahidgomnam
#شهید_مهدی_زین‌الدین: ✦ هرگاه شب جمعہ شـــهدا را یاد ڪردید، آنها شما را نزد ابا عبدالله الحسـیـن یاد میڪنند ⚘باز آئینہ آب و سینے و چاے و نباټ، باز پنجشنبہ و یاد شهدا با صلواټ @shahidgomnam
اسم رمان: من با تو نویسنده؛ لیلی سلطانی چند قسمت: ۷۱ قسمت با ما همـــراه باشیـــــن😊👇 @shahidgomnam
🌸🍃رمــان ... 🌸🍃 قسمت ڪیفم👜 رو انداختم روے دوشم و از روے صندلے بلند شدم، سرم گیجم رفت، دستم رو گذاشتم روے شقیقہ م! بهار نیومدہ بود،تنهایے از دانشگاہ اومدم بیرون، چند قدم بیشتر نرفتہ بودم ڪہ سرم دوبارہ گیج رفت! 😣 از صبح حالم خوب نبود،چندبار چشم هام رو باز و بستہ ڪردم! هر آن ممڪن بود بخورم زمین،دستم رو گذاشتم روے درختے ڪہ ڪنارم بود و نشستم همونجا! 😣🌳 صداے زنے اومد: _خانم حالتون خوبہ؟ 😟 بہ نشونہ منفے سرم رو تڪون دادم بہ زور لب زدم: _میشہ برام یہ تاڪسے🚖 دربست تا تهران بگیرید؟! 😥 اومد نزدیڪم،چادرش رو با دست گرفت و گفت: _میخواے ببرمت درمانگاہ؟! اینطورے تا تهران ڪہ نمیشہ!😧 دوبارہ دستم رو گذاشتم روے درخت✋🌳 و بلند شدم نفس عمیقے ڪشیدم: _نہ ممنون! 😣 دستم رو گرفت: _مگہ من میذارم اینجورے برے؟!حالت خوب نیست دختر!😐 خواستم چیزے بگم ڪہ دستش رو پیچید دور شونہ هام و راہ افتاد. همونطور ڪہ راہ میرفتیم گفت: _حسینیہ ے ما سر همین خیابونہ بعضے از بچہ هاے دانشگاہ میخوان بیان روضہ،💚بریم یڪم استراحت ڪن تاڪسے هم برات میگیرم!😊 بدون حرف باهاش رفتم، چشم هام بہ زور باز بود فقط فهمیدم وارد مڪانے شدیم! حسینیہ سیاہ پوشے🏴 ڪہ خالے بود! ڪمڪ ڪرد بشینم ڪنار دیوار و گفت: _نیم ساعت دیگہ روضہ س 💚 تا بقیہ نیومدن خوبت ڪنم!😊 زن دیگہ اے وارد شد،با تعجب😳 نگاهم ڪرد اما چیزے نگفت! 🌸🌸🌸 سرم رو تڪیہ دادم بہ دیوار و چشم هام رو بستم، چند دقیقہ گذشت.... حضور ڪسے رو ڪنارم احساس ڪردم اما چشم هام رو باز نڪردم،زنــ🌸ـے گفت: _دخترم نمیخواے بلند شے؟! صدا برام غریبہ بود،بے حال گفتم: _حالم خوب نیست!😣 +یعنے نمیخواے تو مجلســ🌸ـم ڪمڪ ڪنے؟! 🌸🌸🌸 با تعجب چشم هام😳 رو باز ڪردم اما ڪسے ڪنارم نبود! با صداے بلند گفتم: _خانم! زنے ڪہ ڪمڪم ڪردہ بود با لبخند😊 اومد سمتم، لیوانے🍶 گرفت جلوم و گفت: _بیا عزیزم برات خوبہ! فڪر ڪنم فشارت افتادہ! همونطور ڪہ لیوان رو از دستش مے گرفتم گفتم: _تو چے ڪمڪ تون ڪنم؟! با تعجب😳 نگاهم ڪرد. _مگہ من ڪمڪ خواستم؟! ڪمے از محتواے لیوان نوشیدم و گفتم: _بلہ!گفتید بلند شو مگہ نمیخواے تو مجلسم ڪمڪ ڪنے! سرش رو بہ سمت پشت برگردوند و رو بہ اتاقے ڪہ بود گفت: _خانم مرامے! 😐 خانمے ڪہ دیدہ بودم اومد بیرون و گفت: _جانم! +این رسمشہ از مهمونے ڪہ حال ندارہ ڪمڪ بخواے؟!😐 خانم مرامے با تعجب گفت:😳 _من ڪے ڪمڪ خواستم همش ڪہ ڪنار شما بودم! با تعجب نگاهشون ڪردم _خودم صدا شنیدم!😟 حال بدم فراموش شد! انقدر حالم بد بودہ ڪہ توهم زدم!😧 با شڪ نگاهم ڪردن، خانمے ڪہ ڪنارم بود گفت: _از بچہ هاے دانشگاهے؟ سریع گفتم: _بلہ! +تو دانشگاہ قرص دادن بهت، براے درس خوندن و این حرف ها!😏 نگاہ هاشون👀👀 اذیتم میڪرد، نہ بہ اون ڪمڪش نہ بہ این نگاہ و حرفش! دلم شڪست،💔😢با بغض بلند شدم همونطور ڪہ میرفتم سمت در گفتم: _نمیدونم روضہ اے ڪہ اینجا میگیرید چقدر قبولہ؟! از حسینیہ اومدم بیرون، 😔😢چندتا از دخترهاے چادرے دانشگاہ مے اومدن سمت حسینیہ! رسیدم سر ڪوچہ، سهیلے رو دیدم ڪہ با عجلہ مے اومد بہ این سمت، زنے ڪہ ڪمڪم ڪردہ بود اومد ڪنارم و گفت: _بهترہ با ایشون صحبت ڪنے! و بہ سهیلے اشارہ ڪرد،با عصبانیت گفتم:😠 _خانم خجالت بڪش،حالم بد بود جرمہ؟! صدام بہ قدرے بلند ڪہ سهیلے نگاهمون ڪرد. با عصبانیت رو بہ سهیلے گفتم:😠 _شما ڪہ انقدر خوبے همہ قبولتون دارن بہ این خانم بگید من مشڪلے ندارم و فقط حالم بد شدہ! با تعجب اما آروم گفت:😳😕 _چے شدہ؟ رو بہ زن گفت: _خانم محمدے!😕 زن رفت بہ سمتش و آروم شروع ڪرد بہ صحبت ڪردن! پوزخندے زدم 😏و راہ افتادم بہ سمت خیابون! صداے سهیلے باعث شد بایستم: _خانم هدایتے! برگشتم سمتش و گفتم: _بلہ! بے اختیار اشڪے از گوشہ چشمم چڪید نمیدونم چرا؟!😢 با نرمش گفت: _بفرمایید حسینیہ!🏴 با ڪنایہ گفتم: _ممنون روضہ 💚صرف شد!😢 +حالا یہ روضہ هم از من صرف ڪنید!شما رو مــ🌸ـادر دعوت ڪردہ و هیچڪس حق ندارہ چیزے بگہ،درستہ خانم محمدے؟ زن سرش رو انداخت پایین 😔 و گفت: _واقعا عذر میخوام! آخہ از این موردها داشتیم! بے توجہ گفتم: _قبول باشہ!خدانگهدار محمدے سریع دستم رو گرفت با شرمندگے گفت: _ایام فاطمیہ🏴 س تو رو خدا دل شڪستہ از پیشم نرو!😔😢 دلم لرزید،ایام فاطمیہ بود! صداے زن پیچید تو گوشم!دخترم! سهیلے رفت سمت حسینیہ، من هم دنبال محمدے ڪشیدہ شدم تو حسینیہ،با خجالت بہ جمع نگاہ ڪردم و گفتم: _من چـــ✨ــادر ندارم،یہ جورے میشم! محمدے لبخندے زدے و گفت: _الان برات میارم!😊 سر بہ زیر نشستم آخر مجلس،محمدے با چادرے مشڪــ✨ــے اومد سمتم و گفت: _بفرمایید! چادر رو از دستش گرفتم و زیر لب تشڪر ڪردم،چادر رو سر ڪردم! 😊 دستے بهش ڪشیدم، مثل اینڪہ دلتنگش بودم، حس عجیبے بود بعداز سہ سال سر ڪردن! _حلال ڪردے؟😊 آروم گفتم: _حلال! 😊 @Shahidgomnam
🌸🍃رمــان ... 🌸🍃 قسمت ڪلید رو انداختم تو قفل و در رو باز 🔓ڪردم، از حیاط سر و صدا مے اومد، مادرم و خالہ فاطمہ نشستہ بودن روے تخت و میخندیدن!😄😄 با تعجب😳 نگاهشون ڪردم،حواسشون بہ من نبود! خواستم سلام ڪنم ڪہ مریم با خندہ😃 از داخل خونہ دوید تو حیاط امین هم پشت سرش! 😀 با دیدن من ایستادن،امین سرش رو انداخت پایین! بلند سلام ڪردم،مادرم و خالہ نگاهم ڪردن،با دیدنم متعجب شدن! 😳😳 با تعجب گفتم:😕 _چے شدہ؟!چرا اینطورے نگاهم میڪنید؟ مادرم سریع گفت: _هیچے! مریم بهم لبخند زد و احوال پرسے ڪرد، خواستم وارد خونہ بشم ڪہ صداے مادرم اومد: _هانیہ چادر خریدے؟!😊 تازہ یادم افتاد هنوز چادرے ڪہ از خانم محمدے گرفتم روے سرمِ! برگشتم سمت مادرم و گفتم: _اے واے! یادم رفت پسش بدم! ♀ +چادرو؟! _آرہ براے خانم محمدے بود!رفتہ بودم حسینیہ شون💚🏴 روضہ! چشم هاے مادرم گرد😳 شد اما چیزے نگفت! _فردا بهش پس میدم یا میدم سهیلے بدہ بهش! _سهیلے دیگہ ڪیہ؟! سرم رو خاروندم و گفتم: _سهیلے رو نگفتم بهتون؟! _نہ!آدماے جدید رو معرفے نڪردے! +طلبہ س مادرم طلبہ!دانشگاهمون درس میدہ! خالہ فاطمہ و مریم بهم نگاہ ڪردن و خندیدن! معنے نگاهشون رو فهمیدم تند گفتم: _خالہ اونطورے نگاہ نڪنا!هیچے نیست،اے بابا! 😐 بلند شدم برم داخل خونہ ڪہ با ترس گفتم: _تو رو خدا بہ عاطفہ نگیدا!بدبخت میشم میاد دانشگاہ سهیلے رو پیدا ڪنہ!😄 شروع ڪردن بہ خندیدن!😄😃😀 وارد خونہ شدم، چادرم رو درآوردم خواست برم اتاقم ڪہ دیدم سجـ🌟ـــادہ مادرم رو بہ قبلہ بازہ! حتما خواستہ نماز بخونہ خالہ فاطمہ اینا اومدن! آروم رفتم سر سجادہ، چادر مشڪے رو درآوردم و چادر نماز مادرم رو سر ڪردم بوے عطر مشهدش پیچید! خجالت میڪشیدم، انگار براے اولین بار بود میخواستم باهاش صحبت ڪنم، احساس میڪردم رو بہ روم نشستہ! تو دلم گفتم خب چے بگم؟! بہ خودم تشر زدم خیلے مسخرہ اے! لب باز ڪردم:اوووووم.... حس عجیبے داشتم،اون صدایے ڪہ شنیدم، حالا سر سجادہ! رفتم ســـ💫ـجدہ، 😢بغضم گرفت! آروم گفتم: _خیلے خستہ و تنهام خودمونے بگم خدا بغلم میڪنے؟!😭 اشڪ هام شروع بہ ڪردن باریدن!😭 من بودم و خدا و حس سبڪ شدن! احساس ڪردم آغوشش رو و نگاهش ڪہ میگفت من همیشہ ڪنارتم! خوش اومدے!😊 🌺🍃ادامه دارد... 🌸✍نویسنده:لیلے سلطانے🌸 @Shahidgomnam
#لبخند_آخر شهیدانی که بعد از شهادت #لبخند زدند... فرازهایی از وصیتنامه شهید: اگر تکه تکه هم بشوم دست از دین اسلام بر نمی دارم... بترسید از اینکه هر هفته نامه اعمال ما دو مرتبه پیش #امام_زمان(عج) باز می شود. نکند خدای ناکرده امام زمان(عج) از دست ما ناراحت و شرمنده شود... #شهید_رضا_قنبری #شبتون_شهدایی @Shahidgomnam
شـہـادت فقـط در خــون غلطیــدن نیســت! شـہـادت هنگــامــے رخ مــےدهــد ڪـہ #دلـت از زخـمِ #ڪنایــہ‌ و تڪــہ‌ پـراڪنــے دیگــران بگــیرد. و #خــون هــمان #اشڪــے ســــت ڪـہ از #آه دلــت جـارے مــےشـود... #شــہـید‌گــمنام #یـادشون‌بـا‌ذڪـر‌صـلـوات @Shahidgomnam
🍂🍂🍂🍂 عصر جمعه شد و باز هم نیامدی... غصه ها بر دلم لانه کرد و باز هم نیامدی... به که گویم منتظر آمدن یارم... هفته ها گذشت و باز هم نیامدی... 🍂🍂🍂🍂 🍁 @shahidgomnam
💢استاد فاطمی نیا : 🔸گاهی تحمل همسر بداخلاق ، خودش نوعی سلوك است. یکی از اولياء خدا كه بسيار مرد بزرگی بود و گفته اند امام زمان «علیه السلام» در تشييع جنازه ي او حاضر بودند ، همسر بسيار بداخلاقی داشت كه سی و پنج سال او را شكنجه ميداد ولی او تحمل ميكرد ! 🔹بله ! تحمل كنيد ، اصلا خيلی از اينها با تحمل و گذشت حل ميشود ، گاهی هم اگر تحمل شود ، مثل نماز شب براي انسان سلوك الی الله است . @Shahidgomnam