دلم تـو را می خواهد
نه برای رسیدن به تـــو
فقط جرعه ای از
آرامشِ نگاهت را می خواهم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 به اندازه نیازت پول درنیار!
👈 ناشنیدههای از زندگی امیرالمومنین(ع) در مورد جمعآوری ثروت
🔻برای شنیدن حرفهای متفاوت آمادهاید؟
#تصویری
@Shahidgomnam
راســـتــــی فــــــاطــــــمــــــیــــــه نـــــزدیـــــــک اســــــت😔😭
#یافاطمةالزهرا 😔😔😭😭
💞❣💞❣💞❣💞❣💞❣💞❣💞❣💞❣💞❣💞❣💞❣💞
❤️❤️شبتون پر از عشق به مادر #فاطمةالزهرا ❤️❤️
❤️❤️شبتون پراز عشق #امام زمان(عج) ❤️❤️
❤️❤️شبتون پراز عشق #حسین(ع)❤️❤️
❤️❤️شبتون پراز عشق خاندان #پیامبر(ص)❤️❤️
❤️❤️شبتون پراز عشق #خدا❤️❤️
💞❣💞❣💞❣💞❣💞❣💞❣💞❣💞❣💞❣💞❣💞❣💞
با عرض سلام خدمت اعضای گرامی😊😊
یک عذر خواهی به شما همراهان گرامی بدهکاریم بابت کم کاریمون که از فردا جبران خواهیم کرد. 😔😊☺️
باتشکر ❤️❤️
💐 تقدیم به همهی پرستاران واقعی انقلاب همسران جانبازانی که با صبوری زیاد از جانبازان عزیزمان مراقبت میکنند:
بزرگی تو در این مختصر نمیگنجد
صعود روح تو در بال و پر نمیگنجد
شراب عشق ز خمخانه ولا زدهای
که مستی تو در این رهگذر نمیگنجد
وفا و همت و ایثارت ای بهار سخا
به هیچ دفتر و شعر و اثر نمیگنجد
مگو به وسعت دردت شبی بیندیشم
به حجم طاقت من این قدر نمیگنجد
چگونه وصف تو گویم در این کلام حقیر
که وصف عشق به گفتار در نمیگنجد
زلال عشقی و ایمان محض، متن یقین
حقیقت تو در این مختصر نمیگنجد
🌴🌾🌷🌴🌾🌷
🌹سلامتی "جانبازان عزیز وهمسران صبورشان" صلوات🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ #کلیپ_صوت_مهدوی
💽 انتخاب سربازان آقا امام_زمان (عج) توسط خود حضرت
✨اللهم عجل لولیک الفرج
4_410228789050605722.mp3
2.08M
شهدا شرمنده ایم . . .
@Shahidgomnam
#امام_خامنه_ای
☇ انشاءالله آن روز خیلی دور نخواهد بود که نیروهای جوان و مومن خواهند توانست معضلات اقتصادی را در کشور حل کنند .
گویی بازی مار و پله همان
رسم بندگیست
هر بار که با فریب شیطان
به طبقات پایین و
در سختی های زندگی
سقوط میکنی
نردبان لطف خدا برای بازگشت
به جایگاه گذشته در کنار توست
ارسالی ازیاحسین فاطمه
معراج شهدا اسم آشنایی است
برای یعقوب های چشم انتظار یوسف خود.
معراج شهدا اسم آشنایی است
برای مادران و همسران منتظر قامت مردانه.
معراج شهدا اسم آشنایی است
برای رفقا و همسنگری های ازقافله جا مانده.
معراج شهدا اسم آشنایی است
برای من و تو که فراموشمان شده شهادت یعنی چه.
معراج شهدا اسم آشنایی است
برای فرزندانِ پدر ندیده چشم انتظار
معراج شهدا یعنی شهید گمنام.استخوان و پلاک.
معراج شهدا یعنی حسینه ای
که بدون روضه می توانی ساعتها ناله کنی،بغض کنی و گریه.
🌸🍃بسم الله الرحمن الرحیم 🌸🍃
رمان { 🌸🍃#حورا 🌸🍃}
💝💝💝💝💝💝💝💝
عرض سلام و ادب خدمت عزیزان باتوجه به علاقه شما به رمان قبلی ما😍😍😍
تصمیم گرفتیم که رمانی مذهبی و بسیار زیبا به نام "حورا" رادرکانال {❤️شهید گمنام ❤️} تقدیم به چشمان زیبایتان کنیم
امیدوارم که لذت ببرید.....
ایدی ادمین و مسئول پارت ها👇👇👇
@Sit_narges_2018
🌸🌸🌸 #رمان_حورا🌸🌸🌸
🌸🌸🌸 #قسمت_چهارم 🌸🌸🌸
صبح روز بعد چشمانش را که باز کرد پرده کنار رفته اتاق و برف های دانه ریز زمستان را دید.❄️❄️❄️
با ذوق لبخندی زد و گفت:خدایا شکرت چه هوای خوبیه امروز.🙏🙏🙏
با خوشحالی حاضر شد و چادرش را به سر کشید.
از اتاقش که خارج شد مهرزاد را دید که با غرور و تکبر داخل آینه مشغول درست کردن موهایش است.
تا حورا را دید خودش را جمع و جور کرد و گفت:سلام.😌
_سلام صبح بخیر.😊☺️
سمت در خروجی رفت که صدای مهرزاد را دوباره شنید:صبحونه نمیخورین؟
_دیرم شده🏃♀🏃♀🏃♀
کفش های کتونی ساده اش را به پا کرد و از خانه خارج شد.👟👟
همیشه دلش میخواست کسی لقمه نانی به او بدهد و او را راهی کند. اما متاسفانه او کسی را نداشت که این چنین مهربانانه با او برخورد کند.
حسرت داشتن پدر و مادری مهربان بر دلش مانده بود. تا ایستگاه فقط قدم زد و فکر کرد به گذشته و آینده نامعلومش.😔😔
اتوبوس رسید و سوار شد.🚌🚌🚌 سرش را به شیشه تکیه داد و چشمانش را بست.
خاطرات گذشته هل میخوردند به سمت ذهنش اما نمیخواست هوای خوب شنبه و دیدن هدی با این خاطرات تلخ خراب شود.
هدی صمیمی ترین دوستش بود و او را خیلی دوست داشت.
دانشگاه و درس و هدی تنها دلخوشی های او از این دنیای بزرگ بود. اما این سهم او نبود. سهم دخترکی تنها که فقط از دار دنیا یک دوست دارد و یک عامله کتاب نخوانده شده روی تاقچه..😞😞😞
رسید به دانشگاه و پیاده شد. با دیدن هدی انگار تمام غم و غصه هایش فراموش شد. حورا را در بغلش گرفت و سلام کرد.😍😍😍
_سلام عزیزم خوبی؟😊
_فدات آجی جونم خوبم تو چطوری؟☺️
_شکر بد نیستم بیا بریم تو که هوا خیلی سرده.❄️❄️
حورا مشکلی نداشت اما هدی سردش میشد برای همین رفتند داخل کلاس و منتظر استاد شدند.تا آمدن استاد هم کمی حرف زدند تا بالاخره رسید.
درس زبان اختصاصی یکی از سخت ترین درس هایی بود 😟😟که حورا با موفقیت و تلاش بسیار توانسته بود میان ترم خوبی از استاد بگیرد.😌😌
آخرین جلسه این درس بود و پس از آن امتحان های پایان ترمش شروع می شد. حسابی خودش را آماده کرده بود و همش درس می خواند.📓📓📓
#نویسنده_زهرا_بانو🍃🍃🍃
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد🍃🍃🍃
🌸🌸🌸 #رمان_حورا🌸🌸🌸
🌸🌸🌸 #قسمت_پنجم 🌸🌸🌸
تا تموم شدن کلاس هواسشان به درس بود. استاد که از کلاس خارج شد، هدی رو کرد به حورا و گفت:خوبی؟😳
حورا نفس عمیقی کشید.. از آن نفس ها که هزاران غم و غصه در آن نهفته است.
باز هم پنهان کرد دردش را و لبخند زد
_خوبم:)
"+خوبی؟😳🤔
تکه ای را خورد😥
صدایش را صاف کرد
چند تا کلمع را قورت داد🤐
چشمانش را کمی فشرد
نفس عمیقی کشید
لغات در هم فشرده را از مغزش پراند
لبخند به ظاهر ملیحی زد:)
-خوبم"😊😊
اما هدی فهمید حالش نه چندان خوب نیست. برای همین او را بلند کرد و تا حیاط با هم درسکوت، سخن گفتند.
هدی در دلش می گفت:چیشده باز حورا اینجوری بهم ریخته؟ کاش یکم باهام درد و دل کنه.☹️☹️☹️
و حورا با خود می گفت:کاش میتونستم باهات حرف بزنم هدی. اما فعلا تنها راز دارم خدای بالا سرمه. من حتی به چشمامم اعتماد ندارم خواهری..😔😔
به حیاط رسیدند و به پیشنهاد هدی از بین هوای برفی و سوزناک گذشتند تا به تریای گرم دانشگاه برسند.
با هم سر میزی نشستند و هدی بعد از قرار دادن کیفش روی میز رفت سمت پزیرش تا نوشیدنی گرم سفارش بدهد.☕️☕️
فکر حورا هنوز مشغول بود و نمی دانست چرا آنقدر دلش گواهی اتفاق بدی می دهد.
حرف های آن روز زندایی اش مانند پتکی در سرش فرو می رفت.😢😢
پنبه و آتیش.. الگو گرفتن بچه ها..ماری که به حورا نسبتش داد و هزاران هزار حرف و بهتان دیگر که تمامی نداشت.
او عمدا به مهرزاد بی توجهی می کرد که زندایی اش فکر نکند او دلبسته و شیفته پسرش است اما باز هم برای راندن او از خانه چه داد و بیداد هایی که راه نمی انداخت.☹️🙁
_خب اینم دو تا شیر نسکافه گرم برای دوست گلم.☕️☕️
#نویسنده_زهرا_بانو🍃🍃🍃
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد🍃🍃🍃
🌛🌜شبتون .....🌛🌜
🌛🌜نه میگم شبتون شیک 🌛🌜
🌛🌜نه میگم شبتون شکلاستی🌛🌜
🌛🌜نه میگم شبتون خوش 🌛🌜
🌛🌜نه میگم...🌛🌜
🌛🌜میگم شبتون پراز معنویت خدا🌛🌜
❤️ #کمی_خلوت_کن_باخودت..
🍂فکر کن ببین کجای دنیا کاری کردی که دعات کنند
یا نفرینت کنند...
ببین آهی پشت سرت نیست که این همه در میزنی و دری به روت باز نمیشه!؟
ببین دلی رو نشکستی و دست یاری کسی رو رد نکردی؟
یاری کردن حتما مادی وجسمی نیست ، گاهی یک کلام یک جمله یک نگاه کمکی بطرف مقابلت میکنه که دنیاش از غم خالی میشه یاامیدوار.. گاهی یک جمله یک محبت ،یک نفر رو از ناامیدی مطلق(خودکشی) نجات میده...
اگر هنوز محتاج دعایی همش فکرنکن خوبِ خدایی و در امتحان ، یک درصد هم فکر کن ببین کجای کارت رو خوب تمام نکردی یا کارت خوب نبوده... !