eitaa logo
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
1هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
6.8هزار ویدیو
86 فایل
•بسم‌رب‌الشهداء• زنده نگه داشتن یاد #شهدا کمتر از #شهادت نیست تازنده ایم‌رزمنده ایم✋ 🌷إن‌شاءالله‌شهادت🌷 #شهید_گمنام 🌹خوش‌نام‌تویی‌گمنام‌منم 🌹کسی‌که‌لب‌زد‌برجام‌تویی 🌹ناکام‌منم😔✋️ 🌹گمنام‌منم😔✋ ⛔کپی ممنوع⛔ بیسیمچی: @shahidgomnam313
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️❤️ ❤️❤️ اولین بار سال۱۳۵۸با موسسه ما اشنا شد.موسسه ی فرهنگی شهید احمد کاظمی. آن زمان سوم دبیرستان بود. چند وقتی امد موسسه و بعد هم دیگر نیامد.کمی می شناختمش.رفتم سراغش.بهش گفتم:آقای حججی چرا دیگه نمیای موسسه؟ گفت:بهم گفته اند شماها همه تون سپاهی هستین می خواهید مغز مرا شستشو بدید. نمی دانم چه افرادی اورا ترسانده بودند.بهش گفتم:شما چند وقت بیا پیش ما.بچه ها روببین فعالیت ها روببین.اگر دیدی می خواهیم مغزت رو شستشو بدیم دیگه نیا.چطوره؟ مکثی کرد و سری تکان داد و گفت:باشه. امد تو موسسه همان اول عاشق و سینه چاک حاج احمد کاظمی شد. باید اورا می دیدی وقتی اسم حاج احمد می آمد انگار نام بهشت را پیشش می اوردند.چشمانش پراز اشک می شد. آن سال ها مدام سخنران های معروف کشوری را دعوت می کردیم موسسه. آقای طائب انجوی نژاد. اقای تهرانی و خیلی های دیگر. وقتی آنها می امدند محسن می رفت می نشست صف اول پای سخنرانی هایشان. مستقیم نگاه می کرد به سخنران و همه حواسش را می داد به او. انگاری که خودش تک و تنها توی جلسه نشسته بود و سخنران هم فقط یک مستمع داشت. دیگر حسابی پاگیر موسسه شد.ماند توی موسسه.همان چیزی شد که ازش می ترسید. مغزش حسابی شستشو داده شد. زحمتش را هم به نظرم حاج احمد کشید.
❤️❤️ ❤️❤️ توی دانشگاه علویجه درس می خواندیم.هرروز با مینی بوسی که پر از دخترو پسر از نجف آباد می رفتیم تا دانشگاه. نیم ساعتی در را بودیم توی مینی بوس هم دست از حزب اللهی بودنش بر نمی داشت.رو مخ بود تا می خواستم مسخره بازی کنم جلو دختر ها خود شیرین بازی در بیاورم با تسبیح می زد توی سرم و می گفت:ادم باش. بعضی موقع ها هم می خورد به کله اش و اخوند بازی اش گل می کرد. چون عشق کتاب بود.یک کتاب می اورد توی مینی بوس و درباره آن برای بقیه حرف می زد. خاک های نرم کوشک.سلام بر ابراهیم.شاهرخ. را یادم هست می دادشان به بچه مینی بوس می گفت:بخونید بعد هم دست به دست کنید.با همین کارش چند تا دختر های فُکُلی و امروزی را تغییر داد.توی همین مسیر کوتاه و کم. چند بار حسابی زد توی خط تیپ و مدل و اینجور چیزها. کلاه کج ایتالیایی می گذاشت شال گردنش را به حالت کرواتی می بست و می انداخت روی سینه اش ! لباس و شلوارش هم که جوان پسند و امروزی. دلت می خواست رو به رویش بایستی و ده تا ده تا ازش عکس بگیری. چحد وقت بعد تیپش را عوض کرد.احساس کرد دخترها نگاهش می کنند و خوشش می اید. احساس کرد آنطور برایشان جذاب می شود.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 شــــبـــتــــون 🌸🌸🌸🌸🌸🌸
ڪاش مے شد عمر خود را هدیه مے دادم به #تــو💕 زندگے را دوست دارم، خنده ات را بیشتر... 😍☺😍 #شهید_محمدتقی_سالخورده🌹 شهادت ۱۳۹۵ خانطومان @shahidgomnam