#چله_پاکی 😇
✅ #پستی_متفاوت🙄
😈دیروز #شیطان را دیدم❗️ در حوالی میدان بساطش را پهن كرده بود؛ #فریب میفروخت. ❗️
🏃مردم دورش جمع شده بودند، هیاهو میكردند و هول میزدند و بیشتر میخواستند❗️
.
♨️توی بساطش همه چیز بود: #غرور، #حرص، #دروغ و #خیانت، #جاهطلبی و ... هر كس چیزی میخرید و در ازایش چیزی میداد.⭕️
💔 بعضیها تكهای از #قلبشان را میدادند و بعضی پارهای از #روحشان را. بعضیها #ایمانشان را میدادند و بعضی #آزادگیشان را.
😈شیطان میخندید و دهانش بوی گند #جهنم میداد. حالم را به هم میزد.😤
👹انگار ذهنم را خواند❗️موذیانه خندید و گفت: من كاری با كسی ندارم،فقط گوشهای بساطم را پهن كردهام و آرام نجوا میكنم.👁
‼️ نه قیل و قال میكنم و نه كسی را مجبور میكنم چیزی از من بخرد.👿 میبینی! آدمها خودشان دور من جمع شدهاند.😈
😠جوابش را ندادم. آن وقت سرش را نزدیكتر آورد و گفت: البته تو با اینها فرق میكنی.تو زیركی و مومن.👿
❗️#زیركی و #ایمان، آدم را نجات میدهد. اینها سادهاند❗️ و گرسنه.❗️ به جای هر چیزی فریب میخورند.😈
😡از شیطان بدم میآمد. حرفهایش اما شیرین بود. گذاشتم كه حرف بزند و او هی گفت و گفت و گفت....👹
ساعتها كنار بساطش نشستم تا این كه چشمم به جعبهای #عبادت افتاد كه لا به لای چیزهای دیگر بود. دور از چشم شیطان آن را برداشتم و توی جیبم گذاشتم.😆
❗️با خودم گفتم: بگذار یك بار هم شده كسی، چیزی از شیطان بدزدد❗️. بگذار یك بار هم او فریب بخورد.😆
به خانه آمدم و در كوچك جعبه #عبادت را باز كردم😄. توی آن اما جز #غرور چیزی نبود‼️. جعبه عبادت از دستم افتاد و #غرور توی اتاق ریخت.❗️ فریب خورده بودم، #فریب. 😈
💔دستم را روی #قلبم گذاشتم،نبود‼️ فهمیدم كه آن را كنار بساط شیطان جا گذاشتهام.
😰تمام راه را دویدم. تمام راه لعنتش كردم. تمام راه #خدا كردم😓.
میخواستم یقه نامردش را بگیرم😡.
عبادت دروغیاش را توی سرش بكوبم و قلبم را پس بگیرم.💔
به میدان رسیدم، #شیطان اما نبود😈.
😰آن وقت نشستم و های های گریه كردم.💔
اشكهایم كه تمام شد،بلند شدم. بلند شدم تا بیدلیام را با خود ببرم كه صدایی شنیدم، صدای قلبم را.💔
و همانجا بیاختیار به #سجده افتادم و زمین را بوسیدم.💔
❤️ به شكرانه #قلبی كه پیدا شده بود .❤️
دهمین شب شده و نوکرتان بی خواب است
در دلش ناله و اندوه فقط مهمان است
و به یاد غم ارباب فقط میخواند
"امشبی را شه دین در حرمش مهمان است"
اشک غمت به ساحل پلک تــرم نشستِ
سنگ فراق شیشه ی قلب مرا شکست
امن یجیب خواندن من بی نتیجـــه ماند
زهرا یتیم گشت و پدر بی خدیجـه ماند
مثل #فدک نام تو را هم غصب کرده اند
تو بهترین مصداق ام المؤمنینی...
به حق خدیجه الکبری (س) الهی العفو
❣یـا اباعبداللہ (ع)
رمضاڹ باشد و پنجشنبہ و روز دهم آڹ
مڹ و یاد تو و گودال و سرت ، با لب عطشاڹ
142971_690.mp3
8.21M
🍃✨🍃✨🍃
💿 #تحدیر_قرآن_کریم ⇧⇧
《تندخوانی》
◀️ #جزء_یازدهم
🎙 استاد #معتز_آقایی
✨التماس دعا✨
@Shahidgomnam
🌾🌹🌾
میگه به آقای بهجت گفتم:
#نفْسم خیلی اذیتم میکنه؛
گفت: شکایتش رو به #امام_زمانت کن!
(چقدر قشنگ گفتن)
#یا_صاحب_الزمان_ادرکنی
صبحم به نامتان آقاجان😍❤️✋
@Shahidgomnam
#روضه_امام_سجاد
#روز_یازدهم
به نوک نی سرِ خورشید ماه قافله بود
نگاهبان سر شیرخواره حرمله بود
به دست و پای تو دراین مسیر سلسله بود
غمی که کُشته تو را شام بود و هلهله بود
@Shahidgomnam
🌷رمضان در نگاه شهدا🌷
دشمن بعثی از معنویت رزمندگان مطلع بود و در ماه رمضان بر شدت آتش توپخانه و پاتکهای خود میافزود،
دشمنان خوب میدانستند که نیروهای با معنویت ایران اسلامی در ماه رمضان روزهدار هستند و از این فرصت استفاده میکردند، تا وضعیت جبههها را به سود خودشان عملیاتی کنند.
رزمندگان در ماه رمضان با زبان روزه همه مسئولیتهای خود را به خوبی انجام میدادند
و برای کم کردن تشنگی در زیر آفتاب سوزان جنوب چفیههایشان ر با آب خیس کرده و روی سر و صورتشان میگذاشتند تا شاید اندکی از حرارت بدنشان کم شود
و در مواقع افطار آنقدر گذشت داشتند که هیچ کدام برای افطار از دیگری سبقت نمیگرفتند.
🖊جانباز و رزمنده دفاع مقدس "جلیل سوری"
#رمضان_مهدوی
@shahidgomnam