.
🗓 °°• تقویم سال ۱۴۰۳ مزین به عکسِ حسن اقای شهید . . . •°°
#سال_نو | #تقویم
#شهید_حسن_مختارزاده
ڪانال "شهیدحسنمختارزاده"
•🌱•
[ https://eitaa.com/joinchat/475726088C2e997a476a ]
IMG_20240317_222944_112.jpg
7.53M
. 🔗 فایل عکس تقویم سال ۱۴۰۳ مزین به عکس شهید حسن مختارزاده مناسب برای چاپ .
.
🌿|دعای روز هشتم ماه مبارک رمضان|
#رمضان | #ماه_رمضان
#شهید_حسن_مختارزاده
.
ڪانال "شهیدحسنمختارزاده"
•🌱•
[ https://eitaa.com/joinchat/475726088C2e997a476a ]
.
💠#حديث_روز
●آقا امیرالمؤمنین(علیهالسلام) :
خداوند،
بندگان مؤمن خود را
به وسيله نمازها و زكات ها
و جدّيت در روزه داریِ روزهاى واجب،
حفظ میكند؛
تا با آن اعضا و جوارحشان آرام،
ديدگانشان خاشع،
جان هايشان خاضع
و دل هايشان نرم گردد.
📚 نهج البلاغه؛خطبه۱۹۲.
#ماه_رمضان | #روزه
ڪانال "شهیدحسنمختارزاده"
•🌱•
[ https://eitaa.com/joinchat/475726088C2e997a476a ]
💠 حکم روزه مسافری که بعد از ظهر به وطن برسد
💬سوال: اگر مسافر بعد از ظهر، به وطنش برسد تکلیف چیست ؟
✅ پاسخ:
اگر مسافری که در سفر بوده و بعد از ظهر به وطنش برسد، يا به جايى برسد كه مىخواهد ده روز در آن جا بماند، نبايد آن روز را روزه بگيرد.
ڪانال "شهیدحسنمختارزاده"
•🌱•
[ https://eitaa.com/joinchat/475726088C2e997a476a ]
(( مهربانی شدید پدر مقام معظم رهبری حفظه الله ))
🔻خاطره رهبرانقلاب از #پدر بزرگوارشان:
💗من کمتر پدری را دیدم که اينقدر نسبت به فرزندانش #محبت داشته باشد...
💗من چهارده پانزده سالم بود. من و برادرم محمدآقا از پدرم اجازه میگرفتیم و میرفتیم ییلاق برای گردش و #تفریح. با دوستان طلبه میرفتیم وکیلآباد... یک روز صبح تا عصر نبودیم. شب که برمیگشتیم، خسته و کوفته میخوابیدیم.
💗پدرم که از #نماز بر میگشت، ماها را توی خواب میبوسید...
🔺طاقت نمیآورد. از صبح ما را ندیده بود. اينقدر دلش تنگ شده بود.
ڪانال "شهیدحسنمختارزاده"
•🌱•
[ https://eitaa.com/joinchat/475726088C2e997a476a ]
24.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام علیك ، افتقدتُک جداً
سلام بر تـو کھ حقیقتا
دلتنگ توام :)
.
#استوری
#سه شنبه_مهدوی
کانال "شهیدحسنمختارزاده"
•🌱•
[ https://eitaa.com/joinchat/475726088C2e997a476a ]
خواب اولی..
روز شهادت آقا هادی عرفانی نیا بود.
چند ساعت بعد از شهادت آقا هادی،
بخاطر حال خوشی که نداشتم خوابم برد.
آقا هادی نشسته بودن و داشتن میخندیدن،
بعد از مکالماتی که داشتیم( یادم نیس چیا گفتیم )، متوجه دونفر دیگه شدم که یکیشون بغل آقا هادی نشسته بودن و چهرشون مشخص نبود و انکار یک حالهای از نور روی صورتشون بود و یکی دیگشون بین یه گلزار لاله ایستاده بودن و چهرشون مشخص بود و شناختمشون، برگشتم گفتم هادی این آقا کیه پیشت نشسته؟( شخصی که چهرش مشخص نبود)
آقا هادی گفتن: ایشون، شهید بعدی یگان فاتحین هستن.
بعد از شهادت حسن آقا، تو حرم بودم که ناگهان یاد اون خواب افتادم، با این تفاوت که اون حاله از نور دیگه نبود و چهره حسن آقا کاملا واضح مشخص بود.
ڪانال "شهیدحسنمختارزاده"
•🌱•
[ https://eitaa.com/joinchat/475726088C2e997a476a ]