eitaa logo
شهید محمد ابراهیم همت
199 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
178 فایل
مقام معظم رهبری(مدظله العالی) جهاد تبیین، مهم‌ترین عرصه جهاد است 🇮🇷 ارتباط با ادمین: @ya_zahra1414
مشاهده در ایتا
دانلود
⚜خدا کیست و کجاست⁉️ پیر مرد کفاشی در خانه خود به تنهایی زندگی میکرد روزی از خود پرسید چرا من باید به  خدا اعتقاد داشته باشم ؟ او که نه دیده میشود نه شنیده میشود ! بعد از مدتی پیر مرد خسته شد و به خواب رفت. ناگهان صدایی  در اتاق پیچید … صدایی پر قدرت و در عین حال مهربان : تو دیگر به من اعتقاد نداری ؟ اما من فردا مهمان تو میشوم من خوشحال میشوم که با من آشنا شوی. فردای آن روز مرد رو به پنجره چشم به راه خدا شد . صدایی از کوچه شنید و با خود گفت حتما خدا آمده… اما پیرمردی را دید که در سرما مشغول برف روبی خیابان است . کفاش دلش سوخت و اورا به منزل دعوت کرد تا کمی استراحت کند . کفاش من من کنان از او پرسید آیا شخص بیگانه یا عجیبی این اطراف به چشمت نخورد؟ مرد پاسخ داد خیر مرد با نا امیدی مشغول کار شد و در همین حال چشمش به زن و بچه ای افتاد که از سرما میلرزید . بیرون رفت و آنها را به منزل آورد. غذایی گرم به آنها داد و هنگام خداحافظی پالتو خود را به زن بخشید و گفت:من نیازی به آن ندارم اما تو میتوانی با آن خودت را گرم نگه داری . کمی بعد درب خانه به صدا درآمد و پیرمرد گفت :  حتما خدا آمده اما پسرکی پشت در بود و گفت: دیدم زنی خندان از این خانه بیرون آمد گفتم حتما آدم خوبی اینجا ساکن است . من باید دارویی را به مادرم برسانم اجازه دارم شب را در خانه تو سر کنم ؟ آخر شب مرد با خود گفت عجیب است من دیشب فقط خواب دیدم که خدا با من حرف میزند ! ناگهان صدایی شنید : من تمام امروز مهمان تو بودم سردم بود و تو مرا گرم کردی گرسنه بودم و به من غذا دادی  جای خواب نداشتم و به من جای خواب دادی مرد گفت : یعنی همه اینها تو بودی ؟ و مرد فهمید خدا آنجایی است که کاری نیک انجام پذیرد لبی خندان شود و دلی آرام بماند. ✅ و اینگونه میشود در کنار خدا بود و با خدا حرف زد. اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋 @shahidhemmat99
6.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 قابل توجه دختر خانم‌ها ⭕️ کسی که خط قرمزی برای خودش و دیگران قائل نیست، چه تضمینیه که بعدها برای تو حدودی رو رعایت کنه؟ ❓آیا میشه برای ازدواج روش حساب کرد؟ 🆔@shahidhemmat99
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️‏همون اتفاقاتی که در ۸۸ سر ما اومد عینا داره سر آمریکا میاد! با این تفاوت که جمهوری اسلامی که متهم به دیکتاتوری و سرکوب بود،یک تانک تو خیابون نیاورد،یک نفربر کسی ندید،یک ارتشی مسلح به خیابون نیومد! اما آمریکا ۲۵۰۰۰ گارد ویژه بیشتر از نیروهای افغانستان و عراق آورده است. مکر خدا را ببینید!
7.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 الا که مقصد پرواز دل بود حرمت فدای تو، سر و جانم کم منو کرمت 🎙با اجرای شاعر آقای یاسر رحمانی @shahidhemmat99
💠 امام خمینی(رحمةالله‌علیه): «تربیت اولاد را پیش شما کوچک کردند. تربیت اولاد بالاترین چیزی است که در همه‌‌ی جوامع از همه‌ی شغل‌ها بالاتر است. هیچ شغلی به شرافت مادری نیست و این‌ها منحط (پست) کردند این را. این خیانت بزرگی است که به ما کردند و به ملت ما کردند. مادرها را منصرف کردند از بچه‌داری... بچه‌داری را یک چیز منحطی حساب کردند؛ در صورتی که از دامن همین مادرها مالک اشتر پیدا می‌شود، از دامن همین مادرها حسین بن علی پیدا می‌شود...» 📚 صحیفه امام خمینی؛ ج۷، ص۴۴۷ ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ @shahidhemmat99
1_776845310.mp3
3.29M
💠آماده باش 🔹ای کسی که مشغول شدی و غافل شدی از مرگ؛ مرگ ناگهان میرسد‼️ 🔹جوانان باید دنبال این مباحث باشند که فرصتها را از دست ندن [ حجت الاسلام عالی ] 🎤 ✅ ┄┅═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧═┅┄ ✅کانال استاد عالی @shahidhemmat99
9.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خدا من رو برای چی آفریده؟ ➖میخواست آزارم بده!؟ ➖ یا اینکه لذت ببرم؟ 🔴 @shahidhemmat99
😔 ✅ حسرت یعنی تو 24 ساعتِ شبانه روز که 1440 دقیقه است، دو رکعت نماز دو دقیقه ای با حضور قلب و فارغ از فکر دنیا نتونم بخونم! ✅ حسرت یعنی روزها پشت هم بگذرند و هر روز افتخار شرفیاب شدن به حضور پدر و مادر و بوسیدن دست و پاشون و انجام کارها و خواسته هاشون نصیبم نشه! ✅ حسرت یعنی این همه فرصت کار خیر در اطرافم وجود داره ولی عمر گرانمایه بگذره و فقط توی اخبار و سایت ها دنبال بالا رفتن ارزش ثروت و دارایی ام باشم که تو یه لحظه همش رو باید بذارم و برم و دیگه دستم بهشون نمی رسه که نمی رسه که نمی رسه! @shahidhemmat99 اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿‍ ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ آپارتمان ما بیست واحد دارد با چهل و پنج نوع نگرش و مرام حضور ما در کنار هم به نوعی اعجاز طبیعت است و نشانه تمدن بشری برای یکجا نشینی البته خیلی هم باهم مشکلی نداریم خصوصاً در طول روز که همه در یک سوراخی به دنبال لقمه‌ای نان هستیم اما شب‌ها که هر کس ساز خودش را می‌زند از ساختمان صدای گوش خراش سمفونی ناموزونی به گوش می‌رسد طبقه اولی‌ها عاشق داریوش‌اند و طبقه پنجمی عاشق حاج منصور ارضی بعضی هفته‌ای یکبار مشاوره می‌روند و بعضی دو هفته یکبار توی کوچه معرکه دعوا می‌گیرند در واقع یک کپسول فشرده از اجتماعیم در ابعاد پنج طبقه وقتی که ساختمان به مشکل برمی‌خورد و این مجموعه متناقض باید با هم مشورت و تصمیم‌گیری کنند شرایط بدتر می‌شود همین چند روز پیش بالابر درب پارکینگ خراب شد، چند روزی درب ساختمان مثل کاروانسرای شاه عباسی باز بود و باد توی ساختمان می‌پیچید شنبه جلسه اضطراری ساختمان تشکیل شد این بار مدیر ساختمان با خلاقیت بی‌نظیر‌ش کنتور آب ورودی ساختمان را بست تا همه واحدها یکی یکی به دنبال علت مشکل در حیاط ساختمان حاضر شوند من و پسرِ جوان ساکن طبقه سوم زودتر از موعد توی حیاط نشسته بودیم امیر پیک موتوری است و بین هر چند تا سرویس سری به مادر پیرش می‌زند شلوار شش جیب می‌پوشد با تیشرتی شبیه دیکشنری آکسفورد، که مطمئنم یک کلمه از نوشته‌های رویش را نمی‌فهمد پشت مو و فوکول‌اش به سبک خواننده‌های دهه شصت با هوندای گوجه‌ایش هارمونی خاصی دارد دستانش نمایشگاهی از تمامی استعدادهای اِسی خالکوب است دل هیچ طرحی را نشکسته امیر آقا مرا مهندس صدا می‌کند شاید چون چند باری دیده که خروس خوان با کت و شلوار اتو کشیده مثل پنگوئن‌های امپراطور سر کار می‌روم کنارش روی موتور نشستم با سرعت نور تخمه می‌خورد تا پیدا شدن همسایه‌ها کله‌ام را فرو کردم توی اینستاگرام و پیج‌ها را بالا و پائین کردم تا شاید متن یا عکسی من را از این لحظات تلخ پیش رو نجات دهد امیر پرسید: مهندس شما اینستا داری؟ بله پست مُست چی میزاری؟ نوشته ادبی توی ذهنم فکر کردم بنده خدا چه می‌فهمد از ادبیات و پست و اصلاً اینستاگرام شاید بزرگترین حرکت فرهنگی‌اش این بوده که چند باری توی یک ساندویچی کنار کتاب فروشی بندری با سس تند خورده نوشته‌هات به درد ملت هم می‌خوره؟ آخه آقای خدا بیامرزم می‌گفت اگه کاری کنی که به درد چند نفر بخوره خدا بجاش چند تا درد رو ازت می‌گیره آقام دکتر نبود اما درد خیلی‌ها رو دوا کرد ننم میگه منجیل که زلزله اومد یه هفته بار می‌برد اونجا می‌گه اثاث همسایه‌ها رو مفتکی با کامیونش اینور اونور می‌برد اولش درس خوندم تا مثل آقام مجبور نشم پشت رل بشینم نشد، نتونستم انگار خدا چند تا قطعه تو مغزم کم کار گذاشته نه مهندس شدم نه حتی تونستم مثل آقام کامیون بگیرم دیروز که توی بارون یکی رو جنگی رسوندم بیمارستان فهمیدم میشه با موتور هم به درد مردم خورد طرف زنده موند زنش گفت خدا تن سالم بهت بده شب به ننم گفتم برام اسفند دود کرد آقام می‌گفت آدمی که به درد مردم نخوره پروفسورم باشه مثل میخ کجه که جاش ته ته جعبه ابزاره بعد برگشت طرفم و گفت: گفتی چی می‌نویسی مهندس؟ خیلی آرام گوشیم را ته جیبم دفن کردم و خیلی عمیق به این فکر کردم که منِ به اصطلاح مترجم در این اجتماع پنج طبقه دوای چه دردی هستم؟ اصلاً تا حالا قلمم باری از دوش ذهنی برداشته؟ ✧✾════✾✰✾════✾✧ @shahidhemmat99
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا