**:
داعشیها را با اسلحه خودشان به درک واصل میکرد!😄
به زبان عربی مسلط بود.
به همین دلیل در سوریه سعی بر این بود که او را خط مقدم نفرستند ولی قبول نمیکرد.🍃 میگفت: «من به عشق مبارزه و جنگیدن اومدم.»🌹
به مقر داعشیها میرفت، اسلحه و مهمات آنها را برمیداشت و میگفت: «حیفه اونها با اسلحه و مهمات ما به درک واصل بشن. چرا با مهمات خودشون این اتفاق نیفته.»🌺
آنجا با نام «سید رستم» معروف بود. 🍃
قد رشید و هیکل ورزیدهای داشت، تا جایی که دوستانش به شوخی به او میگفتند: «سعی کن توی کانال و به حالت خمیده و دراز کشیده حرکت کنی که داعش نبیندت.»😅
#شهید_سید_محمد_جواد_حسن_زاده
@shahidhojajjy
رفقایهچیزیرومیخواستم🕊🚙
بهتونبگم.👀🍃
اینروزهاکهبدحجابیدارهرواج🍂
پیدامیکنه💔😔
بعضیافرادناراحتهستنکه🍭
برایافرادبدحجابهستکه🌿
امامزمانمون(عج)ظهورنمیکنند☁️
اماماقبلهرکاریبایدازخودمون👀
شروعکنیم🛵📘
ماخودمونبایدازگناهکردن🐚🥀
دستبکشیم🤚🏻
قبلهرکاربایدخودمونرو✨
درستکنیم🎈🕰
متوجهشدیرفیق⁉️
ابتداخودمونبایدازگناهکردن🌗
دستبکشیم🍭🌂
☁️اجرتونباامامزمان(عج)☁️
لطفاماروتونمازاتوندعاکنید
@shahidhojajjy
روزشمارسالگردےڪہ باورماننمیشود. 💔
*̂•‖بــسمربقاصــمالجباریــن‖•̂*
*1روزتــاسالــگردشـھادتـــ...*
*💕مـالڪـاشتࢪسیدعلے💕*
❰⊰1روزدیگهـ موندهـ تا سالگرد شہادتـ سردار..💔
❰⊰چہـ زود گذشتـ..💔
❰⊰ڪی باورش میشهـ؟💔
#حاجۍ..
از وقتۍ رفتۍ یهـ بغضۍ تہـ گلوم هستـ
ولۍ این بغض ڪم نمیشہـ هیچ.. زیادم میشہـ..💔
*#حاجۍ..*
از وقتۍ رفتۍ ٺازه فہمیدم ڪی بودے!💔
چقـد بےادعا بودے حاجۍ💔
*#سربازحاجقاسـمسلیمانۍ..✌🏼*
#حاجۍمنافٺخارمیڪنمکہخداوندهمچونگلۍمثلتورانصیبشہرمـاڪرد..
*#ڪرمانپایخٺمقاومٺ..✌🏼* 🌹♾️🌹♾️🌹♾️🌹
@shahidhojajjy
💝💘💞💝💘
#خاطرات_شهدا
بار اول که خیره شدم تو صورتش ،😳
وقتی بود که انگشتر فیروزه شو 💍
کردم دستش سر سفره ی عقد.👰
نذر کرده بودم قبل ازدواج ،به هیچ کدوم از خواستگارام نگاه نکنم تا خدا خودش یکی رو واسم پسند کنه...😍
حالا اون شده بود جواب مناجاتای من...🙏
مثه رویاهای بچگیم بود. ☺️
با چشایی درشت و مهربون و مشکی...😉
هر عیدی که میشد،
▪️میگفت بریم النگویی، انگشتری ،چیزی بگیرم برات.😅
▫️میگفتم:
"بیشتر از این زمین گیرم نکن.
چشات به قدر کافی بال و پرمو بسته..."😉
💘عاشق کشی،دیوانه کردن مردم آزاری ،
یک جفت چشم مشکی و اینقدر کارایی؟😍
میخندید و مجنونم میکرد.😅
دلش دختر میخواست.👧
دختری که تو سه سالگی،با شیرین زبونی صداش کنه ،بابا...💕
یه روز با یه جعبه شیرینی اومد خونه،🍩🍰
سلام کرد و نشست کنارم.☺️
دخترش به تکون تکون افتاد.
مگه میشه دختر جواب سلام بابا رو نده.
لبخندی کنج لباش نشست.☺️
از همون لبخندای مست کننده اش.😍
یه شیرینی گذاشت دهنم...!😋
▫️گفتم: "خیره ایشالا!"🙂
▪️گفت: "وقتش رسیده به عهدمون وفا کنیم"✅
اشکام بود که بی اختیار میریخت...😔😭😭
"خدایایعنی به این زودی فرصتم تموم شد؟"😥
نمی خواست مرد بودنشو با گریه کم رنگ کنه.
ولی نتونست جلو بغضشو بگیره...😭
▪️گفت:"میدونی اگه مردای ما اونجا نمی جنگیدن،اون جونورا،به یزد و کرمان هم رسیده بودن وشکم زنان باردارمونومیدریدن؟!😱😭
میدونی عزت تو اینه که مردم بیرون از خاکشون واسه امنیتشون بجنگن..؟"😕
▫️گفتم:"میدونم ولی تو این هیاهوی شهر
که همه دنبال مارک و ملک و جواهرن،
کسی هست که قدر این مهربونیتو بدونه؟"😳😕
باز مست شدم از لبخندش...😍
▪️گفت:\"لطف این کار تو همینه...\"
تو تشییعش قدم که بر میداشتم ،
و حالا که رو تخت بیمارستان،
رقیه شو واسه اولین بار دادن دستم،👶
همون جمله رو زیر لب تکرار میکنم...😔
💞همسر شهید،میثم نجفی💞
@shahidhojajjy
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
خاطرات شهید محسن حججی😍♥️ #پارتدوازدهم 🌼اززبانداییهمسرشهید🌼 . یک بار با هم رفتیم اصفهان درس #اخل
#پارت_سیزدهم
♥️خاطراتی از شهید محسن حججی♥️
#حجت_خدا
خانه اش #طبقه ی_چهارم بود توی یک مجتمع مسکونی. آسانسور هم نداشت. باید چهل پنجاه تا پله را بالا میرفتی.😖
یک بار که رفتم ببینمش، دیدم همه پله ها را از اول تا آخر رنگ کرده.خیلی هم قشنگ و تمیز.
گفتم: "ای والله آقا #محسن. عجب کار توپی کرده ای."😜
لبخندی زد و گفت: "پله های اینجا خیلی زیاده.این ها رو رنگ کردم که وقتی خانمم میخواد بره بالا، کمتر خسته بشه. کمتر اذیت بشه."😍😇👌🏻
☜✧✧✧✧✧✧
خیلی زهرایم را #دوست ❤️ داشت. همیشه زهرا جان و خانمم صدایش میکرد.😌
اگر هم احیانا باهم بگو مگویی میکردند، زود #کوتاه_می_آمد.😇
بعضی موقع ها که خانه مان بودند، میدیدم سرد و سور و بیحال است. می فهمیدم با زهرا حرفش شده. 😞
از خانه که بیرون میرفت زهرا موبایلش را می گرفت توی دستش و با خنده 😃 بهم میگفت: "مامان نیگا کن.الانه که محسن منت کشی کنه و بهم پیامک بده."😍
هنوز نیم ساعت نگذشته بود که پیام میداد به زهرا: "بیام ببرمت بیرون؟"😇
دلش کوچک بود. اندازه یک گنجشک. طاقت دوری و ناراحتی زهرا را نداشت.😔👌🏻
~~~~~~~~~~~~~
حساس بود روی #نماز صبح هایش.
اگر احیانا قضا میشد یا میرفت برای آخر وقت، تمام آن روز #ناراحت و پکر بود.😞
بعد از نماز صبح هایش هم هر روز، #حدیث_کسا و #دعای_عهد و #زیارت_عاشورا میخواند.😔
هر سه اش را.
برای دعا هم میرفت می نشست جایی که سرد باشد.
میخواست چشمانش #گرم نشود و خوابش نبرد.
میخواست بتواند دعاهایش را #باحال و با #توجه بخواند..😌👌🏻
.
#ادامهدارد•••
هدایت شده از .
#غذاینذری😇
شنبہ:
ناهار🌈پیامبر خوبی ها؛ حضرت رسول الله(سلام و صلوات خدا بر او باد)
شـام🌙اقا جانم حضرت امیر المومنین؛ (درود خـدا بر او باد)
❤️یادشہـداباصلوات🌿
🕊زیارتنامه شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائُه، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَصفِیاءَ اللهِ و َاَوِدّآئَهُ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ دِینِ الله، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسولِ الله، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرَالمؤمِنینَ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسَآءِ العَالَمین، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدِ ابنِ الحَسَنِ ابنِ عَلیَّ الوَلیَّ الناصِح، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِالله، بِاَبی اَنتُم وَ اُمیِّ طِبتُم، وَ طابَتُ الاَرضِ اَلَّتی فِیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزََا عَظیمََا، فَیالَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفوزَ مَعَکُم🌹🌱🌹🌱
@shahidhojajjy
حال من چھ ڪنم...!؟
با نگاهش گریھ ام میگیࢪد...
با گریھ اش گریھ ام مےگیرد...
با خندھ اش گریھ ام مےگیرد...
من با بود و نبود او گریھ مےکنم !...
#مرد_میدان
#سردار_دلها
#حاج_قاسم
@shahidhojajjy
23.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 فوری😱
🔴 فیلم/عملیات انتقام نظامی از خون حاج قاسم
رزمندگان جنبش مقاومت اسلامی "نُجَباء عراق" با فرمانده شهید «حاج ابومهدی المهندس» میثاق میبندند که "بیرق خونخواهی" را برافراشته نگه دارند.
#مرد_میدان
@shahidhojajjy
رقص و جولان بر سر میدان کنند
رقص اندر خون خود مردان کنند
چون رهند از دست خود دستی زنند
چون جهند از نقص خود رقصی کنن
@shahidhojajjy