eitaa logo
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
223 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
509 ویدیو
43 فایل
دِل شِکَسـتِه ی عَــٰاشِق💔 بـَـرای پَــروٰاز🍃 نیٰـازی بِه‍ بٰــال نَدارَد ....💕 .•°{شهید آوینی}°•. تـودعـوت‌شـده‌ےشهــدایے🙃♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
:🌿 🥀امیدوارم در سوریه مرا به امام زمان(عج) نزدیک ڪند... خیلی اهل و توصیه نیستم چون خودم بیشتر از همه به آن نیاز دارم، فقط یاد آوری: 🍃۱. نماز که انسان را از و منکر دور می کند ۲. روزه که سپر آتش🔥 است ۳. یادآوری مرگ ۴. جهاد با نفس ۵. ولایت مداری و به فرمان رهبر بودن ۶. دعا برای سلامتی و فرج آقا ۷. طلب شهادت... 🌷 @shahidhojajjy
(:" ـ يہ‌ بچه مذهبۍ بایدبـدونہ‌ڪہ‌رفیق‌شہیدداشتـن فقـط‌واسہ‌ۍخوشگلۍِپروفـایل‌نیـس ! بایدیادبگیره‌حرفِ‌شہیدو توزندگیش‌پیاده‌ڪنہ ! وگرنہ‌ازرفاقت چیـزۍنفهمیـده ... (: ؟! ..🌱 @shahidhojajjy
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
#ماجرای‌آشنایی‌شهیدحججی‌باهمسرش😍♥️ 🌸از‌زبان‌همسر‌شهید🌸 #پارت‌پنجم … تا‌اینکه‌یک‌روز‌به‌سرم‌زد‌و‌زن
😍♥️ 🌸از زبان‌مادر‌زهرا‌عباسی🌸 . از‌زهرایم‌شنیدم‌که‌محسن‌می‌خواهد‌بیاید خواستگاری. می‌دانستم‌توی‌"کتاب‌شهر"‌کارمی‌کند. چادرم‌را‌سر‌کردم‌و‌به‌بهانه‌خرید‌کتاب‌رفتم‌آنجا. . می‌خواستم‌ببینمش.‌براندازش‌کنم.‌اخلاق‌و‌رفتار‌و برخوردش‌را‌ببینم. 🤨 باهاش‌که‌حرف‌زدم‌حتی‌سرش‌را‌بالا‌نیاورد‌که نگاهم‌کند.😌 همان‌موقع‌رفت‌توی‌دلم. 😍 با‌خودم‌گفتم:‌"این‌بهترین‌شوهر‌برای‌زهرای‌منه." . وقتی‌هم‌مادرش‌آمد‌خانه‌مان‌که‌زهرا‌را‌ببیند،‌هی وسوسه‌شدم‌که‌همان‌موقع‌جواب‌بله‌را‌بدهم.😮 با‌خودم‌گفتم‌زشته‌خوبیت‌نداره‌الان‌چه‌فکری درباره‌من‌و‌زهرا‌چه‌فکری‌میکنن. . گذاشتم‌تا‌آن‌روز‌تمام‌شود‌فرداش‌که‌نماز‌صبح را خواندم‌دیگر‌طاقت‌نیاوردم‌همان‌کله‌صبح‌زنگ.زدم خانه‌شان.!😇 . به‌مادرش‌گفتم:"‌حاج‌خانوم‌ما‌فکر‌کردیم‌استخاره هم‌خوب‌اومده.‌جوابمون‌بله‌است. از‌این‌لحظه‌به‌بعد‌آقا‌محسن‌پسر‌ماهم‌هست."😍 . •••
12.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨ آزاد ݩباۺیـمــــ ... بنده ݕاۺیـمــــ ... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @shahidhojajjy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از .
#غذای‌نذری😇 جمعه: ناهار🌈امام حسن عسکری؛ (درود خدا بر او باد) شـام🌙حضرت ولیعصر ؛ (درود خـدا بر او باد) ❤️یادشہـداباصلوات🌿
🕊زیارتنامه شهدا🕊 🌹🌱🌹🌱اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائُه، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَصفِیاءَ اللهِ و َاَوِدّآئَهُ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ دِینِ الله، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسولِ الله، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرَالمؤمِنینَ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسَآءِ العَالَمین، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدِ ابنِ الحَسَنِ ابنِ عَلیَّ الوَلیَّ الناصِح، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِالله، بِاَبی اَنتُم وَ اُمیِّ طِبتُم، وَ طابَتُ الاَرضِ اَلَّتی فِیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزََا عَظیمََا، فَیالَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفوزَ مَعَکُم🌹🌱🌹🌱 @shahidhojajjy
🕊 🌹شهیدحمید طباطبایی‌مهر: فقط زدن از شهـدا افتخار نیست باید زندگــیمان حرفـمان نگاهمان لقمه‌هایمان رفاقتمان شـــــهدا را بدهد. @shahidhojajjy
: « این قدر این مرد صلابت و شجاعت وشهامت داشت که انسان به حالش غبطه می‌خورد. به خدا وجود پاکش انگار ذره‌ای ترس از مرگ نداشت. یک سرمایه بزرگ برای انقلاب بود ، یک فرمانده غنی و بزرگ مانند مالڪ‌اشتر، جسور و بی باک در هنگام رزم. آن قدر با بچه‌های بسیج اخلاقش خوب بود که همه شیفته‌اش شده بودند. در او ذره ای از وابستگی به دنیا پول ، ثروث، خانواده، منصب و مقام وجود نداشت. این عزیز شربت شهادت را نوشید ، ما بسیار یادش‌ خواهیم کرد و یادش را در ادامه راهش به اثبات خواهیم رساند.» ۲۷حضرت‌رسولﷺ ۱ @shahidhojajjy
مـا را آرامشی است این روزهـا که بهـایش جانِ شماست ... @shahidhojajjy
روایت فرزند سپهبد شهید سلیمانی از آخرین تماس تلفنی با پدر قبل از شهادت زینب سلیمانی، فرزند سپهبد شهید سلیمانی : آخرین باری که بهم زنگ زدید، سه ساعت قبل از سفرتان به بهشت بود؛ به همون جایی که در خواب تعریف کردید... یک باغ بسیار زیبا و خصوصی برای خود شما و گفتی این باغ را خودتان برای خودتان ساختید و دو روز قبل از شهادتتان این باغ را دیدید... کاش میدانستم انشب اخرین باری که زنگ زدید بار اخریست که صدایتان را میشنوم و کاش از حرف هایتان و از اصرارتان برای تنها نماندن در خانه چیزی حس میکردم کاش ان لحظه میفهمیدم چرا به من گفتید بابا از دستم ناراحت نشو ...کاش حکمت این صحبت هایتان را در اخرین مکالمان میفهمیدم به من قول دادید وقتی برگشتید باهم به مشهد میرویم ... چه خوش عهدی بابا جان و چه سفر زیارتی زیبا‌و با شکوهی به مشهد رفتید. هر بار که میرفتید انتظار برگشتتان شیره جانمان را میگرفت... میگفتیم نرید خسته‌اید، مریض هستید؛ میگفتید من نروم چه کسی برود؟ شما قبول میکنید ناموس مردم، بچه‌های بیگناه در چنگال یک‌ مشت حیوان وحشی اسیر و گرفتار شوند، مرزهایمان به خطر بیفتد و فردا اینها به داخل کشور ما بیایند و جان و مال و ناموس مردم را به غارت ببرند و من در خانه کنارتان بمانم؟ ما با سوال شما از خودمان شرمنده میشدیم و شما را به خدا میسپاردیم... ‌‌‌‌‌‌ کاش بخاطر اینهمه سال دوری و سختی و دلهره، گوشه نگاهی به ما بندازی بابا جان که چه سخت تشنه یک نگاه شمایم. حضرت عشق حضرت پدر امروز روز شماست؛ روز شهید... باز هم پیروز میدان شدی و مُزد اینهمه سال مجاهدت و سختی و خستگی را چه با افتخار از خود سیدالشهدا گرفتی. @shahidhojajjy