eitaa logo
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
222 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
509 ویدیو
43 فایل
دِل شِکَسـتِه ی عَــٰاشِق💔 بـَـرای پَــروٰاز🍃 نیٰـازی بِه‍ بٰــال نَدارَد ....💕 .•°{شهید آوینی}°•. تـودعـوت‌شـده‌ےشهــدایے🙃♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 ما همه اهلِ توایم هرکه تو را دوست ندارد، به ‌جهنم! #حضرت_ماه
میگفتـــ↓ میدونۍ‌کِۍ‌از‌چشم‌خدا‌میوفتۍ؟؟ زمانۍ‌ڪہ‌آقا‌امام‌زمان‌ سرشو‌بندازه‌پایین‌و از‌گناه‌ڪردن‌تو ‌بڪشہ😞 ولۍتـو‌انگار‌نہ‌انگار😒 رفیــق ..‼️☝️🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دستور مهم رئیس جمهور آقای روحانی به ملت ایران😂 چشم آقای روحانی حتما امشب دستورتان عملی خواهد شد
پدر صورت پسر را بوسید گفت: تا کی میخوای بری جبهه؟؟ پسرخندید و گفت: قول میدم این دفعه آخرم باشه بابا! پدر:قول دادے ها...! و پسر، سر قولش "جان" داد:)💔✨ 👤 ابناالزهرا
. +دلت چے میخواد..؟! -حواسش بہ دلم باشہ،همین! #رفیق‌شهیدم🕊♥️ #بݩٺ_الْحِۍـدَر👤 ↡•••ʝσɨŋ⛭ أَبْـنٰـاءُالـزَّهْـرٰاء
⚠️ : 🍃هر کس خسته شده است، 🍃جمع کند برود! 🍃ما پای این انقلاب، نظام و خون شهدا ایستاده ایم أَبْـنٰـاءُالـزَّهْـرٰاء
🚨آیت‌الله بهجت فرمودند: استادم را درخواب دیدم بھ او گفتم چھ چیزے حسرت شما در دنیاست ڪھ انجام ندادھ‌‌اید؟! فرمودند؛حسرت میخورم چرا در دنیا فقط روزے یڪبار میخواندم...🕊🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️ هرگز فراموش نمیکنیم✋ این بغض رهبرمون رو😭😭 و با فتنه گران آشتی نخواهیم کرد✊ ۸۸_هاشمی_خاتمی_موسوی_کروبی ┅═✼🌸❄️💔❄️🌸✼═┅ . @shahidhojajjy ┅═✼🌸❄️💔❄️🌸✼═┅
💔 پرسید: "تو... از کِی عاشقی؟" خودش از گریه ام فهمید... مدتهاست... مدتهاست... ... 💕 @shahidhojajjy💕
#رمان #رمان_بچه_مثبت. تبریک پارت ها به ۹۰ قسمت رسید. فعلا یک پارت تایپ کردم . منتظر پارت بعدم باشید. @shahidhojajjy
رمان بچه مثبت . ریحان: خیلی از متین عصبانی بودم . اصلا انگار وجود ندارم. تا حالا کسی انقدر بهم بی محلی نکرده بود. گوشیم زنگ خورد . آرشام بود .بر نداشتم . دوباره زنگ خورد بر نداشتم. دوباره زنگ خورد. ریحان: بله ؟ چه خبره انقدر زنگ میزنی؟ آرشام: اول سلام بعد کلام ریحان: آقای برای مثال محترم . از درس اخلاقت ممنون مزاحم نشو. ریحان: نگاهم و به متین دادم. با اخم به نقطه ای خیره بود. آرشام: ریحان ناهار میای بریم بیرون؟ ریحان: اول ریحان نه ریحانه خانوم‌ . دوما خیر میخوام ناهار بخورم.کار نداری؟ ارشام: باشه. کار که نه . خداحافظ ریحان: فعلا. گوشی و قطع کردم. و گذاشتم کناری. چند دقیقه بعد مائده اومد. با تعجب به قیافه ی درهم متین نگاه میکرد. به طور نامحسوس اشاره کرد چیزی شده؟ متین هم یهو سرشو بالا اورد و اروم گفت: نه . ریحان:😊 افکار ریحان: اره جون عمت . با یه کوه عسلم نمیشه خوردت. برج زهر مار. تفلون نچسب. ناهار با چرت و پرت های مائده که سعی داشت متین و بخندونه و خوردیم. اما دریغ از یک لبخند از جانب متین. ...... ✍ادامه دارد✍ نویسنده: الف ستاری. تایپ: گمنام . @shahidhojajjy