eitaa logo
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
223 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
509 ویدیو
43 فایل
دِل شِکَسـتِه ی عَــٰاشِق💔 بـَـرای پَــروٰاز🍃 نیٰـازی بِه‍ بٰــال نَدارَد ....💕 .•°{شهید آوینی}°•. تـودعـوت‌شـده‌ےشهــدایے🙃♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
رمان بچه مثبت . ریحان: بهروز و نازنین و یلدا و شقایق به طرفم اومدند و بعد سلام و احوالپرسی رفتیم کنار بقیه دخترا نشستیم. ریحان: داشتیم از هر دری باه بچه ها حرف میزدیم که دختر پشت سرم با صدای بلندی گفت: وای پری پسر را ببین. بی اختیار نگاهم رفت سمت در . نه .... یا خداااا متینه.... ریحان: اوه شقایق هم از دیدنش جیغ خفه ای کشید. افکار ریحان: یه کت و شلوار مشکی با پیرهن ساده سفید همراه پدر مائده به سالن وارد شدن. سریع به خودم اومدم. و به شقایق و یلدا هم تشر زدم و اما وقتی دیدم همه دارن ازش تعریف میکنن با حرص گفتم: بیا اینم از بچه مثبتمون. شنا بلد بوده زیر آبی رفته. شقایق: چی میگی تو. با این تیپم میتونه سر اعتقاداتش بمونه . یلدا: راست میگه . مگه مومنی به ظاهره اصل باطن آدمه . من که منافاتی بینش نمیبینم. ریحان: چی میگید؟ منافات از این بیشتر؟ یلدا هم که انگار وکیل وصی متین بود دوباره گفت: هیچ جای قرآن ننوشته اگه ریش نداشته باشی یا کت و شلوار بپوشی مسلمون نیستی. بعدم ملاک اینکه مرتب و آراستس. افکار ریحان: دردم این چیزا نبود . احساس کسی را داشتم که به گنجی رسیده اما بقیه سعی در تصرف اون گنج را دارن . بعدم میدونم متین هیچ کاری را بدون دلیل نمیکنه. شقایق: ریحانه تورو خدا اخمات و باز بکن. بیچاره چیکارتو داره. افکلر ریحان: پسر های خاندان ملکی انگار لز وضع ناراضی بودن که شروع به غر غر کردن. _یعنی باید تا وقت شام مثل چوب بشینیم. _راست میگه . یه آهنگی چیزی. _بیا خود کوروش اومد. ....... ✍ادامه دارد.....✍ نویسنده: الف ستاری .... @shahidhojajjy
رمان بچه مثبت . ریحان: کوروش همراه مائده و متین به سمت جوونا رفتن. با دیدن متین دوباره برای چندمین بار تپش قلب گرفتم. متین مثل همیشه سر به زیر و با وقار رفتار میکرد. سلام بلندی کرد و با پسرا دست داد و کوروش اون را پسر عموی مائده معرفی کرد و متین روی اولین صندلی خالی کنار بهروز نشست. ریحان: مائده اومد کنارم نشست و دستمو گرفت: مائده: وای ریحانه چقدر یخی. مائده: به خاطر اصرار خاله قبول کردم ولی عجب غلطی کردم. افکار ریحان: میدونستم خیلی معذبه برای همین گفتم: دوساعته دیگه تمومه. _کوروش یه آهنگی بزار حال بکنیم. کوروش: سیاوش نمیتونی دو دقیقه ساکت باشی. _حوصلمون سر رفت بابا دلقک . کوروش تقریبا داد زد. (سیاوش.) یکم سالن آروم شد. مائده سریع گفت: آقا کوروش لطفا. کوروشم یکم آروم شد. _ببینید . دختر خاله ی کوروش. مهمونیای ما اینطوری نیست. بهتر از اینا باید برگزار بشه. مائده: هرکاری میخواید بکنید . مراعات مارا نکنید. الانم همون کارا رو بکنین. _بچه ها برید وسط من الان موزیک را روشن میکنم. طولی نکشید که صدای موزیک پخش شد. مائده با سر پایین به زمین نگاه میمرد و متینم اخم کرده بود. ....... ✍ادامه دارد.....✍ نویسنده: الف ستاری @shahidhojajjy
💫 •••بسمــ ربــ نــور••• 💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#همســـ ــرانه |💗😌 دسـ ـتـ ـان تــ|❤️| ـو حـ ـق مـ ـن استـ ــ 🤗🙃 حـ ــقـ ـم را کـ ـفــ دسـ ـتـ|✋| ــم بـ ـذار 😅😎 #حقمو‌مـی‌خوام‌خوب 😕😁 #کپــی‌نکـن‌مــومـــن 🍂 |• @shahidhojajjy •|
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‼️ میگم یه وقت زشت نباشه اسم همه بازیگرا و فوتبالیستا و شخصیت های سیاسی رو بلدیم ؛ ولی رو نه! اصلانم حواسمون نیست🙁 یه کم به خودمون بیایم بچهـا از الان به بعد تا میتونید اطلاعات درباره شهدا جمع کنید☺️ جوری که تا عکسشون رو دیدید بگید عه شهید...😍 به به🌱 همچین بشیم✋ ✌️ @shahidhojajjy 🍁
😍 دو صلوات سَهم تو..🙃💛
امام رضاےام ♥️