◾️از خانومش از زیارت رفتن های مصطفی پرسیدم
میگفتن
میرفتیم حرم من ندیدم مصطفی خیلی زیارت نامه یا مفاتیح دستش بگیره
اما مینشستیم رو فرشا روبروی #گنبد_طلای آقا یکجوری خیره میشد به گنبد که نمیشد توصیفش کرد
انگار داره آقا رو می بینه...
همه ی حرفاشو همون موقع ها میزد...
.
◾️♥️ سلام آقای مهربون...
#مقام_معظم_رهبری
@sardaraneashgh
ماجرای انجام تکلیف درسی فرزند رهبر انقلاب بر روی کاغذ پاکت میوه!
«ساداتاعلایی» معلم دبستان علوی تهران:
در مدرسهای که آقای میثم خامنهای فرزند رهبر انقلاب درس میخواندند، معلم از دانشآموزان میخواهد که مقوایی برای درس ریاضی تهیه کنند و این رسمی که در تصویر میبینید را روی آن ترسیم کنند و به مدرسه بیاورند.
ایام جنگ بود و کمبود اقلام؛ مقوا هم به راحتی پیدا نمیشد، لذا آقای خامنهای رئیسجمهور وقت یک پاکت مقوایی که آن زمان به جای کیسه نایلونی برای خرید میوه و اقلام استفاده میشد را باز میکنند و برای انجام رسم به فرزندشان میدهند و این جمله را خطاب به معلم روی آن مقوا مینویسند:
« آقای آموزگار محترم! مقوا نداشتیم، من به میثم و دیگر بچهها گفتهام از این کاغذها که باید دور ریخته میشد استفاده کنند، لطفا مؤاخذه نکنید، بلکه تشویق هم بفرمائید.»
🖇 سید علی خامنهای
#علم_و_تحقیق
#طلبه_در_تراز_انقلاب_اسلامی
@sardaraneashgh
💠 امام زمان آمدنے نیست، آوردنے است
#حضرت_زهرا_س_فرمودند:
💎 امام همچون ڪعبه است ڪه مردم باید به سویش روند، نه آنڪه (منتظر باشند تا) او به سوے آنها بیاید.
📚 بحارالانوار، ج۳۶، ص۳۵۳
#سه شنبه های امام زمانی
@sardaraneashgh
#شهید_مصطفی_چمران:
اگر #امام_زمان(عج) #غیبت کرده است، این غیبت ماست نه غیبت او...این ما هستیم که چشمان خود را بستهایم.این ما هستیم که آمادگی نداریم
اللهم عجل لولیک الفرج
@sardaraneashgh
🌱 برترین فرمانده🌱
🔸آمریکاییها کسی را که سرشناسترين و قویترین فرمانده مبارزه با تروریسم بود [ترورکردند]! شهید #حاج_قاسم سلیمانی به معنا واقعی کلمه، قویترین فرمانده مبارزه با تروریسم در این منطقه است.
۱۳۹۸/۱۰/۲۷
« مقام معظم رهبری»
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینید ما کجای این ماجرا هستیم....
چقدر درک میکنیم 😭
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهیدان
#شهدا نگاهی
@sardaraneashgh
✍ "هر وقت خواستید از روبروی گلزار شهدا رد شوید، از همانجا و از توی ماشین دستی بلند کنید و برایم فقط یک بوق بزنید، همین! من آن بوق را بجای فاتحه از شما قبول میکنم"
🔺وصیتنامه شهید محمود صدیقیراد با اختلاف سادهترین، صادقانهترین و صمیمانهترین وصیتنامه شهید است...
#عند_ربهم_یرزقون
💬 حاج حیدر
@sardaraneashgh
#نماز_اول_وقت
#آیت_الله_بهجت قبل از اینکه مرجع تقلید بشن سیرو سلوک داشتن و میفرمودن من از جوونیام هر چشمی که وجود آقا امام زمان عج رو دیده باشه میشناختم اولین بار این اتفاق برام توی کاظمین افتاد یه جوونی رو دیدم از چشماش فهمیدم این آقا رو دیده انقدر پرس و جو کردم که اعتراف کرد رازش #نماز_اول_وقت بود حالا هِی بگید ما چرا #امام_زمان رو نمیبینیم.
@sardaraneashgh
✨توی جزیره مجنون جنوبی رفتم توی سنگر کوچکی بود. شهید زینالدین بود، شهید باکری بود. شهید کاظمی بود. آن روز برادر مهدی شهید شده بود. حمید جامانده بود.
✨من هیچ حس نکردم. یک جوان رعنایی بود. هیچ حس نکردم، هیچ آثاری از غم در چهره او ندیدم. وقتی میخواستند جنازه برادر او را بیاورند نگذاشت، گفت اگر دیگران را توانستید بیاورید جنازه برادر من را بیاورید. این آنوقت فرمانده گردان تو دفتر خودش این جمله را نوشته بود:« ای برادر عرب که تو به دنبال من میگردی و من به دنبال تو. قسم به خدا اگر شهیدم کنی، شفاعتت میکنم.»
✨من برای آیتالله مشکینی(رض) خواندم، از خود بیخود شد. وقتی آن جوان به این مرد عارف مراجعه کرد و گفت من بعضی وقتها که نماز میخوانیم لباسمان خونی است، حکم این چیست؟ آیت الله مشکینی (رض) متأثر شد، گفت به خدا حاضرم همه نمازهایم را بدهم این نمازی که تو به آن مشکوک هستی بگیرم.
#مرد_ميدان
#حاج_قاسم
#سردار_دلها
@sardaraneashgh
✨جواد خودش میدانست که قرار است به شهادت برسد و در تماس تلفنی که در آخرین سفر خود به سوریه بین ما و او برقرار شد گفته بود که این سفر آخر من است.
✨قبل از آخرین سفری که جواد به سوریه داشت به بهشت رضا رفتیم و جواد قبری را دید و گفت دوست دارم در همین قبر به خاک سپرده شود، چراکه مادر راحتتر میتواند بر سر قبر من حاضر شود.
✨قرار بود شهیدی را در همان قبر به خاک بسپارند؛ اما با توجه به اینکه این شهید تبعه افغانستان بود و هنوز به درستی شناسایی نشده بود هنوز به خاک سپرده نشده بود و همین که جواد به شهادت رسید در همین قبر به خاکش سپردیم.
✍راوی: برادر شهید
#ما_ملت_امام_حسینیم
#شهید_جواد_محمدی_منفرد
#بهشت_نشین
@sardaraneashgh
نشستهاند توی هواپیما...
دمغ و ناراحت.
چقدر دلشان میخواست حاجی را دور ضریحامامرضا طواف بدهند.
اما نشد!
تمام صحنها غلغله بود.
انگار همهٔ مشهد آمده بودند برای استقبال
وقت داشت میگذشت و پیکرها باید میرسیدند تهران.
همه آماده پرواز بودند که خلبان گفت:
آقایون هواپیما یه مشکلی پیدا کرده دو سه ساعت طول میکشه تا راه بیوفتیم.
چه بهتر از این!؟
برمیگردند حرم سر فرصت دور ضریح را خلوت میکنند برای طواف.
نمیدانم شاید خود حاجقاسم نخواسته بود بیطواف دور امامهشتم بدن پارهپارهاش را بگذارند در دل خاک...
راوی:همرزم شهید
@sardaraneashgh
▪️ ۱۸ رجب سالروز وفات ابراهیم فرزند خردسال و محبوب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم (۱۰ ه.ق.).
👈 پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) داراى دو پسر به نام هاى عبدالله و قاسم، معروف به طیب و طاهر و چهار دختر به نام هاى زینب، رقیه، ام کلثوم و حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بود که همگى از خدیجه کبرى (سلام الله علیها) بودند و در مکه معظمه دیده به جهان گشوده بودند.
پیامبر اسلام از همسران دیگر، فرزندى نداشت مگر از ماریه قبطیه که در سال هشتم قمرى، فرزندى پسر براى آن حضرت به ارمغان آورد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نام مولود خویش را ابراهیم گذاشت و وى را بسیار دوست مى داشت.
این کودک خردسال و محبوب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، عمر چندانى نکرد و در کمتر از ۲ سال بیمار شد و در روز ۱۸ رجب سال دهم هجری قمرى بدرود حیات گفت.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در مرگ وى، بسیار اندوهگین شد.
امیرمؤمنان على بن ابى طالب (علیه السلام) به دستور رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، بدن ابراهیم را غسل داد و کفن نمود. آن گاه گروهى از اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، جنازه ابراهیم را تشییع کردند و در قبرستان بقیع به خاک سپردند.
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قصه دلبری شهید محمد خانی
خیلی قشنگه
حتما ببینید
@sardaraneashgh
#روایتگری_شهدا
.
🌷روایتِ اول:
*مادرِ #شهیدحسن_صفرزاده
💓 #حسن دانشجوی پزشکی بود و تک پسر خانواده.
رفت جبهه و #شهید شد
چون توی معرکه ی جنگ شهید شده بود ، نیازی به غسل و کفن نداشت و با همون لباس خونی دفنش کردند
وقتی شهید رو گذاشتند توی قبر ، مادرش گفت : خودم می خوام برم توی قبر و برای بچه ام تلقین انجام بدم
مادر وارد قبر شد. تا دستاش رو گذاشت روی سینه ی پسرش ، دید سینه اش پر از خون لخته شده است😭
مادر میگه: اون لحظه #جگرم_آتش گرفت. سرم رو آوردم بالا تا به خاطر این درد داد بزنم
اما یهو چشمم خورد به پدر و مادرها ، و جوونایی که بالای قبر ایستاده بودند...
با خودم گفتم: اگه من الان از غصه داد بزنم، دلِ پدر و مادرها خالی بشه و بچه هاشون رو نفرستن جبهه ، یا اگه داد بزنم و این جوونا بترسن و دیگه نرن جبهه از اسلام دفاع کنن ، فردای قیامت جواب این گناه رو چی بدم...😢
#بغضم رو فرو خوردم . سرم رو بردم کنار گوش پسرِ شهیدم و آروم گفتم: عزیزم برو! فقط سلام منو به #حضرت_زینب(س) برسون ...😔 زینب(س) خودش مادر شهیده ، می دونه من چی کشیدم...
.
🌷روایت دوم:
*مادرِ #شهیدغلامحسین_توسلی
💓شب بود که #غلامحسین اومد خونه . بهم گفت: مادر برا خداحافظی اومدم ... اون شب برا پسرم #ماهی_پلو درست کرده بودم. غلامحسین اومد سر سفره نشست و شروع کرد به خوردن. اما دیدم توی فکره ... علت رو که پرسیدم گفت: مادر! امشب من پیش شما ماهی می خورم ، فردا ماهی ها منو می خورن ...😢
پسرم رفت و فردا توی خلیج فارس به دست آمریکایی ها شهید شد و هنوز جنازه اش برنگشته...😭
مادر شهید میگفت: از شهادت پسرم سی و چند سال می گذره و من از اون موقع به الان، لب به ماهی نزدم...
.
+ پی نوشت:
برای ام البنین های کشورمون دعا کنیم
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جدا کردن پیکر سرداردلها از شهید ابومهدی سخت بود.....💔
#استوری
@sardaraneashgh
💠 به این دلیل امام در پیام حجشان فرمودند: ای نشستگان در مقابل خانه خدابه ایستادگان در مقابل دشمنان خدا دعا کنید. ببین جنگ چقدر عظمت دارد.
💠 اینها بودند این قلهها. این است اطمینان میدهد از راه جنگ و از حق جنگ و حقیقت جنگ.
#مرد_ميدان
#حاج_قاسم
@sardaraneashgh
📜 شهید مهدی زین الدین🌹
✅ راه هایی برای نزدیک شدن به شهادت...
1️⃣ نگاه به نامحرم نکن ؛ زیرا هر نگاه به نامحرم ، شهادت را ۶ ماه به عقب می اندازد...
2️⃣ سعی کن دعای توسل ات هرگز ترک نشود...
3️⃣ هرگز نگذار نام تو مشهور شود ؛ زیرا انسان فقط یک بار مشهور خواهد شد ، اگر در دنیا مشهور شوی ، در آخرت مشهور نخواهی شد...
4️⃣ هیچ وقت سر پدر و مادرتان بلند صحبت نکن...
5️⃣ پشت سر رفیقتان غیبت نکنید...
6️⃣ نماز اول وقت تان ترک نشود...
🌤اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
@sardaraneashgh
🌷🌷🌷شھادت🌷🌷🌷
اجرکسانےاستکه.
درزندگےخودمدامدرحالدرگیریبا
نفساندوزمانےکهنفسسرکشخودرا
رامنمودندخداوندبهنزداین
🌷🌷🌷جھاداکبر🌷🌷🌷
شھادتراروزیآنھاخواهدکرد..:)♥️
#شهیدمهدیلطفینیاسر🌱
التماس دعا
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@sardaraneashgh
💬 رفیق! امروز که جنگِ فکرها و عقلهاست، جنگِ دلهاست، نمیشه تو بدونِ معرفت و بصیرت، بدونِ یه دل پاک، بدون وضو پشت کامپیوتر بشینی و اون گوشهی دنیا، توی یه خونهای، توی یه اتاقی، دل یه جوون رو ببری! نمیشه تو بدون وضو پشت دستگاه بشینی و اثر وضعی داشته باشی؛ حداقل، اثرش کمه. نمیشه که حواست پرت باشه و بخوای حواس دیگران رو جمع کنی. مگه میشه؟ بخدا نمیشه!
@sardaraneashgh
♥️
#راز_تسبیح_سبز...
.
قبل ازدواج...💕
هر خواستگاری که میومد...
به دلم نمینشست...!
اعتقاد و ایمان همسر آیندم خیلی واسم مهم بود...
دلم میخواست ایمانش واقعی باشه نه به ظاهر و حرف....
میدونستم مؤمن واقعی واسه زن و زندگیش ارزش قائله...
شنیده بودم چله زیارت عاشورا خیلی حاجت میده...
این چله رو "آیتالله حقشناس" توصیه کرده بودن...
با چهل لعن و چهل سلام...!
کار سختی بود اما به نظرم ازدواج موضوع بسیار مهمی بود...
ارزششو داشت واسه رسیدن به بهترینا سختی بکشم...
۴۰ روز به نیت همسر معتقد و با ایمان...
.
#چله_ی_عشق_گرفتم
#که_به_لطف_و_کرمش...
#دلبری_پاک_و_خدایی_بشود
#_قسمت_من...
.
۴،۳روز بعد اتمام چله…
خواب شهیدی رو دیدم...
چهره ش یادم نیست ولی یادمه...
لباس سبز تنش بود و رو سنگ مزارش نشسته بود...
دیدم مردم میرن سر مزارش و حاجت میخوان...
ولی جز من کسی اونو نمی دید انگار...
یه تسبیح سبز رنگ داد دستم و گفت:
"حاجت روا شدی..."
به فاصله چند روز بعد اون خواب...
امین اومد خواستگاریم...
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
از اولین سفر سوریه که برگشت گفت:
"زهرا جان…❤
واست یه هدیه مخصوص آوردم..."
یه تسبیح سبز رنگ بهم داد و گفت:
"زهرا…❤...
این یه تسبیح مخصوصه...
به همه جا تبرک شده و...
با حس خاصی واست آوردمش...💕
این تسبیحو به هیچکس نده..."
تسبیحو بوسیدم و گفتم:
"خدا میدونه این مخصوص بودنش چه حکمتی داره..."
بعد شهادتش…💔
خوابم برام مرور شد...
تسبیحم سبز بود که یه شهید بهم داده بود...
(همسر شهید امین کریمی چنبلو)
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
قبل اینکه مردی لایق شهادت بشه...
زنی باید به مقام همسر شهید شدن برسه...☝️
و این منصب نصیب و قسمت هر کسی نمیشه...🌿
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره گویی از شهید مهدی صابری توسط شهید صدرزاده🥀
#یادیاران
@sardaraneashgh
🌺 شهیدی که با دیگران مهربان بود ، مانند پدر...
تازه تلویزیون خریده بودیم. مجید بُرد و بخشید به خانواده ای که فرزندان زیادی داشتند... رفته بودیم خونهی یکی از دوستانِ مجید که پدرش فوت شده بود. مجید دخترِ دانش آموزِ خونه رو بُرد بازار و برای او مانتو، مقنعه و کیف خرید. وقتی خواستیم برگردیم شهـرمون ، پـولِ کرایه هم نداشت. وقتی بهش اعتراض کردم، گفت: غصه نخور، خدا میرسونه...
🌹خاطرهای از زندگی سردار شهید مجید رشیدی کوچی
📚منبع: کتاب راز یک پروانه، صفحه ۱۸۸
@sardaraneashgh