eitaa logo
شهید جمهور
157 دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
5.8هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 📚برشی از کتاب مهمان شام 🔹بعد از چاپ کتـــاب شهید ابراهیم هادی (سلام بر ابراهیم) منطقه فکه و مخصوصا کانال کمیل خیلی سر زبونها افتاد. همراه با سیدمیلاد و چند تا از خادمین شهدا رفتیم فکه. 🔸فکه بوی کربلا می داد غربت عجیبی داشت ، عطش رمل گرمای سوزان بیابان فکه عجیب شبیه کربلا بود این حالات در رفتار سید میلاد مشهود بود که قدم در وادی مقدسی گذاشته، پاهای برهنه اش گواه مدعی من بود. 🔹رسیدیم پشت کانال، سیم خاردار ها مانع عبور به کانال شد. بی اختیار زانوهامون سست شد و دیگه اشک امان نمی داد تنها چیزی که مرحم دلمون بود روضه آقا سید الشهدا (علیه السلام) بود. 🔸بعد از اینکه یک دل سیر گریه کردیم سید بلند شد رفت به خادمهایی که جلوی نرده ایستاده بودند گفت: خواهش می کنم من می خوام خاک این مکان مقدس رو ببوسم، اونها گفتند به هیچ وجه نمی شه اجازه نداریم ، سید بغض کرد.. 🔹بالاخره اونها رو راضی کرد وارد کانال شدیم. گفت: بچه ها وارد که شدید سجده کنید و از شهداحاجت بخواهید. تا درب کانال باز شد گویی درب بهشت باز شده بوی عجیبی آمد، لحظه های سنگینی بود. 🔸سید میلاد در قتلگاه ابراهیم هادی در سجده بود و فقط داد می زد ، خاکها رو بر می داشت و به سر و صورتش می کشید. 🔹با هر زحمتی سید رو از کانال آوردیم بیرون و سوار ماشین شدیم و همه تا اردوگاه فقط گریه کردند. سیدمیلاد نتونست رانندگی کنه و نشست عقب و تا اردوگاه توی حال و هوای خودش بود..... 🔸سید میلاد رابطه ی بسیار قوی با شهدا داشت و همیشه از شهید همت و شهید زین الدین یاد میکرد. 🔹تمام خوبی های که یک انسان میتوانست دارا باشد این جوان متواضع و با اخلاقِ ما دارا بود 🔸سید عزیز به فریضه نماز اول وقت اهمیت زیادی قائل بود و همیشه نوجوانان و جوانان را در مسیر معنودیت و عبادت سوق میداد. 🔹پیکر سید میلاد پس از شهادت به دست داعشی های حرامی می افته، دست و پا و سر مطهر رو از تن جدا می کنند و با خودشون می برند. پیکرشون چند روز زیر آفتاب می مونه و کسی از محل پیکر خبر نداشته... 🔸به خاطر بیقراری های پدر و خواهرشون، شهید به خواب یکی از دوستانشون میان و در خواب محل پیکرشون رو نشون میدن و میگن می خواستم گمنام بمونم ولی به خاطر بیقراری پدرم بیایید من رو ببرید. 🌷 @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مصطفی بی سیم چی ریزه میزه گروهان بود. تازه پشت لبش سبز شده بود. وقت نماز شب که می شد از همه جلوتر بود. بچه ها سر به سرش می گذاشتند که: «تو از جان خدا چه می خواهی که این قدر نماز می خوانی و گریه می کنی؟» @sardaraneashgh
«تصمیم قاطع گرفته بودم که از گناه دوری کنم و معصومانه زندگی کنم. چند قرص نان گرفتم و گذاشتم توی سبد دوچرخه و راه افتادم سمت زمین‌های سبیلی(منطقه‌ای حاصلخیز در شمال دزفول و در شرق رودخانه دز). زمین‌ها مملو بود از گندم. کنار یکی از مزارع گندم، سجاده را پهن کردم و شروع کردم به نماز خواندن. ساعت‌ها گذشت و من مشغول عبادت و مناجات و دعا بودم؛ تا اینکه وقت نماز ظهر شد. نماز ظهر و عصر را خواندم و نشستم تا چند لقمه نان بخورم. لقمه اول را گذاشتم توی دهانم که تمام فکر و ذهنم متوجه یک سوال شد. با خودم گفتم: «حسین! اگه قرار باشه تو بری توی بیابان و فقط عبادت کنی و هیچ وسیله و ابزار گناهی دورت نباشه که فایده‌ای نداره! اگه مردی، باید برید توی شهر و اون‌جا باشی و گناه نکنی. اینه که ارزش داره. نه این‌که بری یه جایی‌که زمینه گناه هم فراهم نباشه!» حسین گفت: «وقتی به این مسئله خوب فکر کردم، دوباره سوار دوچرخه شدم و رکاب‌زنان برگشتم خانه. برگشتم تا با اماره ترین نفس مبارزه کنم» . راوی: محمود اسفنده کتاب آسمان خبری دارد @sardaraneashgh
🌹 🌹 خاطره ای از شب تولد حضرت زهرا سلام الله تو راه برگشت به خونه بودیم . یه پیرزن تنها جلوی در خونش نشسته بود... از کنارش رد شدیم چند قدمی که گذشتیم رضا ایستاد و برگشت به اون پیرزن نگاه کرد گفت خانوم میای بریم به اون حاج خانم روز مادر رو تبریک بگیم؟😊 نگاه خسته و تنهای اون پیرزن داشت اشک چشم رضا رو در میاورد... رفتیم نزدیک...سلام کرد و گفت مادر چرا تنها نشستی؟ پیرزن لبخند زد و هیچی نگفت رضا گفت روزتون مبارک. ان شالله که سلامت باشین وعمرتون با عزت...😍 پیرزن لبخند روی لبهاش نشست و گفت ممنون پسرم خیلی خوشحالم کردین 4 تا بچه دارم که هر کدوم تو شهر دیگه هستن و نشد که امشب بیان دیدنم بعدچند تا شکلات از تو جیبش دراورد و اصرار کرد که حتما اینو ازم قبول کنید... 👈همسر شهید رضا دامرودی @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 ✍🏻 فرازهای از توبه نامه ۱۳ ساله علیرضا محمودی 🌸🍃بار خدایا از کارهایی که کرده ام به تو پناه می برم از جمله : از این که حسد کردم... از این که تظاهر به مطلبی کردم که اصلاً نمی دانستم... از این که زیبایی قلمم را به رخ کسی کشیدم.... از این که در غذا خوردن به یاد فقیران نبودم.... از این که مرگ را فراموش کردم.... از این که در راهت سستی و تنبلی کردم.... از این که در سطح پایین ترین افراد جامعه زندگی نکردم.... @sardaraneashgh
🔖دست‌نوشته ولایی شهید رضا دامرودی : 🌹با خامنه‌ای کسی نگردد گمراه 🌼در تاریکی فتنه می‌درخشد چون ماه 🌹با هر نفسم برای او می‌خوانم 🌼لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ اِلّا بِالله 🌹حقّا که تو از سلاله‌ فاطمه‌ای 🌼با خنده خود به درد ما خاتمه‌ای 🌹زیباتر از این نام ندیدم به جهان 🌼سید عــــلی الحسینی الخامنه‌ای @sardaraneashgh
🍃🌺 خــــــــدمت به خــــــــانواده 🌺🍃 🌹 خانه ی پدر که می آمد، بیکار نمینشست. اول از پدر شروع میکرد، موها و محاسنش را اصلاح میکرد. ناخن هایش را میگرفت و تمیز به بابا می پوشاند.😊 بعد هم میرفت سراغ خانه.اگر کاری روی زمین مانده بود،انجام میداد💔 . همیشه درخانه درکارها خیلی کمک میکرد، وقتی هم که داشتیم بیشتر خودش میکرد وقتی که غذا آماده میشد در پهن کردن وچیدن سفره و بعد هم کمک میکرد سفره راجمع کنیم و داخل آشپزخانه می امد ومی گفت خانمم شما خسته شدی من همه ی کارهارا انجام میدهم ۹۴ @sardaraneashgh
🍃برایم است از آنان که ندیده ام سخن بگویم. از آنان که افتخاری در دل تاریخ اند. 🍃صدای قدم هایش از کوچه پس کوچه های مرداد به گوش میرسد ۲۵ مرداد را به نام خودش مزین می کند. آمده تا اولین هدیه مردم باشد برای دفاع از حریم حرم🙃 🍃صدای افتخار آفرینی دیگری در گوش خیابان های قم می پیچید. مهدی علیدوست، ارادت خاصی به داشت. شاید حکمت علیدوست بودنش هم همین است عطش عشق به خاندان نبوت او را تشنه نبرد کرد. نبرد با کسانی که به ساحت بی‌حرمتی کردند. 🍃سرانجام در روز سوم محرم سال ۹۴ دلتنگی ها به پایان رسید و صدای گلوله ایی ک بر پهلویت نشست از تو پرنده ایی ساخت تا در دل صدای بال زدنت را همه بشنوند تو برای همیشه به آغوش گرم آسمان برگشتی و حالا سالهاست که کوچه پس کوچه های همه بوی تورا می دهند. ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۵ مرداد ۱۳۶۵ 📅تاریخ شهادت : ۲۵ مهر ۱۳۹۴.سوریه 📅تاریخ انتشار : ۲۴ مهر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای علی ابن جعفر قم 🕊محل شهادت : سوریه @sardaraneashgh
پندار ما این است که ما مانده ایم و رفته اند. اماحقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا . چه خوش ساعتی بودساعت خوشا به سعادتشان! شبتون شهدای التماس دعا شهیدان،زمان را چه !  به دست گرفتند. الهی الحقنی به الشهدا امین یارب العالمین @sardaraneashgh
25.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آخرین خداحافظی با شهید مدافع حرم؛ سید میلاد مصطفوی یاد همه شهدا باذکر صلوات @sardaraneashgh