eitaa logo
شهید جمهور
165 دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
*صبحانه ای با شهدا* 📌 *" حر خراسان " معروف به " مَندلی طلا " آبروی پدر را برگرداند* 🔹️ *محمدعلیِ پورعلی* جوان زیبا و سفیدرویی بود که به خاطر طلائی رنگ بودن موهایش در روستای گُراخک شاندیز، به *"مندلی‌طلا"* معروف بود. ◇ *مندلی‌طلا* تا قبل از *شهادت*، در روستا اقدام به تولید و پخش مشروبات الکلی به صورت بشکه‌ای می‌کرد، تا این‌که توسط کمیته انقلاب اسلامی آن زمان دستگیر و پس از محاکمه به شلاق محکوم شد. ◇ وی را جلوی مسجد روستا آورده و روی چهارپایه‌ای خواباندند و در برابر مردم، حدّ شلاق را بر بدنش جاری کردند. ◇ بعد از اجرای حد، پدر پیرش به او گفت: *"خیر نبینی که آبروی منو بردی و از نمازِ تو مسجد محرومم کردی".* 🔹️ بعدها *مندلی طلا* به یکی از دوستانش گفته بود: *"از حرف پدرم خیلی تکون خوردم و دلم خیلی شکست. "* ◇ موقعی که زیر بغلامو گرفته بودن و از روی چهارپایه پایین میاوردن، رو به خونه خدا (مسجد) کردم و از خدا طلب بخشش کردم. ◇ بعد از چند روز هم دلم هوای جبهه کرد. متوسل به *ابا عبدالله* شدم و تصمیم گرفتم به جبهه برم". ◇ اهالی روستا می‌گویند: " *مندلی طلا* عزم جبهه کرده بود اما بسیج روستا به‌خاطر سابقه خرابش، ثبت‌نامش نکرد". ◇ از پایگاه بسیج شاندیز و اَبَرده هم اقدام کرد، آنها هم ثبت‌نامش نکردند. 🔹️ دوست *مندلی‌طلا* که از بسیجیان روستای زُشک می‌باشد، او را از طریق پایگاه بسیج روستای زشک ثبت نام کرده و او را به آموزش جبهه اعزام کرد. ◇ وی می‌گوید: "مندلی‌طلا بعد از طی دوران آموزش و هنگام اعزام به جبهه به من گفت: *من بیست و هفت روز دیگه شهید می‌شم و بدنم بیست روز تو بیابون می‌مونه.* ◇ وقتی بعد از چهل و هفت روز جنازمو تو روستا آوردن، تو همون نقطه‌ای که شلاقم زدن، بدنمو رو زمین بذارین و پدرمو بالا سرم بیارین، بگین پدرم کنار سرم وایسه و جلوی مردم حلالم کنه و بگه: *مندلی‌طلا توبه کرد تا هم خودش خدایی بشه و هم مایهٔ آبروی پدرش بشه".* 🔹️ دقیقا چهل و هفت روز پس از اعزام، پیکر مطهر این شهید را به روستا می‌آورند و تشییع می‌کنند. ◇ مردم روستا می‌گویند: "با این‌که پیکر این شهید بیست روز تو بیابون رو زمین مونده بود، تو فضای مسیر تشییع جنازه بوی عطری پیچیده بود که همه به هم می‌گفتن تو عطر زدی؟" 🔹️ *پدر شهید* می‌گوید: " *مندلی من* زمانی که می خواست به جبهه بره، برای خدافظی پیش من اومد و یک‌ساعت دست و صورتمو می‌بوسید، اما من حاضر نشدم صورتشو ببوسم و الآن تو حسرت یک بوسه‌شَم. ◇ من هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم که مندلی من یک روزی طلا بشه. جنازه پسرم بوی خیلی خوشی می‌داد". 🔹️ تمام اهالی روستای گُراخک در تشییع پیکر این *شهید تواب* شرکت کرده بودند. الانم قدیمی ها روستا گواهی می‌دهند که تمام کوچهٔ مسیر تشییع را بوی عطر خوشی فرا گرفته بود و تا مدت‌ها این بو را حس می‌کردند. ◇ *تاریخ تولد: ١٣٣٧/٠١/٠٢* ◇ *تاریخ شهادت: ١٣۶۵/٠۴/١٢* @khaimahShuhada
*سربازے در خاک و خون...*🥀 *شهید امیر نعمتی*🌹 تاریخ تولد: ۱۸ / ۱ / ۱۳۶۷ تاریخ شهادت: ۴ / ۲ / ۱۳۸۸ محل تولد: کرم‌بست/کرمانشاه محل شهادت: پلیس‌راه روانسر *🌹مادرش← امیر سرباز بود و 40 روز به پایان خدمتش مانده بود.🍃آخرین مرخصی‌اش که به خانه آمد روز پنجشنبه بود.🌙 فردای آن روز به من گفت که مرخصی‌ام تمام شده، باید برگردم مادر.🍃می‌دانستم مرخصی‌اش هنوز تمام نشده🍂او رفت و گوشی و یک‌سری از وسایلش را در خانه جا گذاشته بود،‼️به سرعت به گوشی همسرم زنگ زدم و گفتم برگردید، امیر وسایلش را جا گذاشته‼️از آن طرف صدایش را شنیدم که گفت: «لازمشان ندارم دیگر مادر، یادگاری پیش شما باشد.»🕊️دلم شور زد،🥀آن شب نوبت گشت‌زدن امیر بود و نتوانستم با او صحبت کنم.🥀مدام به پاسگاه زنگ می‌زدم.📞 اما هیچ کس جواب درستی به من نمی‌داد.🥀چادرم را بر سرم کردم و به همراه دو فرزند دیگرم عازم پاسگاه روانسر شدیم.🍂 به آنجا که رسیدیم، همه گریه میکردند🥀گفتم امیرم کجاست ؟؟؟ او را به پزشک قانونی منتقل کرده بودند🥀وقتی به پزشک قانونی رفتیم پیکر امیرم را دیدم که غرق خاک و خون بود....🥀راوی← زمانی که به پلیس‌راه روانسر حمله کردند،💥 ماموریت امیر جای دیگری بود اما او رفت برای کمک به دوستانش 🍃و تا آخرین لحظه مقاومت کرد اما گلوله‌ای برایش نماند🥀گروهک پژاک به سمت تفنگ خالی‌اش شلیک کردند💥تفنگ منفجر شد🥀و به شهادت رسید*🕊️🕋 *سرباز شهید امیر نعمتی* *شادی روحش صلوات*🌹 @khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖊خدایا عشق به انقلاب اسلامی و رهبر کبیر انقلاب چنان در وجودم شعله‌ور است که اگر تکه‌تکه‌ام کنند و یا زیر سخت‌ترین شکنجه‌ها قرار گیرم، او را تنها نخواهم گذاشت. «شهیدابراهیم » 💐۲۲ بهمن سالروز شهادت عارف وارسته شهید ابراهیم . 💐۲۲ بهمن ماه سالروز شهادت 🕊شهید مدافع حرم تاش موسی 🕊شهید مدافع حرم عباس عبدالهی 🕊شهید مدافع حرم مهدی ثامنی‌راد 🕊شهید مدافع حرم حاج رضا فرزانه 🕊شهید مدافع حرم علی سلطانمرادی 🕊شهید مدافع حرم محمدتقی ارغوانی 🕊شهید مدافع حرم سید احسان میرسیار 🕊شهید مدافع حرم اصغر فلاح پیشه 💠شادی ارواح طیبه شهدا صلوات وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ @khaimahShuhada
5.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خيلى زيباست جملش به فکر "مثل مُردن" نباش! به فکر "مثل شهدا زندگی کردن"باش. شهید ابراهیم یافاطمه الزهراسلام الله علیها گمنــــــــــــــــــــــــامی آرزوست وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ @khaimahShuhada
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | خاطره ای عجیب و شنیدنی از شهید ابراهیم هادی🌷 @khaimahShuhada
خاطرات انقلابی شهدای استان قم 🌷 شهید علی‌اکبر نظری‌ثابت٫ ۲ ۱۴۰۰ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@khaimahShuhada
⭕️۲۲بهمن در حکم غدیر است. بیست و دوم بهمن، در حکم عید غدیر است؛ زیرا در آن روز بود که نعمت ولایت، اتمام نعمت و تکمیل نعمت الهی، برای ملت ایران صورت عملی و تحقق خارجی گرفت.  رهبرمعظم انقلاب/۱۳۶۸/۱۱/۰۴ 💐 سالروز بیست و دو بهمن روز پیروزی انقلاب اسلامی مبارک💐 ۲۲ بهمن مبارک ... خصوصا برا اونایی که، نه ۱۵ خردادی دیدن نه امام خمینی رو دیدن نه شهدای انقلاب رو دیدن ..، ولی از دل و جون عاشق این انقلاب شدن @khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره طنــز شهیدمصطفۍ صدرزاده ازاومدن به سوریـه😄! @khaimahShuhada
🇮🇷استقبال بی نظیر مردم قم از راهپیمایی خودرویی ۲۲ بهمن ۱۴۰۰ 🇮🇷 ۱۴۰۰ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@khaimahShuhada
| 🔻اینقدر کار کنید که پیشمان نشوید 📝 گفتم: حاج آقا خیلی کار می‌کنید. دیر وقت است. جواب داد: آنقدر کار کنید که موقع رفتن به پیشگاه خدا، پشیمان نباشید که کم کار کرده‌اید، جوابتان این باشد که دیگر رمق نداشتم کار کنم. ✍🏼خاطره‌ای از زندگی علمدار روایتگری شهید حاج شیخ عبدالله ضابط 📚منبع: کتاب شیدایی @khaimahShuhada