▪️دهم ربیع الثانی، سالگرد رحلت #حضرت_معصومه س تسلیت باد 🖤
امام رضا علیه السلام:
کسی که حضرت معصومه (سلام الله علیها) را زیارت کند، پاداش او بهشت است.
(عیون اخبار الرضا ج۲ ص۲۶۷)
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #استوری | دستخط حضرت آیتالله خامنهای در دفتر یادبود حرم مطهّر حضرت معصومه سلامالله علیها
۱۳۷۲/۰۷/۰۳
@sardaraneashgh
▪️علامه محمدتقی جعفری:تاریخ هیچ وقت نشان نمی دهد که بشر با خنده توانسته باشد حق خود را بگیرد.تمام تحولات انقلابی ، خون و گریه داشته است
🕊سالروز رحلت/شادی روحشان صلوات
@sardaraneashgh
#عطر_نماز ❣
🔻از جمله مواردی که در خانواده شهید محسوس بود و سخت از آن خوشم آمد و برایش خدا را شکر کردم، پایبندی افراد خانواده به #نماز_اول_وقت، طوری که وقتی آنجا بودم تا صدای اذان بلند میشد، میدیدم همه به دنبال وضو گرفتن و پهن کردن سجاده اند، و دیگر اینکه هیچ کدام به دنبال خرافات نبودند.
🌹به روایت همسر گرامی
#شهید_مصطفیصدرزاده
اَللَّهُـمَّ صَلِّ عَلـَی مُحَمـّــَدٍ وَآلِ مُحَمـّـَدٍ وَ عَجّـِلْ فـَرَجَهُـمْْ
@sardaraneashgh
🌹شهیدی که حضرت معصومه (س) روز کشیک در حرمش او را بخشید به حضرت زینب (س)
هر دو نفر ما خادم حرم حضرت معصومه (سلامالله علیها) بودیم.
دفعه آخر که برای خداحافظی رفتیم حرم، وقتی برمیگشتیم، گفت :دفعات قبلی خودم کار را خراب کردم عزیز! گفتم چرا؟
گفت: چون همیشه موقع خداحافظی میگفتم یا حضرت معصومه (س) من را دو ماهی قرض بده تا برای حضرت زینب (س) نوکری کنم.
ولی اینبار از حضرت خواستم من را ببخشد به حضرت زینب (س).
من هم خندیدم و گفتم خب چه فرقی کرد؟
گفت: اینها دریای کرم هستند چیزی را که ببخشند دیگر پس نمیگیرند.
راست میگفت حضرت روز شنبه که روز خدمت شهید بود او را بخشید به حضرت زینب چه سعادتی بالاتر از این که نظر کرده اهل بیت باشی.
شهید مدافع حرم شهید مصطفی نبی لو
@sardaraneashgh
🌹شهید حسین هدایی🌹
🌹🌹یک بسیجی رزمنده و غیور بود . حسین تنها پسر خانواده ی هدایی بود و وابستگی شدیدی بین آن ها وجود داشت . وقتی صحبت دفاع از حریم جمهوری ایلامی به میان آمد از تمام علایق و وابستگی های دنیوی خود گذشت.
به عنوان بسیجی وارد جنگ شد . با رشادت هایی که از خود نشان داد خیلی زود پیشرفت کرد تا فرمانده ی گردان شد . به خاطر خصوصیات اخلاقی اش همه ی نیروهایش به او افتخار می کردند.
قرار بود همراه پدر و مادرش به حج مشرف شود . زمانی که پدر و مادرش از حسین خواستند با آن ها همراه شود گفت:حج من جبهه است منای من هم جبهه است.
شهید سیدحسین هدایی با قلبی سرشار از عشق و خلوص،گمنامی را از خدای فاطمه(س) طلب کرد و معبود عاشقان،جاودانگی را به او هدیه کرد . حسین کعبه ی دل را طواف کرد و به منای عشق رسید چراکه خداوند حسین راتنها با حج دل و احرام شهادت می پسندید.🌹🌹
@sardaraneashgh
14.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 *25 آبان ، روز فراموش نشدنی در تاریخ حماسه ساز ایران* 🛑
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@sardaraneashgh
#کلام_امام
🏳سردارملی،شهید#ستارخان
💠رهبرانقلاب :
در مورد نقش مهم آذربایجان در مشروطیت خیلی کتاب نوشتهاند؛ اما هنوز هم حرفهای نگفتهای وجود دارد که باید نوشت، میدانیم که جهتگیری ستارخان و باقرخان در مشروطیت، نقطه مقابل کسانیکه مشروطه زیر پرچم انگلیس را میخواستند، بود؛ ستارخان در سخنرانیش میگفت: «من میخواهم زیر پرچم اباالفضل العباس حرکت کنم». بعد هم همانها بودند که مرحوم ستارخان و مرحوم باقرخان را کشاندند تهران و در باغ اتابک، آنها را از بین بردند! ۸۵/۱۱/۲۸
در مشروطه، آن خطِ انگلیسی که شعارس توسعه و پیشرفت بود، رهبران مشروطه را نابود کردند؛ شیخ فضلالله را به دار کشیدند، آیةالله بهبهانی را ترور کردند، ستارخان و باقرخان را غیر مستقیم به قتل رساندند و یک عده افرادی را که وابسته به غرب و سیاستهای استعماری بودند، به نام مشروطهخواه بر مردم مسلط کردند، شعار آنها هم پیشرفت بود! اما زیر این نام، آنچنان خیانت بزرگی انجام دادند! ۸۶/۲/۲۵
📸مزارستارخان،حرمحضرتعبدالعظیم
منبع : #جهاد_تبیینی
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ سه شنبه های جمکران
💠 السلام علیک
یا صاحبالزمان (عج)
🎥 « #امام_زمان (عج) از اینها استفاده میکنه...»
✅ استاد رائفی پور
@sardaraneashgh
ماجرای اشک ریختن #ستارخان
ستارخان، سردار مقاومت آذربایجان و جنبش مشروطیت نوشته است: من هیچ وقت گریه نمی کنم چون اگر اشک می ریختم، آذربایجان شکست می خورد و اگر آذربایجان شکست بخورد، ایران زمین می خورد… اما در مشروطه دو بار اون هم تو یه روز اشک ریختم.
حدود ۹ ماه بود که تحت فشار بودیم… بدون غذا. بدون لباس… از قرارگاه اومدم بیرون … چشمم به یک زن افتاد با یه بچه تو بغلش. دیدم که بچه از بغل مادرش اومد پایین و چهار دست و پا رفت به طرف و بوته علف… علف رو از ریشه درآورد و از شدت گرسنگی شروع کرد خاک ریشه ها رو خوردن… با خودم گفتم الان مادر اون بچه به من فحش می ده و میگه لعنت به ستارخان که ما را به این روز انداخته… اما مادر کودک اومد طرفش و بچه اش رو بغل کرد و گفت: عیبی نداره فرزندم… خاک می خوریم اما خاک نمی دهیم… اونجا بود که اشکم دراومد.
#منبع: #کتاب_گلچین_خاطرات_ستارخان
@sardaraneashgh