نقش شهيد باكري و لشكر عاشورا در حماسه قهرمانانه خيبر و تصرف جزاير مجنون و مقاومتي كه آنان در دفاع پاتك هاي توان فرساي دشمن از خود نشان دادند بر كسي پوشيده نيست. در مرحله آماده سازي مقدمات عمليات بدر، اگرچه روزها به كندي مي گذشت، اما مهدي با جديت، همه نيروها را براي نبردي مردانه و عارفانه تهييج و ترغيب كرد و چونان مرشدي كامل و عارفي واصل، آ نچه را كه مجاهدان راه خدا و دلباختگان شهادت بايد بدانند و در مرحله نبرد به كار بندند، با نيروهايش درميان گذاشت.
#نحوه_شهادت :
بعد از شهادت برادرش حميد و برخي از يارانش، روح در كالبد ناآرامش قرار نداشت و معلوم بود كه به زودي به جمع آنان خواهد پيوست. پانزده روز قبل از عمليات بدر به مشهد مقدس مشرف شد و با تضرع از آقاعلي بن موسي الرضا)ع( خواسته بود كه خداوند توفيق شهادت را نصيبش نمايد. سپس خدمت حضرت امام خميني)ره( و حضرت آيت الله خامنه اي رسيد و با گريه و اصرار و التماس درخواست كرد كه براي شهادتش دعا كنند.
مهدی باکری فرماندهی عملیات بدر را به عهده گرفت. به خاطر شرايط حساس عمليات، طبق معمول، به خطرناكترين صحنه هاي كارزار وارد شد و در حالي كه رزمندگان لشكر را در شرق دجله از نزديك هدايت مي كرد، تلاش می کرد تا مواضع تصرف شده را در مقابل پاتك هاي دشمن تثبيت کند.
این عملیات گسترده با رمز یا فاطمه الزهرا (س) در محور هور الهویزه در تاریخ ۱۳ اسفند ۱۳۶۳ با محوریت سپاه و فرماندهی شهید باکری انجام شد.
چندین لشکر نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران از جمله لشکر ۲۱ و ۲۸ پیاده، تیپ ۵۵ هوابرد، لشکر ۳۱ عاشورای آذربایجان و سپاه اصفهان و خوزستان در این عملیات شرکت داشتند. رزمندگان در پیشروی اولیه از جزایر مجنون موفق به گرفتن پاسگاه ترابه و تسخیر بخشی از بزرگراه بغداد-بصره شدند.
سرانجام اين فرمانده دلاور در عمليات بدر در تاريخ 25 اسفند 1363 ، در نبردي دليرانه، براثر اصابت تير مستقيم مزدوران بعثی، نداي حق را لبيك گفت و به لقاي معشوق نايل گرديد. هنگامي كه پيكر مطهرش را از طريق آب هاي هورالعظيم انتقال مي دادند، قايق حامل پيكر وي، مورد هدف آرپي جي دشمن قرار گرفت و قطره ناب وجودش به دريا پيوست.
9.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥نماهنگ|شهید «آقا مهدی»
🔹بیانات رهبرانقلاب و سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی درباره شهید آقامهدی باکری
*پیڪری که بعد از 10 سال سالم بود*🍃
*شهید عبدالنبی یحیایی*🌹
تاریخ تولد: ۱۳۴۲
تاریخ شهادت: ۸ / ۵ / ۱۳۶۲
محل تولد: بوشهر/دشتستان/تنگ ارم
محل شهادت: عراق
*🌹پدرش← روزی به مزار پسرم رفتم دیدم سنگ قبر تکان خورده🍂سنگ را جابهجا کردم و به خانه برگشتم🍃به مشهد رفتیم و مدتی نبودم🍂وقتی به خانه آمدم درگیر مهمان بودیم🍃 یک شب خواب دیدم به زیارتگاهی رفتهام و خانمی بلند بالا چیزی مثل قرآن یا جانماز به من داد🌷و گفت اینجا نمان و برو»‼️بیدار که شدم احساس کردم باید به مزار شهیدم بروم🍃رفتم و دیدم حفره هایی کنار قبر ایجاد شده‼️و بوی خوشی از قبر می آید🌷به دنبال برادرم رفتم و گفت نمیشود پیکر را تکان داد فقط سنگ را جابجا میکنیم🍂دوستان دیگر هم آمدند دست به کار شدیم🍃ناگهان دیدیم کل مزار ریزش کرد و پیکر بیرون زد🥀چند نفری پیکر را بیرون آوردند، دست همگی خونی شد‼️بعد از 10 سال پیکرش مثل روز اول بود‼️با همان وزن، دست و پایش نرم بود انگار تازه شهید شده بود🍃یک نفر سریع رفت به اتاقک قبرستان تا قرآنی بیاورد و بالای سرش بخوانیم✨ صفحات قرآن پوسیده شده بود، اما درست همان آیه: و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله اموات… آمد🍃 آیهای که خدا در آن میگوید شهدا زندهاند و نزد ما روزی میخورند*🕊️🕋
*شهید عبدالنبی یحیایی*
*شادی روحش صلوات*🌹
@khaimahShuhada
💐خواب شہید مدافع حرم عباس آبیارے براے شہادت...
🌷شب ۱۹ دے ماه ۹٤ عباس درحال استراحت بود ڪہ در خواب حضرت زینب را صدا میزد.دوستش عباس را از خواب بیدار میڪند و عباس خوابش را تعریف میڪند...
💠بہ نقل از شہید بزرگوار عباس آبیارے:
🌹در خواب دیدم بانویے قد خمیده مقابلم ایستاده است و مرا صدا میڪند، عباس جان پسرم بیا ڪنارم،من که متوجہ نبودم با من هست پرسیدم با من هستید؟بانوے قد خمیده گفت: بلہ عباس جان بیا سمت راستم پسرم که نام برادرم عباس را دارے.بعد شهید عباس آسمیہ را صدا ڪرد عباس جان توام بیا سمت چپم پسرم و بعد شهید رضا عباسے را صدا ڪرد و گفت:پسرم هم اسم عمویم هستے بیا کنارم،شهید مرتضے ڪریمے را صدا ڪرد و فرموند هم اسم پدرم هستے بیا فرزندم،میثم(شہید میثم نظرے) جان توام بیا ڪنارم پسرم و بعد با بانوے قدخمیده به داخل نور رفتیم.🕊😭
🥀دو روز بعد از خواب شہید عباس آبیاری در ۲۱ دی ماه ۹٤ در منطقه عملیاتی خان طومان واقع در حلب هر پنج شہید بزرگوار بعد از شہادت در ڪنار هم میشوند.🕊😭
🥀#پاسـدار_مدافع_حـرم
#شهید_عباس_آبیاری
@khaimahShuhada