eitaa logo
شهید جمهور
173 دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
در سال ۱۳۲۴ در اصفهان در خانوده‌ای روحانی دیده به جهان گشود. پدرش مرحوم حجت الاسلام سید مصطفی بهشتی‌نژاد از اساتید حوزه علمیه اصفهان بود که در علم، تقوا و فضیلت زبانزد مردم شهر اصفهان بود. این شهید بزرگوار پس از دوران دبیرستان وارد حوزه علمیه شد و از محضر اساتید حوزه اصفهان، از جمله پدر بزرگوارش، حاج آقا حسن مصطفوی، سید محمد باقر امامی و حاج شیخ علی مشکوه بهره‌مند شد. سپس به شهر مقدس قم رفت و در مدرسه دارالشفای قم ساکن شد. شهید بهشتی‌نژاد بیش از دوازده سال در این شهر به تحصیل و تدریس پرداخت که در این مدت سخت‌کوشی و جدیت در تحصیل، تحقیق و اخلاق نیکو از خصوصیات روحی و اخلاقی این شهید بزرگوار بود، به طوری که همانند پدر در تقوا و اخلاق شهره شهر قم شد. وی در قم از درس اساتیدی هم، چون آیت‌الله حاج شیخ مرتضی حائری، آیت‌الله شیخ محمد فاضل لنکرانی، آیت‌الله حسین مظاهری و آیت‌الله نوری همدانی بهره‌مند شد و پس از آن در مدرسه حقانی به پیشنهاد شهید بهشتی و شهید قدوسی، مشاور راهنمای طلاب شد؛ فرصتی که بستری شد تا آرام آرام با اندیشه‌ها و آرای شخصیت هایی، چون شهید بهشتی و شهید مطهری آشنا و جذب مکتب انقلابی آن‌ها شود. بهشتی‌نژاد در جریانات سیاسی پیش از انقلاب نقش پررنگی داشت و سخنرانی‌های موثر ائ در سال‌های ۵۶ و ۵۷ علیه رژیم شاهنشاهی هنوز در خاطر مردم شهر اصفهان هست؛ سخنرانی‌هایی که عمدتاً در محله مسجد سید اصفهان برگزار می‌شد و مردم این شهر و دیار در تلاش برای سرنگونی رژیم پهلوی مصمم‌تر می‌کرد. از مهم‌ترین سخنرانی‌های وی می‌توان به سخنرانی هفتم محرم سال ۵۷ اشاره کرد که با صدای رسا گفت:‌ای مردم مسلمان هیچ نمره تمایلی به ظالم پیدا نکنید اگر به ظالم تمایل پیدا کردید، آتش شما را می‌گیرد. همیشه بازگو کردن گذشته برای آینده سازندگی دارد؛ یعنی در بعد‌هایی که ما در پیش داریم، باید به هوش باشیم و به گوش باشیم که نکند این عوامل گذشته تکرار شود و ما آنچنان در فشار قرار بگیریم که دیگر امکان رهایی نداشته باشیم. سید محسن بهشتی‌نژاد برادر شهید درباره منش سیاسی و انقلابی برادر معتقد است: وی از ارادتمندان به امام خمینی (ره) و از جمله روحانیونی بود که در مسیر انقلاب اسلامی تلاش‌های فراوانی کرد، همچنین در راستای قوت بخشی به خط اسلام ناب محمدی، جلوگیری از انحرافات جامعه و بصیرت دینی جوانان فعالیت‌های به سزایی داشت. وی هم چنین عنوان کرده بود: ملاک برادرم فقط و فقط حرکت در مسیر رضای باری‌تعالی و عمل به وظایف شرعی بود و در مسیر خود حتی در برخی موارد که برخلاف میل باطنی‌اش بود راهی را انتخاب می‌کرد که اولویت و اهمیت داشت و بر اساس میلش تصمیم‌گیری نمی‌کرد. این شهید بزرگوار پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ستاد تبلیغ و منبر به صورت جدی در مقابل خط‌های انحرافی فکری و سیاسی نفاق و لیبرالیسم می‌ایستاد و روشنگری می‌کرد، همچنین به تبلیغ و تدریس در نهاد‌های انقلابی هم، چون جهاد سازندگی و سپاه مشغول بود. شهید بهشتی‌نژاد در سال ۱۳۵۹ ش. با اصرار بعضی از علما و دوستانش به عنوان حاکم شرع در دادگاه انقلاب شیراز مشغول به فعالیت شد و در مدت کوتاهی وضع نابسامان آنجا را انتظام بخشید و به خاطر عملکرد دقیق و احتیاط فراوان، بار‌ها تحسین شد و مسئولان را تحت تاثیر خود قرار داد. قاطعیت ایشان در مقابله با فساد و فحشا در دادگاه شیراز به شدت مورد توجه شهید بهشتی قرار گرفت و سرانجام با اصرار دوستان و مشورت شهید بهشتی کاندیدای نمایندگی مردم اصفهان در مجلس شورای اسلامی شد. حجت‌الاسلام بهشتی‌نژاد همزمان با فعالیت در دادگاه شیراز، به عنوان امام جمعه موقت اصفهان نیز به انجام وظیفه پرداخت. ایشان با کلام گیرای خود در خطبه‌های نماز جمعه و دیگر جلساتی که حضور داشت، سعی در بیداری روح انقلابی و دینی مردم می‌نمود. در زمان اوج گیری نهضت اسلامی سخنرانی‌های وی در تحصن تاریخی مردم اصفهان در منزل آیت‌الله خادمی و مسجد سید زبانزد خاص و عام بود. این عالم فرزانه که پس از فوت پدر بزرگوارش، آقا سید مصطفی، در مسجد گورتان، نماز جمعه را اقامه می‌نمود، هنگامی که کاندیدای مجلس شورای اسلامی شده بود و انتظار می‌رفت تا در مجلس نیز بتواند مدافع اسلام و انقلاب و خدمتگزار مردم مسلمان ایران باشد، توسط کوردلان منافق، در سوم مرداد ماه سال ۱۳۶۰ شمسی به همراه برادر زاده سه ساله اش ترور شد و به شهادت رسید. @khaimahShuhada
🕊🌺 🌸یک خانمی که خیلی هم در مسیر شهدا نبوده در گیر مشکلات بسیار زیادی در زندگی بود و زندگیش رو به نابودی و از هم پاشیدگی بوده و در نا امیدی تمام هیچ راه حلی برای مشکلاتش پیدا نمیکرد در روز پیکر شهید مدافع حرم با دلی شکسته و نا امید از همه جا رو به عکس شهید نموده و چنین گفته: 🌸ای شهید سجاد عفتی اگر شما واقعا شهید راه خدا و امام حسین هستید از خدا بخواهید زندگی من حل شود من هم به شما قول میدهم اگر مشکلات زندگیم با به شما حل شود مسیر زندگیم را تغییر میدهم و با می شوم. 🌸راوی این توسل به شهید قسم می خورد که به فاصله چند روز ،معجزه وار تمامی مشکلات این خانم و خانواده اش حل شده و ایشان طبق قولی که به شهید داده کاملا با حجاب شده و مسیر زندگیش به سمت شهدا تغییر کرده است... معجزه این شهید بزرگوار را خیلی ها عیننا مشاهده نمودند. و حالا این خانم هر چند وقت یکبار برای تشکر و عرض ادب با گل و گلاب به زیارت این شهید بزرگوار می رود... @khaimahShuhada
همسرش‌ میگفت: هر وقت‌ چای می ریختم می آوردم، میگفت: بیا دو سه خط‌ روضه بخونیم تا‌ چای روضه خورده باشیم! "شهید محمد حسین‌ محمد خانی" 🕊🌱 @khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽مداحی حماسی شهید بافنده قبل از عملیات در بین رزمندگان فاطمیون برشی از مستند «آخرین فصل زندگی» دقایقی را پای صدای ملکوتی و دلنشین شهید حامد بافنده بنشینیم.💔 @khaimahShuhada
به قول شهید آوینی: اگر در جستجوی امام زمان هستی او را در میان سربازانش بجوی از نشانه‌های خاص آنان این‌ است که همچون نور ، دیگران را ظاهر می‌کنند خود را نمی‌بینند ... تیرماه ، ۱۳۶۵ ارتفاعات قلاویزان عملیات کربلای یک عکاس: سیدمسعود شجاعی @khaimahShuhada
🌹رهبر انقلاب:شهید عزیزمان،احمد کاظمی را من در جبهه دیده بودم،آن چنان اقتداری داشت که اشاره می کرد بسیجی ها حرفش را گوش می کردند.اینطور نیست که بسیجی که عاشق است مجاز باشد برخلاف امر فرمانده و بر خلاف انضباط سازمانی و انضباط عملی در محیط زندگی یک حرکت بی انضباطی انجام بدهد.۱۳۸۴/۱۰/۲۹ @khaimahShuhada
✍خاطرات سر سفره عقد نشسته بوديم، عاقد که خطبه را خواند، صداي اذان بلند شد. حسين برخاست، وضو گرفت و به نماز ايستاد، -دوستم کنارم ايستاد و گفت: اين مرد براي تو شوهر نمي شود. متعجب و نگران پرسيدم: چرا؟ -گفت: کسي که اين قدر به نماز و مسائل عبادي اش مقيد باشد، جايش توي اين دنيا نيست. 📿 🌷 @khaimahShuhada
.. خاطرات عشق شهدا به (ع) وروضه های کربلا هم مداح بود هم شاعر اهل بیت (ع).میگفت:شرمنده ام که من با سر وارد محشر شوم واربابم بی سر وارد شود. بعد شهادت وصیت نامش رو آوردند نوشته بود قبرم رو توی کتابخونه مسجد المهدی کندم.سراغ قبر که رفتند دیدند به هیکلش کوچیکه وقتی اومد قبر اندازه ی اندازه بود..اندازه ی تن بی سرش.... @khaimahShuhada
🕊🌺 "جزء شهداےمدافع حرم" همراه انفجار مهیب در تانک که چیزی از پیکر مطهر باقی نماند... ۱۴خرداد۹۲ 🕊🌺 همه کارهاشو دوست داشت اینکه کسی انجام بده .بدون ، مادرشون نقل میکنند بعد از ازدواج شهید و ازدواج خواهران .، با توجه به بیماری و تنهایی مادر یه روز نزدیک عید بود که شهید ساعت 6صبح از در وارد شد و سریع مشغول نظافت منزل شد . مادر میگفت مگه نمیری سره کار ؟ شهید گفت امروز مرخصی گرفتم فرماندم مادرمه در اختیار اونم ولی باید بخوره به کسی من اومدم کارای خونرو کردم. @khaimahShuhada
💌 🌹شهـــید حسین محرابی: 🌷┤♥️ ! ' هر خانومے که چادر به سر کند و ورزد و هر جوانے که را اول_وقت بخواند، به مولایم السلام سفارشش میکنم. 🌷شادی روح شهدا صلوات 🌷 @khaimahShuhada
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷مصطفی در سال ۱۳۳۷، در شهر اصفهان به دنیا آمد. پدرش از راه کارگری و مادرش از طریق قالی بافی مخارج زندگی را تأمین کرده و زندگی بسیار ساده‌ای داشتند. با وجود وضعیت مالی نه چندان خوب اما به خاطر عشق و علاقه وافر به ائمّه اطهار و حضرت زهرا (علیهم السلام) همیشه جلسات روضه خوانی ماهانه در منزلشان برگزار می‌شد. شاید مهم‌ترین خصوصیات خانواده او را بتوان رزق حلال و محبت اهل بیت به خصوص حضرت زهرا نامید.✨ @khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ نکند جای شهید و جلاد را عوض کنند! @khaimahShuhada
🌸 مراقب باش فضاسازان تو را ناسپاس نکنند 💞تشکر دارم از همسر عزیزم که همسنگر و همراه خوبی بودند، خداوند ان‌شاالله این عمل شما را ذخیره آخرت قرار دهد و اما سفارش می‌کنم مثل گذشته بدهکار به انقلاب و نظام باشی نه طلبکار. قانع باش در مقابل کمبودها یا کم‎مهری‌ها صبر داشته باش و مراقب باش فضاسازان تو را ناسپاس نکنند، عشق به و اطاعت کامل از ایشان سعادتمندی دنیا و آخرت را دارد. فرزندانم را سفارش می‌کنم و تأکید بر حفظ ارزش‌های اسلام عزیز و نظام مقدس جمهوری اسلامی که با حفظ ارزش‌هایش می‌توانند تأثیرگذار و مدل و الگو باشند، برتر بر شما واجب است رضایت پدر پیر شما با حفظ ارزش‌هاست. 🌹فرزای از وصیت‌نامه شهید مدافع حرم @khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣ یک راه خوب برای عاشــــق عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف شدن 💌 خاطره‌ای زیبا از سلیمانی @khaimahShuhada
🔴کشتار مصدومان بیمارستان، سوزاندن مجروحان زنده و رد شدن از روی مردم با تانک، تنها بخشی از جنایات منافقین در عملیات به اصطلاح فروغ جاویدان! ♦️ به مناسبت ۵ مرداد، سالگرد عملیات مرصاد @khaimahShuhada
🔴روایت کم‌تر دیده‌شده از شهید صیاد شیرازی؛ فرمانده عملیات مرصاد از روز عملیات/ به‌مناسبت پنجم مرداد؛ سال‌روز عملیات مرصاد ♦️منافقین می‌خواستند به طرف کرمانشاه بیایند اما مردم از اسلام‌آباد تا کرمانشاه با هر وسیله‌ای که داشتند -از تراکتور و ماشین- آمده بودند در جاده و راه را بند آورده بودند. اولین کسی که جلوی این‌ها را گرفت، خود مردم بودند. ♦️ساعت ۵ صبح رفتیم. همه‌ی خلبان‌ها در پناه‌گاه آماده بودند. توجیه‌شان کردم که اوضاع در چه مرحله‌ای هست. دو تا هلی‌کوپتر کبری و یک هلی‌کوپتر ۲۱۴ آماده شدند که با من برای شناسایی برویم و بعد بقیه بیایند. این دو تا کبری را داشتیم؛ خودمان توی هلی‌کوپتر ۲۱۴ جلو نشستیم. گفتم: همین‌جور سرپائین برو جلو ببینیم، این منافقین کجایند. همین‌طور از روی جاده می‌رفتیم، نگاه می‌کردیم، مردم سرگردان را می‌دیدیم. ۲۵ کیلومتر که گذشتیم، رسیدیم به گردنه‌ی «چهار زبر» که الان، اسمش را گذاشته‌اند «گردنه‌ی مرصاد». ♦️یک‌دفعه نگاه کردم، مقابل آن‌ور خاک‌ریز، پشت سر هم تانک، خودرو و نفربر همین‌جور چسبیده و همه معلوم بود مربوط به منافقین است و فشار می‌آورند تا از این خاک‌ریز رد بشوند. به خلبان‌ها گفتم: دور بزنید وگرنه ما را می‌زنند. به این‌ها گفتم: بروید از توی دشت. یعنی از بغل برویم؛ رفتیم از توی دشت از بغل، معلوم شد که حدود ۳ تا ۴ کیلومتر طول این ستون است. من کلاه گوشی داشتم. می‌توانستم صحبت کنم: به خلبان گفتم: این‌ها را می‌بینید؟ این‌ها دشمنند بروید شروع کنید به زدن تا بقیه هم برسند. خلبان‌های دو تا کبری‌ها رفتند به طرف ستون، دیدم هر دوی‌شان برگشتند. من یک‌دفعه دادوبی‌دادم بلند شد، گفتم: چرا برگشتید؟ گفت: بابا! ما رفتیم جلو، دیدیم این‌ها هم خودی‌اند. چی‌چی بزنیم این‌ها رو؟! ♦️خوب این‌ها ایرانی بودند، دیگر مشخص بود که ظاهراً مثل خودی‌ها بودند و من هرچه سعی داشتم به آن‌ها بفهمانم که بابا! این‌ها منافقند. گفتند: نه بابا! خودی را بزنیم! برای ما مسئله دارد؛ فردا دادگاه انقلاب، فلان. آخر عصبانی شدم، گفتم بنشین زمین. او هم نشست زمین. دیدیم حدوداً ۵۰۰ متری ستون زرهی نشسته‌ایم و ما هم پیاده شدیم و من هم به‌خاطر این‌که درجه‌هایم مشخص نشود، از این بادگیرها پوشیده بودم، کلاهم را هم انداخته بودم توی هلی‌کوپتر. عصبانی بودم، ناراحت که چه‌جوری به این‌ها بفهمانم که این دشمن است؟! گفتم: بابا! من با این درجه‌ام مسئولم. آمدم که تو راحت بزنی؛ مسئولیت با منه. گفت: به خدا من می‌ترسم؛ من اگر بزنم، این‌ها خودی‌اند، ما را می‌برند دادگاه انقلاب. ♦️حالا کار خدا را ببینید! منافقین مثل این‌که متوجه بودند که ما داریم بحث می‌کنیم راجع به این‌که می‌خواهیم بزنیم آن‌ها را، منافقین سر لوله‌ی توپ را به طرف ما نشانه گرفتند. این‌ها مثل این‌که وارد هم نبودند، زدند. گلوله، ۵۰ متری ما که به زمین خورد، من خوشحال شدم، چون دلیلی آمد که این‌ها خودی نیستند. گفتم: دیدی خودی‌ها را؟ این‌ها بچه‌ی کرمانشاه بودند، با لهجه‌ی کرمانشاهی گفتند: به علی قسم الان حسابش را می‌رسیم. سوار هلی‌کوپتر شدند و رفتند. ♦️اولین راکتی که زد، کار خدا بود، اولین راکت خورد به ماشین مهمات‌شان، خود ماشین منفجر شد. بعد هم این گلوله‌ها که داخل بود، مثل آتش‌فشان می‌رفت بالا. بعد هم این‌ها را هرچه می‌زدند، از این طرف، جای‌شان سبز می‌شدند، باز می‌آمدند. بعد از ۲۴ ساعت با لطف خداوند، اینان چه عذابی دیدند. ♦️بعضی از آن‌ها فراری می‌شدند توی این شیارهای ارتفاعات، که شیارها بسته بود، راه نداشت، هرچه انتظار می‌کشیدیم، نمی‌آمدند. می‌رفتیم دنبال آن‌ها، می‌دیدیم مرده‌اند. این‌ها همه سیانور خوردند، خودشان را کشتند. توی این‌ها، دخترها مثلاً فرماندهی می‌کردند. از بی‌سیم‌ها شنیده می‌شد: زری، زری! من به‌گوشم. التماس، درخواست، چه بکنند؟ اوضاع برای آن‌ها خراب بود. ♦️به‌هرحال خداوند متعال در آخر این روز جنگ یا عملیات «مرصاد» به آن آیه‌ی شریفه، عمل کرد که خداوند در آیه‌ی شریفه می‌فرماید: «با این‌ها بجنگید، من این‌ها را به دست شما عذاب می‌کنم و دل‌های مؤمن را شفا می‌دهم و به شما پیروزی می‌دهم.» و نقطه‌ی آخر جنگ با پیروزی تمام شد که کثیف‌ترین و خبیث‌ترین دشمنان ما (منافقین) در این‌جا به درک واصل شدند و پیروزی نهایی ما، یک پیروزی عظیمی بود.» 📚رمز عبور، ۱، صفحه‌ی ۱۱۳ @khaimahShuhada
🌷 شفاعتش خواهم کرد... امام خمینی (ره) پس از شنیدن گزارش پیشروی نیروهای خودی در عملیات مرصاد: به شوشتری بگویید در این دنیا که نمی‌توانم کاری بکنم. اگر آبرویی داشته باشم قطعا در آن دنیا شفاعتش خواهم کرد.... @khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥خاطره «مهران مدیری» از عملیات مرصاد 🔹مهران مدیری: در عملیات مرصاد (درگیری با منافقین) هر کاری از دستمان برمی‌آمد کردیم، از تاتر اجرا کردن داخل سنگرها برای رزمنده‌ها گرفته تا آرپیجی و سنگ زدن به دشمن! 🔹انتشار به مناسبت ۵ مرداد سالروز عملیات مرصاد @khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مداحی کمتر شنیده شده از شهیدسید مجتبی علمدار شنیدن این صوت با صدای شهید حس دیگه‌ای داره... 🌹 @khaimahShuhada
🖤باز این چه شورش است، پریشان شدم حسین ماه محرّم آمد و گریان شدم حسین🖤   @khaimahShuhada
❣ نعمت حسین(ع) را ساده نگیر! شما در معرض بزرگترین هستید؛ «نعمت اباعبدالله الحسین(ع)»، این نعمت را دست کم نگیرید! ▪️در این محرم، مدام دورِ خیمۀ اباعبدالله الحسین(ع) بگرد، به خودت بپیچ و بگو: «خدایا! آخر من چطور باید از تو تشکر کنم؟! من مثل مادر بچه‌مرده برای حسین فاطمه گریه می‌کنم! می‌سوزم! دوستش دارم! من چطور تشکر کنم؟!» یک محرم، ده روز از خدا تشکر کن! یک‌بار شکر به‌جا بیاور! یک‌بار! بگو: خدایا ممنونتم که به من حسین(ع) داده‌ای. 🌷می‌فرماید: «قیمت گریۀ برای حسین(ع) این است که با یک قطره‌اش بهشت بر انسان واجب می‌شود؛ یک قطره‌اش!» نسبت به نعمت اباعبدالله الحسین(ع) سراسر شکر باش، @khaimahShuhada
✅دیدن کربلا ✍از روزی که جنگ آغاز شد تالحظه ای که خرمشهر سقوط کردمن یک ماه بطور مداوم کربلا رامیدیدم هرروز که حمله ی دشمن بربرادران سخت می شد و فریاد آنها بی سیم را از کار می انداخت و هیچ راه نجاتی نبود به اتاق می رفتم ،گریه می کردم وفریاد می زدم رب العالمین برما ذلت وخواری را مپسند. 📚قسمتی از وصیت نامه @khaimahShuhada
ماه عزا رسیده و دل ها پر از غم است مشکی به تن کنید که ماه محرّم است پیراهن سیاه عزاداری حسین ع احرام نوکریِ تمامیِ عالم است! حیّ علی العزا @khaimahShuhada