eitaa logo
شهید جمهور
171 دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
دستنوشتهٔ زیبای شهید مسعود ملا درباره ماه مبارک رمضان: «با سلام بر ایام الله با سلام بر کسانی که ایام الله را به وجود آوردند با سلام بر امام زمان(عج) سلام بر امام عزیزمان که جانم فدایش باد سلام بر که در این ماه جایشان بر سر سفره های افطار خالی است عجب صفایی دارد ماه رمضان ماهی که همه به میهمانی خدا می روند ماهی که در رحمت، بر روی تمام بندگان خدا باز می شود ماهی که خدا در دل ها نفوذ می کند در ماه رمضان خدا در چشم های بصیرت مردمان پاکدل نفوذ می کند سعی کنید از این ماه به حول و قوه الهی بیشترین استفاده ها را ببرید در این ماه دل ها همه جلا پیدا می کند و دلی که به یاد خدا پاک شود نگرانی هم ندارد» ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@sardaraneashgh
ما را به دعا کاش فراموش نسازنند رندان سحرخیز که صاحب نفسانند ... دعامون ڪنید🌹 @sardaraneashgh
همسر شهید: 🌿سحرهای ماه مبارک رمضان، از بهترین لحظات زندگی مشترک من و هادی بود، من هنوز هم شوخی‌ها و خنده‌های سحرهای مشترکمان را به خاطر دارم.  هادی هر روز یک جزء قرائت می‌کرد و انس او با قرآن در ماه مبارک رمضان بسیار رشک برانگیز بود.✨ توصیه هادی به فرزندانمان این بود که نماز را اول وقت بخوانند، گفت: آن وقتی که بچه‌هایمان کوچک بودند، دست آن‌ها را می‌گرفت و برای نماز به مسجد می‌برد🕌؛ برای اقامه نماز صبح هم همه اعضای خانواده را به آرامی و نرمی بیدار می‌کرد. شهید مدافع حرم هادی کجباف🌹 @sardaraneashgh
نخلها تکیه کرده بودند به قامت بسیجی ها و تاریخ مسیر خود را از راهی گرفت که نشان دادند... ای که مرا خوانده‌ای راه، نشانم بده .... @sardaraneashgh
🌹شیرودی در کنار هیلکوپتر جنگی اش ایستاده بود و خبرنگاران هر کدام به نوبت از او سوال می‌کردند. ♦️خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟ شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی جنگیم ما برای اسلام می جنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطر باشد. این را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حیران ایستادند. شیرودی آستینهایش را بالا زد. چند نفر به زبانهای مختلف از هم پرسیدند: کجا؟ خلبان شیرودی کجا می‌رود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده! شیرودی همانطور که می رفت برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: نماز! صدای اذان می آید وقت نماز است. 🌷شهید_علی_اکبر_شیرودی 🌹 سالروز شهادت شادی روحش صلوات🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴ببینید| اگر همه دنيا هم جمع بشوند و خيری بخواهند به تو برسانند كه خدا آن خير را برای تو ننوشته است و مقدّر نكرده است، نميتوانند اين كار را بكنند. @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ازمن سوال شد‌‌‌"امام زمان💚 غایب است" یعنی چه؟ گفتم: غایب؟‌‌ کدام غایب؟‌‌! بچه، دستش را از دست پدر رها کرده و گم ‌‌‌شده، می‌گوید پدرم گم شده است!‌‌‌ ‌‌@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 💽🔺چه رشته ای به درد امام زمان میخوره؟؟ 🔺توی چه زمینه و تخصصی میشه به امام زمان خدمت کرد؟ ✔️ سوالی که خیلی پرسیده بودید رو استاد پاسخ دادن 👌 ♻️ @sardaraneashgh
🔻رزمنده اى که عروس ۱۰روزه اش رو بخدا سپرد و راهى دم_عشق شد😭 🌷شهید هادی شجاع، اثبات کردکه وهب محصور تاریخ نیست و بادرک کل يوم عاشورا، وهب دیگر شد. 🌷مدافع حرم عقیله بنی هاشم شهید هادی شجاع سه روز بعد عروسیش دعوت حق رو لبیک گفت و برای دفاع از حرم ناموس آل الله اعزام شد.🇮🇷 🌷هادی قبل اعزام تو مصاحبه ای به گزارشگر که ازش میپرسه تو که سه روزه ازدواج کردی برای چی داری میری؟ با لبخند جواب میده ازدواج من بهونه ای بود برای زود رفتن !!🕊 🌷واقعا عاشق شهادت بود بعد محمودرضا بیضایی همه جا میگفت دعا کنید منم برم... شهید_مدافع_حرم هادی شجاع🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خودش که چیزی نمی‌گفت. تودارتر از این حرف‌ها بود. پورجعفری از یک طریقی فهمیده بود حاجی مشکل مالی دارد. بی‌سروصدا و دور از چشم حاج قاسم موضوع را با سردار قاآنی در میان گذاشته بود. سردار هم به معاون اداری مالی دستور داده بود یکی از مأموریت‌های حاجی را حساب کنند و پولش را بریزند به حساب. تا فهمید ماجرا از چه قرار است، اول پول را برگرداند بعد هرسه را توبیخ کرد؛ پورجعفری، سردار قاآنی و معاون اداری مالی را. با تشر گفت: «شما اشتباه می‌کنید توی زندگی شخصی من دخالت می‌کنید، به شما ربطی نداره من مشکل مالی دارم یا ندارم. من‌بعد هم دیگه از این کارا نکنید.» حسین پورجعفری سی‌وچند سال هم‌سنگر و هم‌رزم حاج قاسم بود و از برادر بهش نزدیک‌تر. از این مدت طولانی بیست‌ودو سالش را در سپاه قدس کنار هم بودند؛ شب و روز، از این کشور به آن کشور و از این شهر به آن شهر. خودش می‌گفت: «یاد ندارم توی این‌همه سال، حاجی برای یه روز مأموریت خارج از کشورش ریالی گرفته باشه.» منبع: سلیمانی عزیز، انتشارات حماسه یاران، صفحه 125 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@sardaraneashgh
🍃 وقتی گره‌های بزرگ به کارتان افتاد، از خانم فاطمه زهرا(س) کمک بخواهید... گره‌های کوچک را هم از شهدا بخواهید برایتان باز کنند. 📙 کتاب خداحافظ سالار 🌹 @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹چطور میتوان به حضرت زهرا سلام الله علیها رسید؟ ▫️شنیدنی هایی از شهیدان سید صادق اقا اعلایی و علی اکبر طرازانی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@sardaraneashgh
🌷آرامش حاج قاسم سلیمانی در مواجهه با جنگنده‌های آمریکایی 🎙خاطره شهید شهید حسین پورجعفری : 🍃بین زمین و آسمان بودیم، توی هواپیما داشتیم می‌رفتیم سوریه. نگاهم به حاجی بود، سرش را تکیه داده بود به صندلی و چشم‌هایش را بسته بود، انگار که خوابیده باشد. از شیشه هواپیما دو جنگنده آمریکایی را دیدم که مثل لاشخور دورمان می‌پلکیدند🛫. دلم هری ریخت، ترس برم داشت، فکرم پیش حاجی بود، یک دقیقه گذشت، دو دقیقه، همانطوری که سرش را به صندلی تکیه داده بود چشم‌هایش را باز کرد. خون‌سرد گفت: نگران نباش چند دقیقه دیگه میرن😊، دوباره چشم هایش را بست. چند دقیقه گذشت و رفتند. هواپیما می‌خواست توی فرودگاه سوریه بنشیند که از چپ و راست تیر سمت ما حواله شد💥. حاجی رو کرد به خلبان و گفت: ما سریع پیاده می‌شیم، تو دوباره تیکاف کن. 🛬تا چرخهای هواپیما به زمین خورد و سرعت کم شد پریدم پایین، خلبان دوباره سرعت گرفت و هواپیما از زمین توی چشم به هم زدن از آسمان فرودگاه دور شد و ما تغییر موضع دادیم و آمدیم یک کنج امن👌 تا خودمان را پیدا کنیم چند خمپاره درست خورد همان جایی که پیاده شده بودیم، خدا بخیر گذراند.🌹 @sardaraneashgh ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
بعضیها وقتی میروند آن قَدر سبکبارند که آدم بهشان غبطه میخورَد... دَر وصیت نامه اش نوشته بود : " فقط هَفت تا نماز غفیله ام قضا شده؛ لطفاً برایم بخوانید! " ✨شهید مسعودگنجی آبادی✨ @sardaraneashgh
✍شهید حاج قاسم سلیمانی: ‏وقتی می‌خواستم در اول بحران سوریه یک نامی را نامگذاری کنم، خیلی فکر می‌کردم که اگر بخواهیم از عالم اسلامی کسانی را برای دفاع از حرم جذب بکنیم چه نامی برای آنها بگذاریم، دیدم پرجاذبه‌ترین نام که می‌شود به این ‎حرکت جهادی جدید اطلاق کرد، نام ‎مدافعین حرم است. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@sardaraneashgh
به به👏👏👏 ❤️ نـان و خــرمـا و کـمـی شـیر هم آمـد اوّلـیـــن گُـل پــســـرِ هم آمد آب و آیــیـنـہ بـیـاریـد، بـابـا شـــد نــورِ دلِ آمـد @sardaraneashgh
ماه رمضان بود و ما در سوریه بودیم که یکی از افسرهای ارشد سوری ما را به ضیافت افطار دعوت کرد ؛ با تعدادی از رزمندگان از جمله ، بیضائی به میهمانی رفتیم و خیلی هم تشنه بودیم ؛ دو سه دقیقه بیشتر تا افطار نمانده بود و می خواستیم وارد سالن غذا خوری شویم اما محمود رضا منصرف شد و گفت من بر می گردم ؛ رزمندگان لبنانی اصرار داشتند که با آنها به افطاری برود و من نیز مصر بودم که دلیل برگشتنش را بدانم ، بیضائی به من گفت شما ماشین را به من بده که برگردم و شما بروید و افطارتان را بخورید ، من هم بعد از افطار که بر گشتید دلیلش را برایتان می گویم . بعد از افطار علت انصرافش از میهمانی را پرسیدم و او در جوابم گفت: اگر خاطرت باشد این افسر قبلا نیز یکبار ما را به میهمانی ناهار دعوت کرده بود ؛ آن روز بعد از ناهار دیدم که ته مانده ی غذای ما را به سربازانشان داده اند و آنها نیز از فرط گرسنگی با ولع غذای ته مانده را می خورند ، امروز که داشتم وارد سالن می شدم فکر کردم اگر قرار است ته مانده ی غذای افطاری مرا به این سربازها بدهند ، من آن افطار را نمی خورم... 👈 نقل از سرهنگ پاسدار محمدی جانشین تیپ امام زمان (عج) سپاه عاشورا مدافع حرم 🌹شهید محمودرضا بیضایی @sardaraneashgh
🌹شهیـــــد تاباخاڪ اُنس نگیرے ، راهے بہ مراتب قرب نخواهے داشت ! سید_مرتضےآوینے خاک بر چھره تان همان خاک کربلای حسین است مگر نه اینکه گفته اند : کربلای جبهه ها ... سرداران_ 🌹شهید،،ڪاظمی_خرازی 🌹التماس دعای شهادت ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@sardaraneashgh
حسین (ع)جان💚 🌹تو تجلے خدایے و خراب تو منم 🌿پاے اسم تو میان آمد و لرزید تنم 🌹السلام اے پسر فاطمہ را تا گفتم 🌿عالمے مسٺ شد از عطر سلامِ دهنم سلام اربابم💚 حضـرٺ عشـــق🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@sardaraneashgh
♨️سال ۱۳۶۹ بود. من مسئول پذیرش سازمان بودم. یک روز دو خانم میانسال مراجعه کردند. از نوع پوشش آن‌ها مشخص بود که از خانواده‌های مذهبی و معتقد بودند. آنها را دعوت کردم که روی صندلی بنشینند و بگویند که چه می‌خواهند. درخواست آن‌ها کمی عجیب بود. حکمی از یکی از شعبات دادگاه داشتند مبنی بر مجوز نبش قبر جنازه یک خانم که حدود ۲ یا ۳ ماه پیش دفن شده بود. کمی تأمل کردم، با توجه به داشتن دستور قضائی و قانونی، نبش قبر بلامانع بود.. معمولاً جنازه بعد از چند روز متلاشی می‌شود، بو می‌گیرد و شرایط خوبی ندارد.  نبش قبر انجام شد ...چیزی که مشاهده کردیم عجیب بود ... انگار نه انگار که این جنازه بیش از چند ماه است که دفن شده. کفنی سفید و روشن، بوی خوش و معطر از این جنازه بلند بود. همه گریه می‌کردند. عجیب بود. باورش هم عجیب است. نمی‌دانم چگونه و با چه حالی دفترم برگشتم. ن دو خانم برای ادامه کار‌های اداری آمدند. ناخودآگاه پرسیدم: ایشان کی هستند؟ چه کرده اند؟ شما را به خدا بگوئید. آن‌ها گفتند: هیچ. ایشان هم یک انسان معمولی مثل ما بودند. فقط صبح‌های جمعه ایشان ترک نمی‌شد. با زیارت عاشورا مأنوس بود.... @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴وحشتی که کوچکترین سرباز سردار دلها را به جان دشمن انداخت... علیرضامظفری‌نیا 🌹شهیدشهروزمظفری‌نیا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@sardaraneashgh ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
روزه داران شـهید‌ 🌹 🌺رمضان در جبهه‌ها در اوج گرمای تابستان آن هم در منطقه خوزستان حال و هوای ویژه‌ای داشت. سال 60 ماه رمضان در اوایل مرداد ماه و گرمای بالای 50 درجه خوزستان بسیار طاقت فرسا بود. 🌺رزمندگانی که از اقصی نقاط کشور به جبهه می‌آمدند حکم مسافر را داشتند و کمتر می‌توانستند یکجا ثابت باشند بعضی از آن‌ها در یک منطقه می‌ماندند و از مسئول یا فرمانده مربوطه مجوز می‌گرفتند و قصد ده روز کرده و روزه دار می‌شدند. روزهای طولانی بالای 16 ساعت، گرمای شدید و سوزان کار فعالیت نبرد با دشمن حتی در منطقه پدافندی شدت یافتن تشنگی و ضعف و بی حالی از جمله مواردی بود که وجود داشت اما به لطف خدا در ایمان و اراده رزمندگان کم‌ترین خللی ایجاد نمی‌شد. سال 61 ماه مبارک رمضان در تیر ماه واقع شد. عملیات رمضان در همین ماه انجام گرفت. 🌺شب 19 رمضان در حال و هوای خاصی رزمندگان آماده عملیات می‌شدند. گرمای شدید باد و توفان شن‌های روان و از همه مهم‌تر نبرد با دشمن آن هم برای کسانی که روزه دار بودند بسیار سخت بود. انسان تا در شرایط موجود قرار نگیرد درک مطلب برایش سنگین است. ‌🌺 ‌در آن عملیات بسیاری از عزیزان به وصال حضرت حق پیوستند در حالی که روزه دار بودند و لب‌هایشان خشکیده بود. اما به عشق اباعبدالله الحسین💚 (ع) و عطش کربلا رفتند و به شهادت🌹 رسیدند. راوی: سید ابراهیم یزدی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@sardaraneashgh