ای گام هايت، سجده گاه شبنم و گل
ای در گلويت، نغمه تب دار بلبل
باز آمدی از شهر غم، منزل مبارک
خاک وطن، فرش قدم های تو ای گل
۲۶مردادماه ، سالروز بازگشت #آزادگان سرافراز به دامن پر مهر وطن را به همه این عزیزان و خانواده محترمشان تبریک عرص می نماییم.
و یاد و نام شهدای عزیز آزاده ای که در بند اسارت به شهادت رسیده اند را گرامی می داریم.🌺
َ#شهدا را یاد کنیم با ذکر معطر #صلوات
@sardaraneashgh
نحوه ویزیت شدن در اسارت/ یک از هزاران
اگر اسیری به عنوان مریض به پزشک اردوگاه مراجعه میکرد، چند برخورد با او میشد:
در یک سبد انواع قرصهای خوابآور موجود بود که پزشک میگفت یک مشت از این قرصها بردار و روزی سه وعده هر بار یک قرص بخور، حالا برو گمشو.
یا در برگهای خطاب به نگهبان بند مینوشت: یک هفته با شکنجه پذیرایی شود.
خلاصه کاری کرده بودند که کمتر کسی در صورت مریضی، به پزشک اردوگاه مراجعه کند.
راوی: آزادهی دلاور مرتضی عسکری
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹ببینید| روایت رهبرمعظم انقلاب از ماجرای عجيب و تکاندهنده نوجوان ۱۶سالهای که در دفاع مقدس با پای مجروح توسط رژیم صدام اسیر میشود
📚کتاب پایی که جاماند
@sardaraneashgh
#خاطرات_شهدا
بار آخر که آمد آمل ، حسین همیشگی نبود.
هر که را می دید حلالیت می گرفت.
شب آخر که پیشمان بود تا اذان صبح نشستیم و با هم حرف زدیم.
حسین از شرایط سوریه گفت و آرزوهایش.
کم کم حرف هایش رنگ وصیت به خود گرفت ، دلم آشوب شد.
گفتم ببینم حسین مگر قرار نبود یک سال سوریه نروی و به درس و دانشگاهت برسی؟ هنوز سه ماه نشده که برگشتی ، کجا دوباره می خواهی بروی؟ سرش را پایین انداخت و گفت ،
بابا دشمن تا ۴۰ کیلومتری حرم جلو آمده باور کن به من نیاز است.
اسم حرم که آمد انگار دهانم را مهر کردند دوباره راضی شدم برود ، اما چیزی ته دلم می گفت دیگر برنمی گردد. مداوم حس می کردم شهید می شود. مراسم تشییعش از جلوی چشمانم رد می شد و مضطربم می کرد.
حق داشتم حسین تنها پسرم بود. جدای این ، داشتن پسری مثل حسین منتهای آرزوی هر پدر و مادری است. به همین خاطر دل کندن از او سخت بود.
وقتی خبر برگشتنش را داد باور نمی کردم. حتی وقتی آمد آمل و دیدمش
حالش خیلی رو به راه نبود ، هر چه می گذشت انگار بدتر می شد. چند روز در بیمارستان آمل بستری بود. وقتی دیدند کاری از دستشان برنمی آید منتقلش کردند تهران.
۱۹ مرداد با من تماس گرفتند و خبر شهادتش را دادند....
مدافع حرم
#شهیدحسین_دارابی
📕 سایت مشرق
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
@sardaraneashgh
#ﺷﻬﻴﺪﺣﻀﺮﺕ_ﺯﻫﺮاﻳﻲ...❤️
🔰دومین روز بود که راه میرفتیم, در گرمای پنجاه درجه تیرماه ایلام و بدون آب، تشنگی و بی آبی دروجودمان غوغا میکرد مهدی نظیری ۱۶سال بیشتر نداشت.
نفسهای آخر را میکشید.😔
باحیرانی وناتوانی چند قدم راه میرفت و با صورت به زمین میافتاد.😞
باز تقلّا میکرد و میایستاد وبازهم زمین میافتاد. فکر میکردم سراب میبیند.😭
کنارش نشستم. سر مهدی تشنه لب را روی زانو گذاشته بودم دیدم لب مهدی به هم میخورد.
گوشم را نزدیک بردم گفت: آقا رضا سرم را روی زمین بگذار، سرش را روی زمین گذاشتم.💔
🔰ﺩﺭ ﺑﻴﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺑﻴﻬﻭﺵ ﺑﻮﺩﻡ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﺭﻭﻳﺎ ﺩﻳﺪﻣﺶ...
مهدی با لباسی یکپارچه از نور با لبخند کنارم آمد.😊
گفت رضا میدانی چرا هر بار که زمین میخوردم باز بلند میشدم آخه حضرت زهرا (س) کنارم ایستاده بود؛😍
میخواستم به احترام ایشان بلند شوم زمین میخوردم میدانی چرا گفتم سرم را روی زمین بگذار آخه حضرت زهرا (س) میخواست سرم را به دامن بگیرد واسه همین از شما خواستم سرم را از روی زانویت زمین بگذاری.»💔
✍راوی ﺷﻬﻴﺪ ﺭﺿﺎ ﭘﻮﺭﺧﺴﺮﻭاﻧﻲ
#شهید_مهدی_نظیری🌹
@sardaraneashgh
•. *🌺🍃*. •
▫️چشمانش برق میزند وقتی از #سیدرضایش میگوید. ❣
«در نخستین اعزام سیدرضا به #سوریه، به ما توضیحی نداد و گفت :
میخواهم یک ماموریت داخل کشور بروم.
اولین بار که تلفن زد به خانمم گفتم: این شماره برای ایران نیست.☝️
پرسید :
از کجا می دانی!!
گفتم چون دو صفر اولش آمده😍.»
پدر #شهید سید رضا طاهر 🥀
خان طومان
@sardaraneashgh
✅✅بخونید خیلی زیباست 👇
#یک_نامه_از_شهید 🌺🕊💌
وچه زیباست سیاهی چادر شما..
نمیدانم این چه حسی بوده که به من داده
اما میدانم که بادیدن آن قوت قلب و آبرو میگیرم..
باور کنید چادر شما نعمت است..
🍃🌸شهید مجتبی بابایی زاده🌸🍃
@sardaraneashgh
تلخ ترین حادثه اسارت💔
🔹 آنقدر با چوب و کابل زدند که نفسی برایش نمانده بود😔. او را به حمام بردند و رویش آب جوش ریختند. جان نداشت تکان بخورد ولی تقلا می کرد که از زیر آب جوش حمام بیرون بیاید که باز آب جوش و همراه با نمک روی او ریختند.😭
🔸 وقتی دیدند هنوز شهید نشده در دهانش صابون گذاشتند. بعد هم پیکرش را روی سیم خاردار گذاشتند😔. از معجزات شهید رضایی این بود که جنازه اش بعد 16 سال سالم به کشور بازگشت. البته از این معجزات در اسارت کم ندیدیم.💔
#شهید_محمد_رضایی🌹🕊
▫️راوی:آقای هادی پور.(آزادگان دفاع مقدس)
@sardaraneashgh
درسی فراموش نشده ازسید ازادگان حاج اقا ابوترابی رحمه الله عليه
از صلیب سرخ آمده بودند اردوگاه اسرا گفتند:در اردوگاه شما را شکنجہتان میکنند یا نہ؟همه بہ آقا سید نگاه کردند
ولے آقا سید چیزی نگفت مأمور صلیب سرخ گفت: آقا شما را شکنجہ میکنند یا نه؟ظاهراً شما ارشد اردوگاه هستید.
آقا سید باز هم حرفے نزد. پس شما را شکنجہ نمیکنند؟آقا سید با اون محاسن بلند و ابهت خاص خودش سرش پایین بود و چیزی نمی گفت.نوشتند اینجا خبری از شکنجہ نیست.افسر عراقی کہ فرمانده اردوگاه بود، آقاے ابوترابی را برد تواتاق خودش گفت:تو بیشتر از همہ کتک خوردی، چرا بہ اینها چیزے نگفتی؟
آقای ابوترابی برگشت فرمود:
ما دو تا مسلمان هستیم با هم درگیر شدیم، آنها کافر هستند..دو تا مسلمان هیچ وقت شکایت پیش کفار نمیبرند.
✍فرمانده اردوگاه کلاه نظامی کہ سرش بود را محکم به زمین کوبید و صورت آقا سید را بوسید بعدش هم نشت روی دو زانو جلو آقا سید و تو سر خودش می زد
می گفت شما الحق #سربازان_خمینی هستید.
روایت در مورد
#سید_آزادگان_شهید_ابوترابی"
✍سلام برآنهایی کہ از همه چیز گذشتند تامابه هرچہ میخواهیم برسیم
سلام برآنهایی کہ قامت راست کردند تاقامت ماخم نشود..سلام برآنهایی ک بہ نفس افتادندتا ما از نفس نیافتیم،،
نثارروح مطهرهمه شهداصلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@sardaraneashgh
هرکی حنا بذاره حتما شهید میشه🌸
شب قبل از پرواز، مسلم، یکی از دوستانمان، بیرون رفت و یک کیسه بزرگ حنا خرید. 🙃
حنا را در ظرفی خیس کرد و سر و ریش بچهها را حنا گذاشت. میدانستم محمد از حنا بدش میآید.😅
به شوخی گفتم: بچهها میدونید هر کی حنا بذاره، حتما شهید میشه؟😍
تا این را گفتم، محمد سریع از جایش بلند شد و گفت: من هم حنا میخوام.😳
مسلم، که محمد اجازه نداده بود برایش حنا بگذارد، گفت: برو بابا محمد! تو حنا دلت نمیخواد؛ بگو من دلم میخواد شهید بشم.😂
محمد با خنده گفت: خوشم میاد من رو خوب شناختی.😁
مسلم که دید محمد هم سر و ریشش را حنا میگذارد گفت: برادر من ! موهات قرمز میشه. بعدش نگی نگفتیها.😒
کسی که به موهای محمد حنا میمالید، گفت: مگه نمیدونی سرت قرمز میشه؟
محمد دوباره لبخند گفت: ولش کن مسلم کارت رو بکن. این سر فدایی بیبی زینبه. دیگه قرار نیست برگرده. مهم نیست قرمز باشه یا مشکی. 😊
راوی دوست شهید
شهید مدافع حرم محمد مرادی🌹
@sardaraneashgh
شهید مدافع حرم
#مهدی_حسینی🌹
ولادت : ۵۹/۰۵/۲۷
شهادت: ۱۲ مهرماه سال ۱۳۹۵
مصادف با روز اول محرم💔
#محل شهادت: سوريه، دمشق
مزارشهید : بهشت زهرا قطعه ۲۶
از استان #تهران
❤️الگو برداری از شهداء 📣
خاطره ای از شهید مدافع حرم #مهدی_حسینی🌹
یکی از خصوصیات آقا مهدی که من واقعا بهش افتخار می کنم این بود که به بیت المال خیلی حساس بودن☝️
بیشتر چیز هایی که تو سوریه می خوردن یا زمانی که ما اونجا بودیم همه چیز و از جیب خودش خرج می کرد.😊
حتی اگه از حماء براش مهمون می اومد از جیب خودش خرج می کرد از پول محل کارش استفاده نمی کرد می پرسیدن ازش چرا از جیب خودت خرج می کنی؟ باید دولت بده😕 می گفت:
باید ذره ذره اینا رو جواب گو باشم من نمی تونم راحت بیت المال و خرج کنم و نمی تونم اون دنیا جواب گو باشم الان از جیب خودم خرج می کنم خیالم راحته💔
#سالروز_ولادت🌹
@sardaraneashgh
مرامش
حسنی بود
وصیت کرد تا مزارش
نیز #حسنی باشد🍃
بدون سنگِ مزار بماند...
مانند مولایش حسن (ع)💔
#شهید مدافع حرم
#شهید_میثم_مدواری🌹
روزتون شهدایی💔
@sardaraneashgh
حاج اسماعیل دولابی:
از هر چيز تعريف کردند، بگو مال خداست و کار خداست
نکند خدا را بپوشانی و آن را به خودت يا به ديگران نسبت بدهی که ظلمی بزرگتر از اين نيست؛
اگر اين نکته را رعايت کني، از وادی امن سر در میآوری!
@sardaraneashgh
❣چه درسهایی را از شهید یاد گرفتید؟
رفتار ایشان خیلی مورد پسند دوستان و آشنایان بود. ☺️ شهید از بنیانگذاران سه هیئت از جمله عشاق الزهرا در مشهد بودند که با مدیریت وی اداره میشد و از شروع روز اول محرم تا پایان صفر برای شهید استراحت معنایی نداشت ☝️و بیشتر وقتها در حرم امامرضا(ع) با هم بودیم و همیشه حرف شهید این بود اگر میخواهیم مصیبت اهل بیت(ع) را درک کنیم نباید راحتطلبی را در زندگی برای خود اختیار کنیم. ✅
بیشتر وقتها نذرهای هیئت را میبرد در محلههای فقیرنشین مشهد بین نیازمندان پخش میکرد. از کارهای خیر دیگری که انجام میدادند به صورت مخفی به افراد نیازمند کمک میکردند.💔
شهید مدافع حرم حسین هریری🌹
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آقا_مجید
بعضی آدما زیاد تو چشم نیستن و در پوشش گمنامی، مردانِ نامآوری رو پرورش میدن.
جرأت پریدن و پرواز کردن رو، خوب بلدن یاد آدما بدن.
ساده، بیتعلق، بیتکلف و سبکبال و رها، به این خاطر خوب آداب وصل رو بلدن و بهونهی وصل خیلی از آدما میشن.
شهیدانه زندگی میکنن و شهیدپرورن
لذا با شهادت رفتن، تقدیرِ مُسلمِ اونهاست.
آقا #مجید_فتحیِ عزیز که دیگه یه سالِ از پروازش میگذره، از این جنس آدما بود.
دلمون براش تنگ شده
نمیدونم آیا ایشون، دمِ محرمی، محضر ارباب، دلتنگ ما شده و به یاد ما هست یا نه؟!
#حسین_یکتا
@sardaraneashgh
خوشا انانکه زینب یارشان شد
صداقت در عمل گفتارشان شد
به عباس اقتدا کردند و رفتند
علمدار حسین سردارشان شد
تولد زمینی شدنت مبارک 🎁
۲۷ مرداد سالروز تولد شهید مدافع حرم مصطفی نبی لو🌹
@sardaraneashgh
🍃این روزها زُلف قلم گره خورده به مریدانِ #حضرتِ_کریمه_سلام_الله_علیها
اینبار پرستویی دیگر، اینبار #مصطفی_نبی_لو 🌹
ستاره ای از #آسمانِ_عشق...❤️
.
🍃دلداده بود...از همان روزهایی که در #جبهه_های_جنوب با تمامِ جان در مقابل دشمن میایستاد...تمام روزهایی که جان بر کف ، #جانباز جبهه شد.
.
🍃از #خادمانِ_حضرت_معصومه بود و دلداده به حضرت❣️
به قول خودش" #دلش_گیر ایشان بود که شهید نمیشد"
.
🍃چه میشود که روزی آنقدر مقرب میشوی که #بانو هم رضایت به رفتنت نمیدهند؟!
.
🍃پرواز #مسعود_عسگری تلاطم قلبش را بیشتر کرد و مصطفی بود که در پی یافتن راهی برای رسیدن به او، چندین بار در هفته مسیر #قم به تهران و بالعکس را میپیمود...تا شاید موانعِ سفرش برطرف شود.
.
🍃مسعود را دوست داشت،خیلی زیاد...جوانِ خواهرش بود و حالا #علیاکبرانه او را تقدیم ساحتِ #عمه_جان کرده بودند💔
.
🍃مرد بود و دلسوخته از جاماندن و به قول پسرش# میثم،
"اینها #مرد_جنگ هستند.مرد در خانه نشستن نیستند و وقتی ببینند #اسلام و #شیعه در خطر است، حتما رزمآوری خودشان را نشان میدهند."😌
.
🍃در آخرین شیفت خادمیاش، وقتی از حرم خارج میشد،#لبخند درخشانش اولین چیزی بود که نگاه را خیره میکرد.
به #همسرش گفت " اینبار که بروم،حتما #شهید میشوم"
.
🍃از خانم خواسته بود او را به عمه جانشان ببخشند🕊
اورا به #سیده_زینب امانت دهند تا در آنجا عشقبازی کند و حضرت کریمه...
.
🍃اصلا مگر میشود از کریم چیزی بخواهی و دست خالی بازگردی؟
.
🍃#المیادین،میعادگاهِ او و رفقایی شد که بالِ پروازشان بر فرازِ آسمانها باز بود و مصطفی با رسیدن به آنها آرام گرفت.😓.
به راستی که #شهادت تولدِ حقیقی است...
.
سالروزِ زمینیشدنتان مبارک❤️
.
✍️نویسنده : #زهرا_قائمی
.
بهمناسبت سالروز تولد #شهید_مصطفی_نبی_لو
.
📅تاریخ تولد : ۲۷ مرداد ۱۳۴۵
.
📅تاریخ شهادت : ۲۹ مهر ۱۳۹۶.الدیزور سوریه
.
📅تاریخ انتشار : ۲۶ مرداد ۱۳۹۹
.
🥀مزار شهید : بهشت معصومه قم،قطعه ۳۱
@sardaraneashgh
وصیت احساسی🌸
دانشمند شهید 😭
مصطفی احمدی روشن 👌
خداوندا دو ✌️ چیز را لااقل
از اختیار انسان خارج کردی
و آن اولی مرگ 😱 و دومی
تولد 🎈 است که انسان به
اندازه ذرهای در آن دخالت ندارد.
ابتدا خدا را شاکرم 🤲
که به من نعمت وجود را
عطا کرد و پس بر آن شاکرم
که در موجودات از جمله
موجوداتی هستم که
حرکت🚶♂ میکنند.
در میان این موجودات
مرا انسان😎 خلق کردی
و در میان انسانها
مرا عاقل 😇 خلق کردی
و در میان عاقلها مرا
یکتاپرست 👏 خلق کردی،
در میان یکتاپرستان
مرا مسلمان 🕋 آفریدی
و در میان مسلمانان
شیعه و در میان شیعیان
شیعهی اثنی عشری 2⃣1⃣
آفریدی و ای کاش در میان
این شیعهها مرا از
ذریهی زهرا خلق میکردی 😔
و در میان آنها از جمله
کسانی بودم که مادر و 📿
پدرم هر دو سید میبودند.
@sardaraneashgh