eitaa logo
شهید جمهور
151 دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
5.8هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ویران‌نشین شدم که تماشا کنی مرا مثل قدیم در بغلت جا کنی مرا گفتم می‌آیی و به سرم دست می‌کشی اصلاً بنا نبود ز سر وا کنی مرا آن شب که گم شدم وسط نیزه‌دارها می‌خواستم فقط که تو پیدا کنی مرا از آن لبی که دور و برش خیزرانی است یک بوسه‌ام بده که سر و پا کنی مرا با حال و روز صورت تغییر کرده‌ات هیچ انتظار نیست مداوا کنی مرا معجر نمانده است ببندم سر تو را پیراهنت کجاست که بینا کنی مرا وقتی که ناز دخترکت را نمی‌خری بهتر اسیر زخم زبان‌ها کنی مرا حالا که آمدی تو؛ به یاد قدیم‌ها باید زبان بگیری و لالا کنی مرا عمّه ببخش دردسر کاروان شدم امشب کمک بده که مهیّا کنی مرا شهادت حضرت رقیه(سلام الله علیها) تسلیت باد.🖤 @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهیدی که حضرت رقیه(س) انتخابش کرد ... خوشا به سعادتش🌷 شهدا نگاهی @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹وصیت نامه شهید محسن به خواهران: همیشه این بیت شعر را به یاد آورید...↓ آن زمانے ڪه " حضرت رقیه(س) " خطاب به پدرش فرمودند: غصه ے من را نخورے باباجان...! چادرم سوخته اما به سرم هست هنوز... 🏴صلی الله علیک یا ابا عبدالله🏴 @sardaraneashgh
♥️عشق به ابوالفضل (ع )🌱 ایام محرم مهرداد مشکی‌پوش امام حسین بود و در دسته‌های سینه زنی شرکت می‌کرد. عاشق امام حسین (علیه‌السلام) بود و علاقه زیادی به ابوالفضل( ع )داشت. وقتی که مهرداد شهید شد، یکی از همسایه‌ها خواب او را می‌بیند و می‌پرسد: « مهرداد در کدام لشکر هستی، لشکر امام حسین (ع) یا اباالفضل (ع)؟ » مهرداد می‌گوید: « من در تیپ قمر بنی‌هاشم (علیه‌السلام )هستم » وقتی پیکر مطهرش را پیدا کردند، مانند ابوالفضل( ع )یک دست در بدن نداشت. 💔 📚 🌹 ♥️ ✌️🏻 @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 « دلم میخواهد، پس نمی‌خورم » 🌺 شهید بزرگوار مغفوری هیچ وقت خودش را به تن اسایی عادت نمی داد . به یادم هست که ما مدتی در بافت سکونت داشتیم .🏘 شبی ایشان به منزلم آمد. 🏡 موقع خواب به روال عادی خواستم برایش رختخواب بیندازم .🛏 گفت : « نمی خواهم »❌ گفتم « زمین سرد است ، چرا خودت را اذیت می‌کنی؟» ❓ گفت:« می‌خواهم به هیچ چیز این دنیا عادت نکنم » ⏳ از این دست موارد هم به یاد دارم که در جایی مهمان بودیم .📒 آن روز صاحب خانه شیرینی های بسیار خوشمزه و خوش پختی را فراهم کرده بود ...🍴 به همه تعارف کرد و برداشتند ، بجز این بزرگوار »:❌ «گفتم: خیلی خوشمزه است چرا نمی‌خوری؟» ⁉️ گفت : « خیلی دلم می خواهد بخورم ، پس نمی خورم » 💡 📌🥀 💚 @sardaraneashgh