eitaa logo
شهید جمهور
171 دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ 🏴ماجرای ضامن آهو نامیدن امام رضا(ع) به نقل از شیخ صدوق ✍شیخ صدوق علیه الرحمه در کتاب عیون اخبار الرضا به حکایت شیرین ضامن آهو نامیده شدن امام علی بن موسی الرضا علیه السلام اشاره کرده است. ابومنصور محمد بن عبدالرزاق طوسی می‌ گوید: روزی برای شکار به بیرون رفتم و یوزی را به دنبال آهویی روانه کردم، یوز همچنان دنبال آهو می‌ دوید تا به ناچار آهو را به پای دیواری کشانید، و آهو آنجا ایستاد. یوز هم روبرویش ایستاد ولی به او نزدیک نمی‌ شد، هر چه کوشش کردیم که یوز به آهو نزدیک شود یوز از جایش نمی جَست و از خود تکان نمی‌ خورد، ولی هر گاه که آهو از جای خود (همان کنار دیوار) دور می‌ شد یوز هم او را دنبال می‌ کرد اما همین که به دیوار پناه می‌ برد یوز باز می‌ گشت تا آنکه آهو به سوراخ مانندی در دیوار آن مزار داخل شد، من وارد مزار حضرت رضا(علیه السلام) شدم و از ابو نصر مُقری(ظاهراً قاری قبر مطهر امام رضا(ع) بوده است) پرسیدم که آهویی که همین حالا وارد مزار شد کو؟ گفت ندیدمش، همان لحظه به جایی که آهو داخلش شده بود وارد شدم و رد پای او را دیدم ولی خود آهو را نه!.    پس از آن پس با خودم عهد کردم که زائران حضرتش را نیازارم و با خوشی با آنها رفتار کنم. از آن پس هرگاه مشکلی برایم پیش می آمد به این«مشهد» روی می آوردم و حاجت خویش را می خواستم خداوند حاجت مرا برآورده می فرمود... و هیچ گاه از خداوند تعالی در آنجا حاجتی نخواستم مگر آنکه آن را مستجاب می‌کرد و این چیزی است که از برکات این مشهد-که سلام خدا بر ساکنش باد- بر من آشکار شد.   📚منبع: عیون اخبار الرضا؛ شیخ صَدوق؛ به نقل از مقاله استاد دکتر احمد مهدوی دامغانی در کتاب حاصل اوقات؛ ص ۴۵۸-۴۵۷ @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 من اسیر هرڪه باشم ، ضامنم تنها یڪیست ... یادم هست یڪ دفعه ڪه با شهید عباس بهنام تقدسی بہ درب منزل آنها رفتہ بودم پدرش درباره فعالیتهای عباس خیلی اعتراض داشت و در بحثی ڪه بین آنها پیش آمده بود پدرش گفت : مگر حدیث امام موسی بن جعفر (ع) را نشنیده ای ڪه فرموده اند روزت را تقسیم ڪن : ا- استراحت 2- تنوع ڪار 3- عبادت اگر یڪی از آنها را نداشتی نمی توانی بقیه را انجام دهی . 👈ایشان در جواب پدرش گفت : شما ڪاملا صحیح می‌گوئید ، ولی من تمام تفریح و لذتهای روحی ام را در رفتن بہ حرم مطهر امام رضا (ع) بہ دست می‌آورم و در نماز تمام خستگی هایم رفع می شود و با خواندن قرآن قلبم روشن می شود ؛ پس نیاز به تفریح و گردش در خیابان‌ها ندارم . ✍ منبع : اطلاعات دریافتی از ڪنگره سرداران و 23000 شهید استانهای خراسان @sardaraneashgh
کرامت اما رضا (ع) شیعه شدن خانم مسیحی با عنایت امام رضا (ع) خانمی مسیحی، نزد حضرت آیت الله میلانی، به مذهب شیعه گرویده بود. نام او «رانیک اصلانیان» بود و حضرت آیت الله میلانی او را فاطمه نامیده بودند. آن خانم علت شیعه شدن خود را، عنایت امام رضا علیه السلام بیان کرده بود: «من گرفتار درد شدیدی شدم و مدت‌ها در یکی از بیمارستان‌های تهران، بستری شدم. توان هر کاری از من سلب شده بود، بالاخره به من اعلام کردند که سه مهره کمر شما سیاه شده است و کم کم به من فهماندند که این بیماری هیچ درمانی ندارد. معلوم است که چه حال و روزی داشتم، یکی از بانوان پرستار که از پرونده ام آگاه بود، گفت: شما به زیارت امام رضا علیه السلام بروید، خوب می‌شود. گفتم:من مسیحی هستم و ایشان امام شیعیان، چگونه نزد ایشان بروم وچه بگویم، بعد هم بیماری من که علاج ندارد. او گفت: ایشان طبیب هر دردی هستند و قدرت ایشان، مافوق انسان هاست، به علاوه ایشان امام رئوف هستند و کسی را ناامید نمی‌کنند، حال هر که می‌خواهد باشد. بالاخره چاره نداشتم و از خانواده خواستم، هر طور شده مرا به مشهد ببرند. آنان کوپه قطاری برایم گرفتند و مرا روی صندلی‌ها خواباندند و در مشهد نیز به همان صورت مرا به داخل حرم بردند و دخیل بستند. روز دوم، درعالم رویا آقایی را دیدم که از درون ضریح به بیرون تشریف آوردند و به مهره‌های کمرم اشاره کردند. من که نمی‌توانستم تکان بخورم، بلافاصله از جا بلند شدم و نشستم، سپس ایستادم و بعد از آن به راه افتادم. همه متحیر مانده بودند و به ناگاه فریاد‌های خانواده، اطرافیان و سایر زائران در فضای حرم طنین انداز شد و سیل جمعیت برای تبرک لباس ها، به سمت من هجوم آوردند... به هر تقدیر به تهران برگشتم و به همان بیمارستان رفتم. آنان مجدداً تمام آزمایشات وعکس برداری‌ها را انجام دادند و این بار به صراحت اعلام کردند که شما علاجی از نظر پزشکی نداشتید، الان هم هیچ مشکلی ندارید. من که اکنون عظمت و ولایت این خاندان را درک کرده ام، زندگی خود را مدیون عنایت ایشان می‌دانم و سعی خواهم کرد از این پس شیعه ایشان باشم.» @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺یادگاری حاج قاسم از انفجار حرم امام رضا(ع) 🔹نگین انگشتری ، بخشی از شیشه شکسته ضریح حرم امام رضا(ع) بعد از واقعه تروریستی انفجار در حرم رضوی بود، می‌گفت این زمرد نیست، بعدا برایم حرف در نیاورید @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جواب حرفهای سست روحانی درباره‌ی صلح امام حسن علیه‌السلام 🔰 @sardaraneashgh
کرامت امام رضا ع از قول تمام اتفاقات در یک لحظه رخ داد خادم حرم علی ماشی از خادمان حرم قدس رضوی (ع) درباره معجزاتی که در حرم مطهر امام (ع) دیده می‌گوید: در آذرماه سال ۱۳۸۳ مفتخر به پوشیدن لباس دربانی حضرت شدم و از ایشان خواستم عنایتی کند و یکی از معجزات خودش را به من نشان دهد. مدتی بود که خدمت برایم عادی شده بود و می‌خواستم برای اطمینان قلبم ایشان عنایتی کنند. ساعت ۱۰صبح بود. ساعت شیفت من رو به پایان بود. باران می‌آمد و عطر خاصی در حرم پیچیده بود. شنیده بودم اگر معجزه‌ای شود مردم به دنبال شخص شفا یافته می‌روند تا قطعه‌ای از لباس او را برای تبرک ببرند، اما من تا آن روز اتفاقی به این شکل ندیده بودم. تمام اتفاقات در یک لحظه رخ داد. در وسط صحن یکی از همکارانم داد می‌زد برادر علی کمک نمی‌کنی؟ نگاه کردم و دیدم کودکی در بغلش است و به آرامی از پنجره فولاد جدا شد تا کسی او را نبیند و حرکت کرد تا به آن سمت صحن رود. وسط صحن مردم فهمیدند و همگی هجوم آوردند تا قطعه‌ای از لباس این کودک را برای تبرک با خود ببرند. سمت دوستم رفتم و کودک را از او گرفتم و به جایی بردم. سپس از مادرش پرسیدم موضوع چیست و او بعد از ۱۰ دقیقه گریه کردن گفت: قلب بچه ام از کودکی بزرگ شده و شش ماهش است دکتر‌ها جوابش کرده اند و آورده ایم این جا یا حضرت رضا (ع) خوبش کند، یا جسدش را همین جا دفن کنیم. از مادرش پرسیدم پرونده پزشکی همراهت داری؟ پرونده اش را نگاه کردیم و دیدیم مشکلش اساسی بوده، از پله‌های اتاق پایین آمدم. در ایوان طلا یکی از خادمان حرم دختر سه ساله کوچکی در بغلش بود و تمام زائران دنبال او می‌دویدند. کمکش کردم و کودک را در اتاق آگاهی بردیم تا آسیبی به او نرسد. با لحنی خاص از پدرش پرسیدم: چه شده؟! و او پاسخ داد: در حال بازی کردن بود و سماور آب جوش بر رویش ریخت. گوشت یک پارچه‌ای بر روی صورتش در آمده بود و معالجه نمی‌شد. برای شفا یافتم به حرم امام رضا (ع) آوردیم و پس از شفا یافتن هیچ علامت و نشانه‌ای از آن لکه بزرگ در صورت دخترم نیست. پدرش باور نمی‌کرد. دیده بودم نابینا و فلج شفا پیدا می‌کند، اما این گونه معجزه خیلی عجیب بود. صورت دختر می‌درخشید. @sardaraneashgh
روز عملیات نام کسانی را که قرار بوده است در عملیات شرکت کنند خوانده‌اند و اسم حسین آقا در فهرست نبوده است. حسین آقا برای گرفتن رضایت فرمانده محور، پیش او میرود اما فرمانده مخالفت میکند😞. همسرم که اصرار را بی‌فایده میبیند به فرمانده میگوید: من بچه‌ی مشهدم اگر من را به این عملیات نبرید به محض برگشتن به حرم امام رضا(ع) میروم و از شما پیش آقا شکایت میکنم☝️... فرمانده محور وقتی صحبت‌های شهید محرابی را میشنود بالاخره به او اجازه میدهد. در همین لحظات یکی از همرزمانشان به بقیه‌ی مدافعان‌حرم میگوید: همه‌ی ما از مشهد آمده‌ایم، فردا (ع) است و خوش بحال کسی که فردا شهید شود🕊 هنوز حرف این مدافع‌حرم تمام نشده بود که شهید محرابی به همرزمانش میگوید:" آن کسی که میگویی فردا "شهید" میشود من هستم🌹 فردای آن روز، روز شهادت در سوریه تیر به قلب ایشان اصابت کرد و در حالی که در "سجده" بودند و آخرین کلمه‌ای که گفتند "یاابالفضل"بود به شهـادت رسیدند✨ راوی همسر شهید حسین محرابے 🕊 @sardaraneashgh
رهبر معظم انقلاب: «ماه ربیع الاول، بهار زندگی است.» پ.ن: ربیع ماه دلخوشی هاست. حلول ماه ربیع الاول مبارک باد @sardaraneashgh
امشب شب مبارک المبیت است. شاید کمتر کسی بداند که امشب چه شب مهمی است! امشب سرآغاز تاریخ هجری است. امشب تولد دوباره اسلام و حتی تولد واقعی اسلام است. امشب اسلام از محدود شهر مکه بیرون رفت و تاریخ جدیدی برای آیین صلح و امنیت رقم خورد. امشب شب بیداری است. المَبیت، شبی است که امام علی(ع) برای حفظ جان پیامبر(ص) در بستر ایشان خوابید. مشرکان قصد داشتند در این شب دسته‌جمعی به خانه پیامبر حمله کنند و او را به قتل برسانند. به درخواست پیامبر(ص)، امام علی(ع) در بستر ایشان خوابید و در نتیجه مشرکان متوجه عدم حضور پیامبر نشدند و رسول خدا(ص) توانست در آن شب به سمت یثرب هجرت کند. امشب به نقل مفسران بزرگ شیعه و نیز اهل سنت (حاکم نیشابوری،المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۵؛ عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۱۰۱؛ زرکشی، البرهان، ۱۹۵۷م، ج۱، ص۲۰۶.) شب نزول آیۀ ۲۰۷ سوره بقره است: وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِۗ وَ اللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ بعضي از مردم (با ايمان و فداكار، همچون علي (ع) در «ليلة المبيت» به هنگام خفتن در جايگاه پيغمبر ص)، جان خود را به خاطر خشنودي خدا مي فروشند؛ و خداوند نسبت به بندگان مهربان است. امشب شب فداکاری امام علی علیه السلام است @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عشق یعنی ؛ ڪه دمی بشنوی از نام رضا و دلت گریه ڪنان راهی مشهد بشود (ابوعلی) صلی_الله_علیڪ_یاعلی‌ابن‌موسی‌الرضا @sardaraneashgh
🍃شهید «نادر حمید» با نام جهادی محسن، در دوم مهرماه سال 63 به دنیا آمد. پس از حمله تکفیری‌ها به سوریه او نیز وارد عرصه نبرد با تکفیری‌ها شد تا آنجا که در جریان عملیات محرم در روز 26 مهرماه سال 94 در منطقه قنیطره سوریه به شهادت رسید. دخترش ام البنین و پسرش با نام محمدحسین یادگاران این شهید هستند. 🍃☘🌷 همسر شهید حمید می‌گفت: «هر وقت از منطقه به منزل می‌آمد، بعد از اینکه با من احوال پرسی می‌کرد، با همان لباس خاکی بسیجی به نماز می‌ایستاد. یک روز به قصد شوخی گفتم: تو مگر چقدر پیش ما هستی که به محض آمدن، نماز می‌خوانی؟ نگاهی کرد و گفت: هر وقت تو را می‌بینم، احساس می‌کنم باید دو رکعت نماز شکر بخوانم. @sardaraneashgh
☀️ ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎ 🔻مجموعه روایتهای «» 💢روایت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی از سردار شهید حاج قاسم میر حسینی جانشین لشکر ۴۱ ثارالله ✍من با گریه های نافله شب این شهید بزرگوار از خواب بیدار می شدم.او در صحنه نبرد هم یک مالک اشتر به تمام معنا بود که لشکر به او پناه می برد. 🍂من هنوز در صحنه های سخت جنگ سوریه به او توسل می جویم.او سید الشهدای سیستان و بلوچستان بود. @sardaraneashgh
شهید نورعلی شوشتری خادم علی‌ابن‌موسی‌الرضا(ع) در عين صلابتی كه داشت، زماني كه پا به حرم مطهر حضرت رضا(ع)  مي‌گذاشت، واقعا با كمال خضوع و خشوع وارد می‌شد. همیشه شهيد شوشتری برای كشيك از «در طلا» می‌آمد. قبل از شهادتش آن‌جا كنار در طلا، روبه‌روی ضريح مطهر ايستاده بودم كه ایشان آمد. سلام و احوالپرسی كردم. سردار شوشتری گفت: «اجازه می‌دهی آقای اسلام‌فر بايستم؟» گفتم: «اختيار داريد، شما هر زمان كه تشريف بياوريد در خدمت هستيم.» چوب‌پَر را به ايشان دادم و پست را تحويل گرفت. او اين كلام را به من گفت: «شايد اين آخرين پستم باشد در اينجا.» واقعا به ايشان الهام‌ شده بود و به اين رسيده بود كه اين سفر آخر است و اين زيارت كه الان آمده، زيارت آخری است و اين آخرين خاطره من از اوست. به نقل از حسين اسلام‌فر(از خدام کشيک حرم رضوی) @sardaraneashgh
🌹فرشچیان: چهره امام رضا(ع) را در خواب دیدم و کشیدم ♦️علیرضا ذاکری، طراح و نقاش پیشکسوت: سال ۱۳۷۵ در مشهد در مراسمی نسبتا خصوصی از استاد فرشچیان پرسیدم مینیاتوریست‌ها چهره اهل‌بیت را با نور یا پوشیه نشان می‌دهند، شما چهره امام رضا(ع) را از کجا در تابلوی ضامن آهو ترسیم کردید؟ ♦️فرشچیان پاسخ داد: سال ۵۹ برای عمل قلب به آمریکا رفته بودم. دکترها اصرار داشتند که حتماً عمل قلب انجام دهم و چندین نوبت آزمایش گرفتند و من در این فواصل متوسل بودم به امام هشتم که «آقا کمکم کنید». در آخرین آزمایش دکترها شگفت‌زده گفتند که شما طی این مدت نزد کدام دکتر دیگر رفته‌ای؟! هر چه گفتم جایی نرفتم باور نمی‌کردند و به من گفتند که قلب شما کامل سالم است و نیازی به عمل ندارد. شما درمان شده‌اید! ♦️پس از این اتفاق در همانجا که برای طولانی مدت در هتل بودم، تصمیم گرفتم تابلوی «ضامن آهو» را بکشم. تابلو ۶ ماه طول کشید. وقتی به قسمت‌های چهره مبارک حضرت رسید، به دلم افتاد که تمثال ایشان را بکشم. لذا متوسل شدم و همان شب در خواب صورت مبارک حضرت را دیدم و ایشان با مهربانی فرمودند من را ببین و بکش! وقتی بیدار شدم، چیزی از چهره مبارک حضرت در ذهنم نمانده بود. مجدد متوسل شدم و باز هم در شب دوم حضرت تشریف آرودند و این اتفاق تا سه شب تکرار شد و این افتخار را داشتم که چهره حضرت را در نور بکشم. @sardaraneashgh
با اجازه مادر سادات ❤️ رخت عزای پسرش را نه از جان بلکه از تن در می‌آوریم و می‌گوییم ای حسین داغ تو تا ابد در سینه ما خواهد ماند... 🔹حلولِ ماهِ ماهِ شادی و شادمانیِ اهل بيت(ع) را تبریک عرض می‌نماییم🌸🌸 @sardaraneashgh
🌺ربیع الاول ماه سرور اهل بیت (ع) 🌹 وجود مناسبتهایی چون شهادت جانگداز امام حسن عسکری (ع)، از مناسبتهای غم انگیز این ماه است، لکن سیل مناسبتها و وقایع سرور انگیز مسلمانان و برکات این ماه، سبب شده تا ماه ربیع الاول بعنوان ماه شادی و برکت شناخته شود. 🌹 در این ماه از ابتدای آغازش که یادآور آغاز هجرت پیامبر اکرم(ص) و تداعی کننده جانفشانی امیرالمؤمنین(ع) در تا انتهایش حوادث و رویدادهای به وقوع پیوسته است که باعث خوشحالی شیعیان می‌شود. 🌹 در روز چهارم ماه ربیع‌الاول سال اول هجری، پیغمبر(ص) از غار ثور پس از گذشت سه روز به قصد هجرت به مدینه خارج می‌شود. 🌹 نهم ربیع‌الاول، روزی است که شیعیان عصر غیبت به خوبی آن را گرامی می‌دارند، چرا که سالروز آغاز امامت آخرین ذخیره الهی و نهمین فرزند اباعبدالله الحسین(ع) است. 🌹 سالروز ازدواج پیامبر مهربانی‌ها با حضرت خدیجه نیز در روز دهم ربیع‌الاول در ۱۵ سال قبل از بعثت واقع شده است. 🌹 روز دوازدهم ربیع نیز ۳ واقعه خوشایند اتفاق افتاده است، در ابتدا سالروز ورود پیامبر(ص) به شهر مدینه و شادی مردم این شهر و استقبال بی‌نظیر آن‌ها از رسول خدا(ص) و ورود ناقه نبی خدا(ص) به خانه ابو ایوب انصارى از برجسته‌ترین رویداد این روز است. 🌹 همچنین انقراض حکومت ظالم و ننگین بنى‌امیه در سال  ۱۳۲ قمری رخداد مهم ۱۲ ربیع‌الاول است که به دست ابومسلم مروزی خراسانی اتفاق افتاد که چهاردهمین خلیفه بنى امیه «مروان حمار» در قریه‌اى از روستاهای مصر توسط او به قتل رسید و دولت بنى‌امیه بعد از ۹۱ سال و ۲ روز که یک هزار و ۹۲ ماه و ۲ روز ساقط شد. 🌹هلاکت معتصم بالله عباسی همان کسی که شیعیان زیادی به شهادت رساند و جنایات‌های بی‌شماری را مرتکب شد، در سامرا در سال ۲۲۷ قمری به وقوع پیوست. 🌹 و اما روز ۱۴ این ماه دو واقعه مهم رخ داده است که قلوب شیعیان را بسیار خوشحال می‌سازد، چرا که هلاکت یزید ملعون در سال ۶۴ هجری قمری و خروج مختار ثقفی در سال ۶۶ قمرى به خونخواهی از ثارالله(ع) در این روز اتفاق افتاده است. 🌹 آری! در این ماه، رحمت الهی بیش از بیش هویداست، چرا که میلاد برترین انسان‌ها و شایسته‌ترین بندگان در آن قرار داد، رحمتی که از ابتدای آفرینش همتایی برای آن یافت نمی‌شود و این میلاد فرخنده در ۱۷ ربیع اتفاق می‌افتد که با وجود مولود پر برکت خاندان هاشم، ایوان کسرى به لرزه افتاد، دریاچه ساوه خشکید و آتشکده هزار ساله فارس خاموش شد و آمنه مادر گرامی ختم رسل(ص) صدایى شنید: "بهترین خلق متولد شد، او را محمد نام کن" و هاتفى ندا کرد: «جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا». 🌹 هلاکت قوم نمرود به وسیله گزش پشه ‌(از سوی خدا مأمور بودند به حمایت از حضرت ابراهیم(ع) وارد میدان شوند) و جنگ حضرت داود(ع) با جالوت از رخدادهای است که قبل از ظهور اسلام در ۱۸ ربیع‌الاول به وقوع پیوسته است. 🌹 البته در این ماه وقایعی چون شهادت امام حسن عسکری (ع) هم وجود دارد، لکن عمده مناسبتهای این ماه، ولادت و شادی و سرور است. @sardaraneashgh
✨﷽✨ 🌷یک جوان 23 ساله در دفترچه خاطرات دوران اینطور نوشته🔻 🌷برای گشت شبانه ما را برده بودند خسته و کوفته آمدم فکرکردم یک می‌زنم، بعد بیدار می‌شوم و را می‌خوانم 🌷بر اثر زیاد خوابم برد دیدم ساعت از نیمه‌شب گذشته و نمازم شده است 🌷سرم را به دیوار کوبیدم و گریه کردم که چرا نمازم شد‼️ خود را ملامت کردم و حالت اندوه تا یک هفته دست از سرم برنداشت 🌹 @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تصویری که شهید حمید سفارش کرده بود بعد از آن را چاپ کنند... در که از خود بر جای گذاشته، نوشته است: 🍃 خط ولایت فقیه را بگیرید که نجات در آن است و اگر لایق شهادت شدم و بنا شد تصویری از من منتشر کنید این عکس را منتشر کنید و این جمله را کنار تصویرم بنویسید: یا محسن قد اتاک المسیء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی. (ای خدایی که به بندگان احسان می‌کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده‌ای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی‌هایی که می‌دانی از من سر زده بگذر ) ☘🍃🌷 هدیه به روح امام و شهدا، الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و َعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِین @sardaraneashgh
دعا کن من «هزار و دوازدهمی» باشم ✍«سردار سلیمانی دو بار به من پیغام داد که: "اگر شهید شدم، مرا کنار شهید محمد حسین‌ یوسف‌ الهی به خاک بسپارید. " یک‌بار هم که با هم در گلزار شهدا بودیم، رفتیم بالای سر مزار شهید یوسف الهی. آنجا گفتم: شما به دوستان گفته‌بودید حتماً باید کنار شهید یوسف الهی دفن شوید... حاج قاسم اینطور تصور کرد که من می‌خواهم چیزی بگویم با این مضمون که اینجا کنار این شهید، جا نیست و فضا کم است. به همین خاطر در میان صحبت من، گفت:"لااقل همین نزدیکی‌ها... "، اما عاقبت، همانی شد که می‌خواست؛ پیکرش بعد از آن ترور ناجوانمردانه آنقدر کوچک شده‌بود که در همان فضای کوچک، جا شد... خیلی‌ها گفتند: اینجا، فضا کم است، پیکر سردار را ببریم وسط گلزار و زیر محوطه گنبدی‌شکل گلزار دفنش کنیم. اما خانواده سردار گفتند: "نه. هرکجا خود حاج قاسم گفته، همان‌جا دفنش کنید. "» مرغ ذهن سردار حسنی یک‌دفعه می‌پرد به ۱۱ ماه قبل و درست در وسط گلزار شهدای کرمان می‌نشیند. سردار سری به حسرت تکان می‌دهد و می‌گوید: «مادر خانم سردار به رحمت خدا رفته‌بود و به همین خاطر شب عید نوروز امسال به کرمان آمده‌بود. آن شب در گلزار شهدا دیدمش. محافظان و اطرافیان گوشه‌­ای ایستاده­ بودند و حاج‌قاسم تنها بالای سر مزار شهدا خلوت کرده‌بود و گریه می‌کرد. از پشت‌سر شناختمش. رفتم و بعد از احوالپرسی، شروع کردیم به قدم‌زدن در گلزار و صحبت کردن. در میان صحبت‌ها، گفتم: این گلزار، هزار و یازده شهید دارد... حاج قاسم گفت: "دعا کن من، هزار و دوازدهمی‌اش باشم... " و همین‌طور شد.» @sardaraneashgh