eitaa logo
شهید جمهور
173 دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 📚 🌸شهیدی که بعد از تفحص جنازه اش سالم بود و از پهلویش خون تازه می ریخت...🌸 شهید محمد اسلامی نسب عملیات کربلای 4 به اتمام رسیده بود... اطلاع یافتیم که دشمن تعدادی از شهدا را در زیر خاک های گرم و سوزان شلمچه دفن کرده است... جمعی از اسرای عراقی را برای تفحص از جسد این عزیزان در منطقه نگه داشتیم... مدتی را به جستجو پرداختند، اما اثری نیافتند... نا امیدانه دست از تلاش برداشتند و آستین به عرق خیس کردند... در راه رفتن به اردوگاه بودند که ناگهان فریاد یکی از آنها به هوا خواست و مفهوم کلام عربی اش این بود که من جای دفن شهدا را به خاطر آوردم، برویم تا نشانتان بدهم... برادران را به پای تپه ای برد که پرچم عراق بر روی آن نقاشی شده بود ... زمین را حفر کردند و اجساد را بیرون آوردند... از قبل به مسئول تعاون لشکر تأکید کرده بودیم که اگر جسد شهید اسلامی نسب پیدا شد به ما اطلاع بدهد... همین طور هم شد... سریعاً خودمان را به معراج شهدا رساندیم، حیرت و شگفتی غیر قابل وصفی بر چهره هایمان گل انداخت وقتی آن پیکر مجروح را تازه و معطر دیدم... خدایا! خیلی عجیب بود... جنازه بعثی ها که یکی دو روز از آن می گذشت بوی تعفنش بلند می شد اما شهید ما هنوز بعد از سه ماه پیکرش سالم بود... بعد از سه ماه و هشت روز که شهید اسلامی نسب را برای خاکسپاری آورده بودند پهلوی این شهید شکافته بود و خون تازه بیرون می آمد... به اين شهيد به دليل آنكه علاقه بسيار زياد به معنای واقعی به حضرت زهرا(س) داشت دوستانش بهش ميگفتند سردارزهرایی @sardaraneashgh
شهید سیدمرتضی آوینی؛ جنگ می‌آمد تا مردانِ مرد را بیازماید.. جنگ آمده بود تا از خرمشهر دروازه‌ای به كربلا باز شود ... @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶همه بریده بودند تا اینکه حسن بلند شد ... روایت شهید حاج از نقش موثر در فتح خرمشهر 🗓 به مناسب سوم خرداد، سالروز فتح خرمشهر @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😁😂😅😴 خيلي از شبہا آدم تو منطقه خوابش نميبرد...😢 وقتے هم خودݦون خوابمون نميبرد دݪمۅن نمے اومد ديگران بخوابݧ...😜🙊 يڪے از همين شبہا يڪے از بچہ ها سردرد 🤕عجيبے داشت و خوابيده😴 بود تو همين اوضاع يڪے از بچہ ها رفت بالا سرشو گفت: 🗣رسووول!رسووول! رسووول! رسول با ترښ😧 بلند شد و گفت: چيہ؟؟؟چي شده؟؟😥 گفت: هيچے...محمد مےخواست بيدارت ڪنہ من نذاشتمـ !😐😁😂 رسول و مےبيني داغ ڪرد افتاد دنبال اون بسيجے و دور پادگاݩ اون رو مے دواند🤣 @sardaraneashgh
💌 🌹شهـــید مصطفی چمران: خدایا، آنان که به من بدی کردند مرا هوشیار کردند، آنان که از من انتقاد کردند به من راه و رسم زندگی آموختند، آنان که به من بی اعتنایی کردند به من صبر و تحمل آموختند، آنان که به من خوبی کردند به من مهر و وفا آموختند. 🙏 پس خدایا، به همه اینان که باعث تعالی دنیا و آخرت من شدند، خیر و نیکی برسان. @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 فیلم " " 🔹 ، سالروز آزاد سازی ، شهر خون؛ گرامی باد. ، وقتی دید با فرماندهی زمینی میسر نیست، از آسمان فرماندهی کرد. @sardaraneashgh
شهراگرسقوط کرد آن را پس می گیریم مواظب باشید ایمان تان سقوط نکند 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 خرمشهر به لطف وبهای ۵۵۵۳شهید وبالغ برهزاران جانباز ازاد گردید حالا من وتو ای دوست گرامی مانده ایم وامانت دار این خون بها کمی تامل، نثارروح تمامی شهیدان الفاتحه مع صلوات اللهم صل علی محمدوال محمدوعجل فرجهم @sardaraneashgh
🌸خرمشهرراخداآزادکرد🌸 یاد باد تمام کسانی که رفتند و برای دین، آب و خاک و ناموس خود مردانه جنگیدند یادتان گرامی مردان واقعی روزگار❤️ 💫 ٣ خــرداد روز آزاد سازی خرمشهر گرامی باد 🌺 🌺🍃 عراقی‌ها در خرمشهر نوشته بودند: آمدیم که بمانیم! شهید بهروز مرادی بعد از آزادی خرمشهر زیرش نوشت: آمدیم نبودید! 🔸🔶 مژده فتح خرمشهر در ساعت چهار بعد از ظهر سوم خرداد سال 1361 در خیابان آزادی غریو شادی در طوفان حنجره ها و اشک زلال شوق در سپیده چشمان شهر… @sardaraneashgh
برای شناسایی رفته بودیم و خیلی به بعثی‌ها نزدیک بودیم. محمدتقی با حرکت لب به من فهماند که وقت نماز است. با اشاره گفتم: بر می‌گردیم مقر و نماز می‌خوانیم. خیلی آهسته گفت: معلوم نیست برگردیم. رویش را برگرداند به طرف قبله و تکبیرالاحرام گفت. @sardaraneashgh
مرا اما را برندارید... صاحب خانه اش گفته بود:" طیبه که به خانه ما آمد ، ما سرمان برهنه بود ، بی حجاب بودیم. این قدر پند و نصیحت کرد و از قران و دعا گفت که ما دیگر یک تار موی مان را نگذاشتیم پیدا شود". به ساواک که گرفته بودش و دستبند زده بود به دست هایش، گفته بود :" مرا بکشید ولی چادرم را برندارید" . شهـــیده طیبه واعظی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم: بهترين زنان شما، زني است که براي شوهرش آرايش و خودنمايي کند، اما خود را از نامحرمان بپوشاند. بحارالانوار، ج 103، ص 235 @sardaraneashgh
🤲🏻اولیــن و آخریــن نمـــــاز یک شهید! ✍🏻یه لات بود تو مشهد. داشت می‌رفت دعوا، شهید چمران دیدش. دستش‌رو گرفت و گفت اگه مردی بیا بریم جبهه. به غیرتش برخورد و همراه شهید چمران رفت جبهه! تو جبهه واسه خرید سیگار با دژبان درگیر میشه و با دستبند میارنش تو اتاق شهید چمران. رضا شروع میکنه به فحش دادن به شهید چمران، وقتی دید که شهید چمران به توهیناش توجه نمی‌کنه، یه دفعه داد زد کچل با توام! شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت: چیه؟ چی شده عزیزم؟ چیه آقا رضا، چه سیگاری میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید. رضا که تحت تأثیر رفتار شهید چمران قرار گرفته میگه: میشه یه دوتا فحش بهم بدی؟! کشیده‌ای، چیزی! شهید چمران: چرا؟ رضا: من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده. تاحالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه! شهید چمران: اشتباه فکر می‌کنی! یکی اون بالاست، هرچی بهش بدی می‌کنم، نه تنها بدی نمی‌کنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده. هی آبرو بهم میده. گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده بگم بله عزیزم. یکم مثل اون بشم. رضا جاخورد و رفت تو سنگر نشست و زار زار گریه می‌کرد. اذان شد، رضا اولین نماز عمرش بود. سر نماز موقع قنوت صدای گریش بلند بود! وسط نماز، صدای سوت خمپاره اومد. صدای افتادن یکی روی زمین شنیده شد، رضا اولین و آخرین نماز عمرش را خواند و پرکشید...! @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سالروزشهادت شهید سید محمد تقی رضوی مسوول ستاد مرکزی پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد مناجات های عارفانه ی سردار شهید سید محمدتقی رضوی خدایا! توانائیم ده، تا در راه تو قدم بردارم. خدایا! قدرت ایمانم را بیفزا، تا ثابت قدم باشم. خدایا! عاشقم، عاشق ترم کن به دیدارت. خدایا! گناهکارم، توبه ام را بپذیر. خدایا! خطاکارم به بزرگی و عظمتت ببخشم. خدایا! همه ی گناهانم ببخش و بیامرز و شهادت را نصیبم گردان. خدایا! نمی دانم با این بار گناهان با چه رویی به پیشگاهت برسم. با این همه، عشق دیدارت دیگر تحملم را بریده. خدایا! با دیدن یاوران صدیقت احساس حسادت می کنم. مرا هم در کنار یاورانت قرار ده. خدایا! در این شب های با عظمت، تا طلوع فجر در کنار رزمندگان اسلام مرا هم با همه ی روسیاهی به عظمت روح شهدا ببخش و بیامرز. خدایا! شهدا از ما توقع ادامه ی راهشان را دارند، به ما قدرت ادامه ی راه، عطا فرما. خدایا! خانواده ی شهدا و فرزندان شهدا منتظر پیروزی اسلام هستند، نصرت نهایی هر چه زودتر عطا بفرما. خدایا! ما به اسلام، به امام زمان(عج)، به امام خمینی و ملت شهید پرورمان متعهدیم که برای اعتلای کلمه ی حق بکوشیم و زندگی راحت را بر خود حرام می دانیم، ما را در این راه، یاری فرما. خدایا! امام زمان(عج) را از ما خشنود و راضی بگردان. خدایا! ما را در جهت رسیدن به خودت راهنمایی فرما. الهی! این امام را برای امت و این امت را برای امام حفظ فرما. الهی! ظهور حجتت را نزدیک تر بگردان. الهی! ما را با امام حسین(ع) و یاورانش محشور بگردان. هدیه روح مطهرش صلوات @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی انتظار بر دلم ترسم بماند آرزوی وصل یار تشنــه ی دیدار اویم معصیت مهلت بده تا بمیرم در رکابش با تمام افتخار 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹 @sardaraneashgh
🇮🇷 شهید سید حسین هدائی در نخستین روز بهار 1342 خداوند تنها پسر خانواده را به خانواده هدائی هدیه داد که نامش را حسین نهادند. در مبارزات پیش از انقلاب علیرغم سن کم حضور فعالی در تظاهرات داشت و پس از انقلاب پیش از آنکه به سن قانونی رسیده باشد، با دستکاری شناسنامه به صف رزمندگان آزادسازی کردستان از چنگال ضد انقلاب پیوست. پس از آنکه به سن قانونی رسید کمتر جبهه دفاع مقدس را ترک می کرد. یکی از آرزوهای حسین، شهادت در گمنامی بود که به آرزوی خود رسید و پیکر او هشت سال پس از پایان جنگ تحمیلی یافت شد و به قم منتقل گردید. 🌹 فرود: 1 فروردین 1342 🥀 فراز: فراز: 22 فروردین 1366 🔷 مزار: گلزار شهدای علی‌بن‌جعفر علیه السلام @sardaraneashgh
‌ 📚 ماندگاران: ام البنين مادر ابوالفضل (ع) نامش فاطمه بود. از آن دخترهایی که شمشیرزنی و نیزه داری را به خوبی می دانست و در جنگ آوری، هم پای پسران قبیله بود. اولین مربی شمشیر زنی و تیراندازی پسرش ابالفضل عباس (علیه السلام) و برادرانش هم خود او بود! نه اینکه تنها او اینچنین باشد، تمام قبیله اش در شجاعت و دلیری زبانزد بودند؛ اما چیزی که او را متمایز می کرد، حجب و حیای مثال زدنی و زیبایی و ملاحت خاص زنانه بود که در کنار جنگ آوری، او را به یک دختر کم نظیر تبدیل کرده بود. کمتر مردی جرأت خواستگاری از او را داشت و آنهایی هم که پا پیش می گذاشتند، همگی از بزرگان و اشخاص مطرح بودند؛ اما جز جواب رد چیزی حاصلشان نمی شد. وقتی از او می پرسیدند که چرا ازدواج نمی کنی، می گفت: «مردی نمی بینم، اگر مردی به خواستگاری ام بیاید، ازدواج می کنم.!» معاویه از خواستگاران پروپا قرصش بود، ولی هربار دست خالی باز می گشت. تا اینکه یک شب خوابی دید. صبح فردا، وقتی «عقیل»، برادر و فرستاده ی علی بن ابیطالب (علیه السلام)، که مردی نسب شناس بود، برای خواستگاری آمد، فاطمه لبخند معنا داری زد؛ فهمید که رویایش صادقه بوده است. از فرط شادمانی و رضایت، گریست و گفت: «خدا را سپاس! من به «مرد» راضی بودم ولی او «مرد مردان» را نصیب من کرد.» و بی درنگ، پس از موافقت پدر و مادرش، موافقت خود را اعلام کرد و شد همسر علی بن ابیطالب (ع)، جانشین رسول خدا (صل الله علیه و آله). بارزترین ویژگی اش، ادب بود. به جا و به موقع حرف می زد، حد خودش را می دانست و رفتارش، هرگز نشانی از خطا نداشت. روزی که پا در خانه ی امیرالمونین (ع) گذاشت، اولین جمله اش به فرزندان ایشان این بود: «نیامده ام جای مادرتان را بگیرم، من کجا و فرزندان زهرا (س) کجا؟ من آمده ام تا کنیزتان باشم.» و به حق نشان داد که راست می گفت؛ همان روز اول، حسن و حسین (علیهما السلام) بیمار بودند. فاطمه، بلافاصله به بالین آنها رفت و با محبت تمام، به آنها رسیدگی کرد و چند روز اول زندگی مشترکش، به پرستاری از فرزندان زهرا (سلام الله علیها) گذشت؛ کاری که آن را افتخاری برای خود می دانست. می گویند تا وقتی که فرزندان امام علی (ع) خردسال بودند، بچه دار نشد تا مبادا به خاطر مادر شدن، در حق آنها کوتاهی کند. از امام (ع) هم خواسته بود تا او را «فاطمه» خطاب نکند تا مبادا دل بچه ها از شنیدن نام مادرشان در خانه، بشکند. تا زمانی که فرزند دار نشد، برای فرزندان امامش، یک مادر تمام عیار بود و پس از بچه دار شدن، همیشه و در هر شرایطی، فرزندان زهرا (س) را به فرزندان خود ترجیح داد. وقتی عباس (علیه السلام)، نوزاد شیرین ام البنین به دنیا آمد، بچه های زهرا (س) را جمع کرد، آنها را نزدیک به هم نشاند و نوزاد یک روزه اش را در آغوش گرفت؛ بلند شد و عباسش را دور سر فرزندان فاطمه (س) چرخاند تا به همه بگوید که فرزندان ام البنین، بلا گردان فرزندان فاطمه (س) اند. همیشه و همه جا به فرزندانش یادآوری می کرد که «مبادا حسن و حسین (علیهما السلام) را برادر و همتای خود بدانید، آنها تافته ی جدا بافته اند، آسمانی اند، نوادگان پیامبر (ص) اند.» و همین تربیت بود که نتیجه اش را در کربلا نشان داد... او همان مادری است که وقتی کاروان کربلا را راهی می کرد، با وجود اینکه چهار جوان خودش همراه کاروان بودند، به تمام کاروان اینطور سفارش می کرد: «چشم و دل مولایم امام حسین (ع) و فرمان بردار او باشید.» ام البنین، از حضرت علی (ع)، صاحب چهار ستاره ی نورانی به نامهای عباس، عبدالله، جعفر و عثمان شد که همگی در کربلا به شهادت رسیدند. درود و رحمت خدا بر آنها. @sardaraneashgh
✅جریمه تأخیر نماز اول وقت ✍يكى از دوستان شهيد رجائى چنين مى گويد: روزى حدود ظهر نزد شهيد بزرگوار رجائى بودم صداى اذان شنيده شد، در حالى كه ايشان از جايش حركت كرده، مى خواستند خود را براى اقامه نماز آماده كنند، يكى از خدمتگزاران وارد اتاق شد و گفت: غذا آماده است سرد مى شود، اگر اجازه مى فرماييد بياورم. شهيد رجائى فرمود: "خير بعد از نماز" وقتى كه خدمتگزار از اتاق خارج شد، ايشان با چهره اى متبّسم و دلى آرام خطاب به من فرمود: "عهد كرده ام هيچ وقت قبل از نماز نهار نخورم اگر زمانى ناهار را قبل از نماز بخورم، يك روز روزه مى گيرم." 📚روشهاى پرورش احساس مذهبى نماز، ص29 @sardaraneashgh
۴ خردادماه ، گرامی باد .🥀 💥علت این نامگذاری ،مقاومت مردم این شهر در برابر موشک باران رژیم بعثی عراق در طول جنگ ایران و عراق بوده است. این شهر در دوران جنگ بارها مورد هجوم و موشک‌باران رژیم عراق بود تا آنجا که آن را با نام شهر موشک‌ها یاد کرده‌اند. 💥همچنین در آغاز جنگ ایران و عراق بیش از ۲۰۰ بار موشک‌باران و ۲۰ هزار بار گلوله‌باران شد. مردم با وجود موشک‌باران شدید همچنان مقاومت می‌کردند و نماز جمعه هر هفته با حضور مردم و رزمندگان اقامه می‌شد. 💥 شهرستان در دوران جنگ هفت هزار کشته، زخمی و مفقودالاثر داشت که از این تعداد، دو هزار و ۶۰۰ نفر کشته‌های جنگ بودند. @sardaraneashgh
نماز اول وقت سفارش شهدا سه شنبه های جمکرانی 🌹🍃 ✨میهمان از شهرستان رسیده بود. باید شام تدارک می دیدم. ایمان را برای خرید صدا زدم. هیچ وقت جواب درخواستم را رد نمی کرد. نزدیک اذان مغرب بود، مِن و مِنی کرد و گفت: مامان اگه اجازه بدی، اول برم مسجد، نمازمو بخونم بعد میخرم. با معذرت خواهی از میهمانها راهی مسجد شد. نماز اول وقت دغدغه زندگی اش شده بود. مسجد به صدای قدمهایش آشنا بود. ✨ آن شب غذای روی سفره عطر ایمان را داشت... وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ @sardaraneashgh
💠پيامبر صلي الله عليه و آله: هر كس صادقانه از خداوند شهادت بخواهد ، خداوند او را به مقام شهيدان مى رساند ، هر چند در بستر بميرد ميزان الحكمه، ح 9788 @sardaraneashgh
من رای می‌دهم حتی اگر از آسمان سنگ ببارد، قطع آب و برق که چیزی نیست... @sardaraneashgh