هدایت شده از KHAMENEI.IR
🏴 امام صادق(علیهالسلام)، امام مبارزه
◾ حضرت آیتالله خامنهای: امام صادق(ع) مرد مبارزه، علم و دانش و تشکیلات بود. مرد علم و دانش بودنش را همه شنیدهاید... اما مرد مبارزه بودنش را کمتر شنیدهاید. امام صادق(ع) مشغول یک مبارزهی دامنهدار و پیگیر بود. مبارزه برای قبضه کردن حکومت و قدرت و به وجود آوردن حکومت اسلامی و علوی. ۱۳۵۹/۶/۱۴
💻 @Khamenei_ir
هدایت شده از کانال خبری تحلیلی بصیرت
35.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
علی بن مهزیار که در سرود سلام فرمانده
به او اشاره میشود کیست ؟!
🔶 مرحوم کافی | در فیلم دیدار پسر مهزیار با امام زمان (عج) ؛ کودکان و نوجوانان خود را پای داستان علی بن مهزیار بنشانید.
او در اوایل غیبت امام زمان (عج) زندگی میکرد و برای دیدار ایشان بیست سال به زیارت خانه خدا
رفت ولی موفق به ملاقات امام نشد تا اینکه…
✅بصیرت
#امام_زمان 💙
#سلام_فرمانده✋🏻
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🇮🇷 @basirat_fa
🇮🇷 www.basirat.ir
هدایت شده از 🌷 کانال سیره شهدا 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻چرا بعضی سیاسیون با ۱۵ خرداد دشمنی دارند؟
⚠️ چرا غربزدهها از این روز میترسند؟
✊🏼 شعار محوری این روز چه بود؟
╭─┅═ঊঈ♠️ঊঈ═┅─╮
☑️ @sirehyshohada
╰─┅═ঊঈ♠️ঊঈ═┅─╯
هدایت شده از 🌷 کانال سیره شهدا 🌷
تڪلیف ماها را؛
حضرت سیدالشهداء
معلوم کردہ است
در میدان جنگ از قِلّت عدد نترسید
از شهـادت نترسید ...
« امام روح الله »
#امام_خمینی_ره
#نحن_ابناء_الخمینی
╭─┅═ঊঈ♠️ঊঈ═┅─╮
☑️ @sirehyshohada
╰─┅═ঊঈ♠️ঊঈ═┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دکلمه شاعر آئینی #احمد_بابایی در واکنش به فیلم موهن به ساحت مقدس #امام_رضا علیهالسلام
👈کن مگو، جشنواره مأمون
🌹 @shahidkasraei
هدایت شده از مهدیاران | mahdiaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ «مشتی در دهان»
👤 #امام_خمینی
🔸 منتظر امام زمان تکلیف داره، نمیشه تو خونه بشینه و بگه عجل علی فرجه
🔹 ما باید زمینه رو آماده کنیم برای ظهور امام زمان
📥 دانلود با کیفیت بالا
https://www.aparat.com/v/BfJzw
✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
هدایت شده از قرارگاه سایبری عمار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢حاج قاسم سلیمانی: نگین انگشتری من از شیشههای حرم امام رضاست که از انفجار [۳۰خرداد۷۳] بهجای مانده... فردا حرف درنیاورید که زمرد دستش است...
♦ #خادم_الرضا؛ به مناسبت میلاد امام رضا علیه السلام
🆔 @amarha
هدایت شده از KHAMENEI.IR
❓در تير ماه۱۳۶۰؛ چه کسانی آیتالله خامنهای را ترور کردند؟
🔍بخوانيد👇🏻
http://farsi.khamenei.ir/memory-content?id=30030
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | ماجرای کمترشنیده شده از روز ترور آیتالله خامنهای در ۶تیر۱۳۶۰
📥 نسخه کیفیت اصلی👇
https://khl.ink/f/46589
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ | جانباز انقلاب
🔺 رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت چهل و یکمین سالگرد ترور رهبر انقلاب اسلامی در ششم تیر سال ۱۳۶۰، نماهنگ «جانباز انقلاب» را بازنشر میکند.
📥 سایر کیفیتها👇
https://khl.ink/f/37021
هدایت شده از قرارگاه سایبری عمار
💢روایتی خواندنی از ماجرای ترور رهبر انقلاب در ششم تیر ۱۳۶۰ (قسمت اول)
🔹🔸چهار پنج روز از عزل بنیصدر میگذشت. جنگ با عراق و شورش منافقین بعد از اعلام جنگ مسلحانه با جمهوری اسلامی، بحث داغ محافل بود.
♦آیتالله خامنهای که از جبههها برگشته و خدمت امام رسیده بودند، بعد از دیدار، طبق برنامهی شنبهها، عازم یکی از مساجد جنوبشهر برای سخنرانی بودند. نیم ساعت زودتر از اذان ظهر به مسجد ابوذر رسیدند.
نماز ظهر تمام شد.
♦آقا در سخنرانی مقدمهای چیدند تا به اینجا رسیدند که: «امروز شایعات فراوانی بین مردم پخش شده و من میخواهم به بخشی از آنها پاسخ بدهم.»
♦بین جمعیت ضبط صوتی دست به دست شد تا رسید به جوانی با قد متوسط و موهای فری و کت و پیراهن چهارخانه و صورتی با تهریش مختصر که آن روزها کلیشهی چهره و تیپ خیلی از جوانها بود. خودش را رساند به تریبون. ضبط را گذاشت روی تریبون؛ درست مقابل قلب سخنران. دستش را گذاشت روی دکمهی Play. شاسی تق تق صدا کرد و روشن نشد؛ مثل حالت پایان نوار، اما او رفت.
♦یك دقیقه نگذشت که بلندگو شروع کرد به سوت کشیدن. آقا همینطور که صحبت میکردند، گفتند: «آقا این بلندگو را تنظیم کنید.» بعد خودشان را به سمت چپ کشیدند و از پشت تریبون کمی عقب آمدند و به صحبت ادامه دادند: «در زمان امیرالمؤمنین، زن در همهی جوامع بشری -نه فقط در میان عربها- مظلوم بود. نه میگذاشتند درس بخواند، نه میگذاشتند در اجتماع وارد بشود و در مسائل سیاسی تبحر پیدا بکند، نه ممکن بود در میدانهای...
انفجار ...
♦آقا که هنگام سخنرانی رو به جمعیت و پشت به قبله بودند، با یک چرخش ۴۵ درجهای به طرف چپ جایگاه افتادند. اولین محافظ خودش را بالایسر آقا رساند. مسجد کوچک بود و همان یك محافظ، به تنهایی تلاش كرد كه آقا را بیاورد بیرون.
♦امام جماعت، متحیر وسط مسجد مانده بود. چشمش به یك ضبط صوت افتاد كه مثل یک کتاب، دو تکه شده بود. روی جدارهی داخلی ضبط شكسته، با ماژیک قرمز نوشته بودند «عیدی گروه فرقان به جمهوری اسلامی».
♦بیرون از مسجد، در آغوش محافظ، لحظاتی به هوش آمدند. سرشان را آوردند بالا، اما زود سرشان افتاد. محافظها بلیزر سفید را انگار كه ترمز نداشت، با سرعتی غیر قابل تصور میراندند.
♦در مسیر بیمارستان، هر وقت به هوش میآمدند، زیر لب زمزمهای میکردند؛ شهادتین میگفتند. لبها و چشمها تکان میخوردند؛ خیلی کم البته.
♦در خیابان قزوین، خودرو به یک درمانگاه کوچک رسید. پنج نفر آدم با قیافهی خونآلود و اسلحه به دست، وارد درمانگاه شدند و آقا را روی دست این طرف و آن طرف بردند. با آن صورت خونآلود، کسی امام جمعهی شهر را نشناخت. دکتری با گوشی، دکتری ضربان قلب را گرفت: «نمیشود کاری کرد.»
♦محافظها با سرعت به سمت در خروجی رفتند. پرستاری که تازه از راه رسیده بود، پرسید: «ایشان کی هستند؟ دارند تمام میکنند» اسم آقای خامنهای را که شنید، گفت: «ببریدشان بیمارستان؛ اما یک کپسول اکسیژن هم با خودتان ببرید.» انگار کسی صدای آن پرستار را نشنید. کپسول را برداشت و خودش را به ماشین رساند. «آقا این کپسول لازمتان است.» کپسول اكسیژن و پایهی آهنی چرخدار را نمیشد برد توی ماشین. پایههای کپسول را تکیه دادند روی رکاب ماشین، پرستار هم نشست بالای سر آقا. در تمام راه، ماسك اکسیژن را روی صورت آقا نگه داشت و به همه دلداری داد.
♦یکی از محافظها پرسید: «حالا کجا برویم!؟» پرستار گفت: «بیمارستان بهارلو، پل جوادیه». ماشین انگار ترمز نداشت.
محافظ بیسیم را برداشت. کُدشان «حافظِ هفت» بود. «مرکز ۵۰ - ۵۰»؛ این رمزِ آمادهباش بود، یعنی حافظ هفت مجروح شده. کسی که پشت دستگاه بود، بلند زد زیر گریه. محافظ یکدفعه توی بیسیم گفت: «با مجلس تماس بگیر.» اسم دكتر فیاضبخش و چند نفر دیگر از پزشکهای مجلس را هم گفت؛ «منافی، زرگر، ... بگو بیایند بیمارستان بهارلو.»
♦ماشین را از در عقب بیمارستان بردند توی محوطه. برانکارد آورند و آقا را رساندند پشت در اتاق عمل. دکتر محجوبی از همدان آمده بود بیمارستان بهارلو. تازه جراحیش را تمام كرده بود. داشت دستش را میشست که از اتاق عمل خارج شود. آقا را که با آن وضع دید، گفت خیلی سریع دوباره اتاق عمل را آماده کنند.
♦سمت راست بدن پر از ترکش بود و قطعات ضبط صوت. قسمتی از سینه کاملاً سوخته بود. دست راست از کار افتاده بود و ورم کرده بود. استخوانهای کتف و سینه به راحتی دیده میشد. ۳۷ واحد خون و فراوردههای خونی به آقا زدند. این همه خون، واکنشهای انعقادی را مختل کرد. دو سه بار نبض افتاد. چند بار مجبور شدند پانسمان را باز کنند و دوباره رگها را مسدود کنند. کیسههای خون را از هر دو دست و هر دو پا به بدن تزریق میكردند، اما باز هم خونریزی ادامه داشت.
ادامه⤵
🆔 @amarha
هدایت شده از قرارگاه سایبری عمار
💢روایتی خواندنی از ماجرای ترور رهبر انقلاب در ششم تیر ۱۳۶۰ (قسمت دوم)
♦یکدفعه یکی از دکترها دست از کار کشید. دستکشش را درآورد و گفت: «دیگر تمام شد.» بیراه نمیگفت؛ فشار تقریباً صفر بود. یکی دیگر از دکترها به او تشر زد که چرا کشیدی کنار؟ فشار کمکم بالا آمد و دوباره شروع کردند.
♦دکتر منافی، همان طور که میآمد بیمارستان بهارلو، تلفن زده بود كه دکتر سهراب شیبانی، جراح عروق و دکتر ایرج فاضل هم بیایند. آقای بهشتی هم دکتر زرگر را خبر کرده بود.
♦عمل تا آخر شب طول کشید، اما دیگر نمیشد درمان را آنجا ادامه داد. کنترل امنیتی بیمارستان بهارلو مشکل بود. تنها بیمارستانی هم که میشد بعد از عمل مراقبتهای لازم را به عمل آورد، بیمارستان قلب بود. چند ماه بعد، نام همین بیمارستان را گذاشتند «بیمارستان قلب شهید رجایی».
♦هلیکوپتر خبر کردند. نمیتوانستند بیمار را از میان ازدحام مردم نگران بیرون ببرند. محافظ پشت بیسیم گفته بود كه قلب ایشان صدمه دیده؛ رادیو هم همین را اعلام کرده بود. مردم نگران بودند که نكند قلب ایشان از کار افتاده باشد، آمده بودند و میگفتند «قلب ما را بردارید و به ایشان بدهید.»
♦با هزار ترفند، هلیکوپتر را وسط میدان بیمارستان نشاندند. تا برسند به بیمارستان قلب، خط مونیتور وضعیت نبض، دو بار ممتد شد.
♦دکترها میگفتند آقا چند مرتبه تا مرز شهادت رفته و برگشته. یکبار همان انفجار بمب بود، یكبار خونریزی بسیار وسیع و غیر قابل کنترل بود، یكبار هم جمع شدن پروتئینها در ریه و حالت خفگی. همه اینها گذشت، اما بیمار تب و لرز شدیدی داشت. چند پتو میانداختند روی آقا. گاهی حتی دکترها بغلشان میکردند تا لرز را کمتر كنند. معلوم نبود منشأ این تبها کجاست؟
♦ضایعهی کوچکی هم در ریه دیده بودند.
آقا لولهی تنفس داشتند و نمیتوانستند حرف بزنند. خودشان کاملاً حس کرده بودند که دست راستشان کار نمیکند. اولین چیزی که با دست چپ نوشتند، دوتا سؤال بود؛ «همراهان من چطورند؟» «مغز و زبان من کار خواهد کرد یا نه؟»
♦دکتر باقی روی سطحی از پوست بدن کار میکرد كه برای ترمیم و پیوند به قسمتهای آسیبدیده برداشته بودند. زخمها زیاد بودند. درد زخمها خیلی زیاد بود، اما دکترها میگفتند تحمل آقا زیادتر است. میگفتند «اصلاً مسکّنها به حساب نمیآیند.»
بحث دکترها این بود که بالاخره تکلیف این دست چه میشود؟ شکستگیش رو به بهبود بود، ولی هیچ علامت حرکتی نداشت. چند نفر از جراحان و ارتوپدها بحث میکردند که دست قطع شود یا بماند.
♦امام مرتب پیغام میدادند و از اطرافیان میپرسیدند كه: «آقا سیدعلی چطورند؟» پیامشان ساعت دو بعد از ظهر پخش شد. دکتر میلانینیا رادیو را گذاشت بیخ گوش آقا. آن موقع ایشان به هوش بودند؛ روح تازهای انگار در وجودشان دمید، جان گرفتند.
حالشان بهتر بود، اما هنوز قضیهی هفتم تیر را نمیدانستند.
♦از تلویزیون آمدند كه گزارش تهیه کنند. یک ساعتی معطل شدند تا آقا به هوش آمد. پرسیدند حالتان چطور است؟ گفتند: «من بحمدالله حالم خیلی خوب است» و شعر رضوانی شیرازی را خطاب به امام خواندند:
«بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت
سر خُمِّ می سلامت شکند اگر سبویی»
♦حاج احمدآقا مرتب احوال میپرسیدند و روزانه به حضرت امام خبر میدادند.
♦کمکم به اطرافیان فشار میآوردند که: «آقاجان من باید از وضع کشور اطلاع پیدا کنم. شما هم رادیو را از من گرفتهاید، هم تلویزیون را.» دکترها بهانه میآوردند که امواج رادیویی، عملکرد دستگاههای درمانی ما را مختل میکند!
♦خیلی از چهرههای انقلاب برای عیادت میآمدند، اما آقا مرتب از شهید بهشتی میپرسیدند: «چرا همه میآیند، اما ایشان نمیآید؟» شک کرده بودند که یک خبرهایی هست. دور و بریها هم مانده بودند که چطور به ایشان بگویند.
♦دکتر منافی گفت بهترین راه این است که بگوییم حاج احمدآقا و آقایان رجایی و باهنر و هاشمی رفسنجانی بیایند و کمکم ایشان را مطلع کنند. جمع شدند، اما باز هم نتوانستند بگویند. گفتند فقط یکی دو نفر شهید شدهاند.
♦آقا از جمع آن شهیدها به دو نفر خیلی علاقه داشت؛ دکتر بهشتی و محمد منتظری. اولین کسی هم که به بیمارستان بهارلو آمده بود، محمد منتظری بود. آقا اول پرسیدند آقای بهشتی چطورند؟ گفتند یک مقدار پاهایش مجروح شده است. آقایان که رفتند، ایشان رو کردند به دکتر میلانینیا و پرسیدند شما از حال ایشان خبر داری؟ دکتر گفت: «بله، از وضعشان باخبرم.» پرسیدند: «مراقبت جدی از حال ایشان میشود؟ آنجا هم سر میزنید؟» بعد هم دکتر را سؤالپیچ کردند.
♦دكتر میلانینیا با بغض از اتاق زد بیرون. دوباره که آمد، آقا را دید که بچههای همراه را جمع کردهاند و ازشان بازجویی میکنند. دکتر دست و رویش را شسته بود. نشست و یکی یکی اسم همهی شهدای حزب را به آقا گفت.
🆔 @amarha
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 #سخن_نگاشت | سنّت های الهی، در محاسبات دشمنان نمیگنجد
🔻 رهبر انقلاب: دشمن در یک مقطعی، به یک کمبودی در نظام جمهوری اسلامی امید بسته و بعد ناامید شده... نتوانستند بفهمند که در عالمِ بشر غیر از محاسبات و مناسبات سیاسی، یک محاسبات و مناسبات دیگری هم وجود دارد که آنها قادر به فهم آن نیستند؛ آنها سنّتهای الهی است.
🔍 متن کامل بیانات👇
https://khl.ink/f/50545
هدایت شده از قرارگاه سایبری عمار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢نامه حاج قاسم سلیمانی به رفیقش شهید حسین پورجعفری:
♦حسین عزیز!
فقط قیامت است که حقیقت ارزش اعمال معلوم میشود و چه زیباست آنوقتی که همه حیران و متحیرند و تو خوشحال و خندانی.
🆔 @amarha
هدایت شده از جبهه انقلاب اسلامی در فضای مجازی
حاج احمد متوسلیان:
💎 برای آنچه اعتقاد دارید ایستادگی کنید
💎 حتی اگر هزینهاش «تنها ایستادن» باشد...
#⃣ #صیانت_از_ایران
جبههٔ #انقلاب اسلامی در فضای مجازی
✊🏻 @jebheh
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🌟 لوح| حضرت آیتالله خامنهای: اگر به حکمت مندرج در #عید_قربان توجه شود، خیلی از راهها برای ما باز میشود. بالاتر از ایثار جان، در مواردی ایثار عزیزان است. #حضرت_ابراهیم علیهالسلام در راه پروردگار، به دست خود عزیزی را قربان میکرد؛ آن هم فرزند جوانی که خدای متعال بعد از عمری انتظار به او داده بود. ۱۳۸۹/۰۸/۲۶
🖨 نسخه چاپ👇
http://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=40324
هدایت شده از KHAMENEI.IR
♻️ دفاع مقدّس، مظهر بُروز هویّت والا و برجستهی ملّت ایران بود
🔻 رهبر انقلاب: در جمهوری اسلامی، کشور سربلند ایران توانست در مقابل دنیای قدرتمند مقابل خودش، یعنی شرق و غرب و اروپا و آمریکا و شوروی و مرتجعین و همه بِایستد و بر اینها پیروز بشود؛ این... یک نکتهی بسیار مهمّی است و بخشی از هویّت ملّی ما است. اینکه گاهی گفته میشود و درست هم هست که «دفاع مقدّس بخشی از هویّت ملّی است»، به خاطر این است که #دفاع_مقدس، مظهر بُروز هویّت والا و برجستهی ملّت ایران بود که توانستند جنگ را به پیروزی برسانند. ۱۳۹۹/۰۶/۳۱
🌷 بازخوانی روزانهی توصیهها و تدابیر رهبر انقلاب در موضوعات مختلف | #هویت_ملی
💻 @Khamenei_ir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
💐 رهبر انقلاب: پیام غدیر به دنیا، پیام الگوی حکومت اسلامی است.
🏷 #بزرگترین_عید_برترین_تبیین
📥 دسترسی به مجموعه👇
https://khl.ink/f/50647
هدایت شده از KHAMENEI.IR
💐 غدیر هیچ معنایی جز تعیین حکومت و ولایت ندارد
🔻رهبر انقلاب: حرکت عظیم پیغمبر(ص) در برگشت از حج، در وسط بیابان، در سال آخر عمر، با آن مقدمات، با آن مؤخرات، نام بردن از امیرالمؤمنین، معرفی کردن امیرالمؤمنین(ص) به اینکه «من کنت مولاه فهذا علىّ مولاه»، هیچ معنائی جز تعیین خط حکومت و ولایت در اسلام بعد از رحلت پیغمبر اکرم(ص) ندارد.
🏷 #بزرگترین_عید_برترین_تبیین
📥 دسترسی به مجموعه👇
https://khl.ink/f/50647
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ | صفات حکومتی حضرت علی(علیهالسلام) در بيانات رهبرانقلاب
♨️اجتناب از زخارف دنيا
⛔️استفاده شخصی از امكانات عمومی ممنوع
⚡️سرعت عمل
💫تبيين
⚠️بیباک در عمل به حق
🌹هدايت جامعه به تقوا
🏷 #بزرگترین_عید_برترین_تبیین
📥 سایر کیفیتها👇
https://khl.ink/f/36838
🏴بسم رب الحسین(ع)🏴
به مناسبت فرارسیدن ماه #محرم و اقامه عزای سید و سالار شهیدان حضرت #امام_حسین(ع) قصد داریم روزانه به نیابت از #امام_زمان(عج) و به جهت سلامتی و طول عمر رهبر عزیز انقلاب و شفای بیماران و رفع گرفتاری از امت اسلام #زیارت_عاشورا بخوانیم و ثواب آن را به انبیا، اوصیا، اولیا، امام(ره)، شهدا، ذویالحقوق و جمیع درگذشتگان هدیه نماییم.
🌹البته به طور ویژه به نمایندگی از همه شهدا، هر روز از یک شهید یاد میکنیم.
🌷انشاءالله این طرح تا آخر ماه صفر ادامه خواهد داشت.
✋با ما همراه باشید.
👈دیگران و عزیزانتان را هم به این طرح دعوت نمایید.👇
🌷 @shahidkasraei
May 11
🏴ثواب قرائت #زیارت_عاشورا در روز اول #محرم را به طور ویژه تقدیم میکنیم به #شهید_محمدابراهیم_همت
🌷 ابراهيم بعد از چند ماه عمليات به خانه آمد. سر تا پا خاكي بود و چشمهايش سرخ شده بود. به محض اينكه آمد، وضو گرفت و رفت كه نماز بخواند. به او گفتم: «حاجي لااقل یه خستگي دَر كُن، بعد نماز بخوان.» سر سجادهاش ايستاد و در حالي كه آستينهايش را پايين ميزد، به من گفت: «من با عجله آمدم كه نماز اول وقتم از دست نرود.» اين قدر خسته بود كه احساس ميكردم هر لحظه ممكن است موقع نماز از حال برود. (همسر شهید)
🌹به یادش صلوات🌹
🌷 @shahidkasraei
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | جهاد تبیین در هیئتها، برای احیای مکتب اهلبیت(ع)
👈 مفهوم اَحیوا اَمرَنا
🏴 #از_تبیین_تا_قیام
◾Farsi.Khamenei.ir