#زندگینامه_ی دوست شهیدمون
#قسمت_سومـ
.
.
با شروع جنگ تحمیلی
به تقاضای خودش
راهی خطه جنوب شد و
در اولین خط دفاعی
مقابل عراقیها در منطقه
دارخوین مدت نه ماه،
با تجهیزات جنگی و امکانات تدارکاتی بسیار کم استقامت کرد
و دلاورانی قدرتمند تربیت نمود.
.
در سال ۱۳۶۰ پس از آزادسازی بستان
تیپ امام حسین (ع) را رسمیت داد
که بعدها با درخشش او
و نیروهایش در رشادتها و جانفشانیها، به #لشگر_امام_حسین (ع) ارتقا یافت
.
#حسین شخصاً به شناسایی میرفت
و تدبیر فرماندهیاش مبنی بر اصل غافلگیری و محاصره بود
حتی در عملیات والفجر ۳ و ۴
خود او شب تا صبح عملیات در خاکریزش شرکت داشت و
در تمامی عملیاتها پیشقدمـ بود.
.
#حسین قرآن را با
صدای بسیار خوب تلاوت میکرد
و با مفاهیم آن مأنوس بود.
او علاوه بر داشتن تدبیر نظامی،
شجاعت کمـ نظیری داشت.
.
معتقد به نظم و ترتیب در
امور و رعایت انضباط نظامی بود
و در آموزش نظامی و تربیت نیروهای کارآمد اهتمامـ میورزید.
.
حساسیت فوقالعاده
و دقت زیادی در مصرف #بیت_المال
و اجرای دستورات الهی داشت.
.
#قسمت_سومـ
.
.
کانال علمدار جبهه ها ❣
👇👇👇
@haj_hosseinkharazi
#حاج_حسین_خرازی:
ما لشکر #حسینیم، #حسین_وار هم باید بجنگیم...
وقتی مقتدایت #حسین_بن_علی است
شجاع، قاطع، باصلابت
در میدان رزم حاضر می شوی
و زمانی که می خندی
و شیرین زبانی می کنی
دل از نیروهای لشکر می بری...❤️
هنوز هم صدایِ دل نشین قرآنت به گوش می رسد...
مگر می شود نام #حسین را داشت
و دل از #حسین_بن_علی نبرد.
.
#پاسدارانِ واقعی به راستی چه کسانی هستند !
.
.
👇👇👇👇
@haj_hosseinkharazi
دستی ک جاماند ...
حالم هر لحظه وخیم تر می شد،
تا اینکه یک شب بین خواب و بیداری
یکی از ملائک مقرب درگاه الهی ب سراغم آمد
و پرسید :
#حسین، آیا آماده رفتن هستی
یا قصد زنده ماندن داری؟!
من گفتم
فعلا میل ماندن دارم
تا با آخرین توان به مبارزه در راه #دینِ_خدا ادامه دهم...
برای رسیدن به #حسین باید اول #عباس شد
آماده ای...؟!
#علمدار_جبهه_ها روزت مبارک
.
کانال علمدار جبهه ها
@haj_hosseinkharazi
با قایق گشت می زدیمـ
چند روزی بود
#عراقی ها راه به راه کمین می زدند.
سر یه آب راه، قایق #حسین پیچید
رو به رویمون...
وایستادیمـ و حال و احوال کرد بامون ...
.
پرسید؛ چه خبر؟
گفتیمـ ؛ #حسین آقا چند روز بود
قایق خراب شده بود.
خیلی وضعیت ناجوری بود. .
حالا که درست شده،
مجبوریمـ صبح تا عصر گشت بزنیمـ... .
مراقب بچه ها باشیمـ
عصر که میشه ، می پریمـ پایین ،
صبحونه و ناهار و شامـ
رو یک جا می خوریمـ
.
پرسید ؛ پس کی #نماز می خونین؟
گفتیمـ ؛ هر وقت شد ... عصر و آخر شب
گفت؛ بیخود...
.
وادارمون کرد پیاده شیمـ
همون جا لب آب وایستادیمـ،
#نماز خوندیمـ ...
.
وسط #عملیات ,زیر#آتیش_عراقی ها
فرقی براش نداشت
هرجابود #اذان که میشد
میگفت من میرمـ #موقعیت_الله ...
.
.
#اهمیت_بدیمـ_به_نمازمون
#اول_وقت باشه
اقتدا کنیمـ به #امامـ_زمانمون
همون اول وقت ...
.
.
شبیه #شهدا رفتار کنیمـ
.
.
شادی روح رفیق و همراه شهیدمون
صلوات + وعجل فرجهمـ
.
.
❣کانال علمدار جبهه ها❣
👇👇
@haj_hosseinkharazi
فکرش رو بکنین،
فرمانده لشکری که
ارتش عراق از او حساب می برد
با دوچرخه کارهای داخل شهر
رو انجام می داد.
.
ی شلوار ساده می پوشید
و ی دوچرخه داشت که از پدرش بود.
زمان اعزامـ به جبهه بود
می خواستیمـ با اتوبوس به لشکر بریمـ
.
#حسین با دوچرخه اومد.
ی شلوار کار #بسیجی تنش بود.
سلامـ و علیک کرد.
دوچرخش رو گذاشت
و وارد ساختمان #سپاه شد.
.
.
#ساده_زیستی
برای #خداوند زندگی کنیمـ
.
.
.
شادی روح رفیق و همراه شهیدمون
صلوات + وعجل فرجهمـ
.
.
@haj_hosseinkharazi
.
با قایق گشت می زدیمـ
چند روزی بود
#عراقی ها راه به راه کمین می زدند.
سر یه آب راه، قایق #حسین پیچید
رو به رویمون...
وایستادیمـ و حال و احوال کرد بامون ...
.
پرسید؛ چه خبر؟
گفتیمـ ؛ #حسین آقا چند روز بود
قایق خراب شده بود.
خیلی وضعیت ناجوری بود. .
حالا که درست شده،
مجبوریمـ صبح تا عصر گشت بزنیمـ... .
مراقب بچه ها باشیمـ
عصر که میشه ، می پریمـ پایین ،
صبحونه و ناهار و شامـ
رو یک جا می خوریمـ
.
پرسید ؛ پس کی #نماز می خونین؟
گفتیمـ ؛ هر وقت شد ... عصر و آخر شب
گفت؛ بیخود...
.
وادارمون کرد پیاده شیمـ
همون جا لب آب وایستادیمـ،
#نماز خوندیمـ ...
.
وسط #عملیات ,زیر#آتیش_عراقی ها
فرقی براش نداشت
هرجابود #اذان که میشد
میگفت من میرمـ #موقعیت_الله ...
.
.
#اهمیت_بدیمـ_به_نمازمون
#اول_وقت باشه
اقتدا کنیمـ به #امامـ_زمانمون
همون اول وقت ...
.
.
شبیه #شهدا رفتار کنیمـ
.
.
شادی روح رفیق و همراه شهیدمون
صلوات + وعجل فرجهمـ
.
.
❣کانال علمدار جبهه ها❣
@haj_hosseinkharazi
صدای تیر اندازی میاد
از پشت صخره سرک میکشمـ
.
#حسین و بچه هایش درگیر شدن
بهمـ میگه چقد بد اخلاق شدی؟
دیدی که زدیمـ بیچارشون کردیمـ
.
داد میزنمـ ؛
واسه چی درگیر شدی #حسین؟
اونمـ با ده نفر؟ قرارمون چی بود؟
.
#میخنده و
میگه؛ مگه نمی دونی؟
كَمـ مِن فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَت فِئَةً كَثيرَةً بِإِذنِ اللَّهِ
.
عده ای کمـ بر عده ای زیاد
غلبه میکنن به اذن خداوند
.
.
#شجاع_باشیمـ
با نشاط باشیمـ و
شبیه #شهدا رفتار کنیمـ
.
.
شادی روح رفیق و همراه شهیدمون
صلوات + وعجل فرجهمـ
.
.
@shahidkharazi_com
با قایق گشت می زدیمـ
چند روزی بود
#عراقی ها راه به راه کمین می زدند.
سر یه آب راه، قایق #حسین پیچید
رو به رویمون...
وایستادیمـ و حال و احوال کرد بامون ...
.
پرسید؛ چه خبر؟
گفتیمـ ؛ #حسین آقا چند روز بود
قایق خراب شده بود.
خیلی وضعیت ناجوری بود. .
حالا که درست شده،
مجبوریمـ صبح تا عصر گشت بزنیمـ... .
مراقب بچه ها باشیمـ
عصر که میشه ، می پریمـ پایین ،
صبحونه و ناهار و شامـ
رو یک جا می خوریمـ
.
پرسید ؛ پس کی #نماز می خونین؟
گفتیمـ ؛ هر وقت شد ... عصر و آخر شب
گفت؛ بیخود...
.
وادارمون کرد پیاده شیمـ
همون جا لب آب وایستادیمـ،
#نماز خوندیمـ ...
.
وسط #عملیات ,زیر#آتیش_عراقی ها
فرقی براش نداشت
هرجابود #اذان که میشد
میگفت من میرمـ #موقعیت_الله ...
.
.
#اهمیت_بدیمـ_به_نمازمون
#اول_وقت باشه
اقتدا کنیمـ به #امامـ_زمانمون
همون اول وقت ...
.
.
شبیه #شهدا رفتار کنیمـ
.
.
شادی روح رفیق و همراه شهیدمون
صلوات + وعجل فرجهمـ
.
.
❣کانال علمدار جبهه ها❣
@shahidkharazi_com
صدای تیر اندازی میاد
از پشت صخره سرک میکشمـ
.
#حسین و بچه هایش درگیر شدن
بهمـ میگه چقد بد اخلاق شدی؟
دیدی که زدیمـ بیچارشون کردیمـ
.
داد میزنمـ ؛
واسه چی درگیر شدی #حسین؟
اونمـ با ده نفر؟ قرارمون چی بود؟
.
#میخنده و
میگه؛ مگه نمی دونی؟
كَمـ مِن فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَت فِئَةً كَثيرَةً بِإِذنِ اللَّهِ
.
عده ای کمـ بر عده ای زیاد
غلبه میکنن به اذن خداوند
.
.
#شجاع_باشیمـ
با نشاط باشیمـ و
شبیه #شهدا رفتار کنیمـ
.
.
شادی روح رفیق و همراه شهیدمون
صلوات + وعجل فرجهمـ
.
.
@shahidkharazi_com
••
پای روضههای محرم
قد کشیدند و
آنها چه خوب شنیده بودند
صدایِ هل من ناصر #حسین را ..
[پنجشنبه است
و یاد شهدا با صلوات🕊]
@shahidkharazi_com
به طبیبانِ جهان رو نزنم در هر حال،
درد، تا دردِ #حسین اسـت،
مُداوا هیـچ اسـت..♥️
@shahidkharazi_com