فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
درس تواضع و سادگی از شهید عباس کریمی
سردارشهید_عباس_کریمی🌹
#سالروز_ولادت...🕊🕊🌹
هدیه به روح شهید بزرگوار صلوات🌺
🍃🍃صبحتون شهدایی و مملو از دلتنگی برای شهدا 💔
🦋🦋🦋
استاد عالی ؛ داستان شراب خواری که با نگاه کردن به ضریح امام حسین(.. - @manbardelnshin.mp3
3.45M
💠داستان جوان گنهکار که در کربلا عوض شد😧
✅بسیار زیباست👌
🎤 سخنران:استاد عالی
🦋🦋🦋
﷽⚘💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
مقید بود هر روز زیارت عاشورا را بخواند، حتی اگر کار داشت و سرش شلوغ بود سلام آخر زیارت را میخواند، دائما میگفت: اگر دست جوانها رو بزاریم توی دست امام حسین (ع) مشکلاتشون حل میشود و امام با دیده لطف به آنها نگاه میکند.
🌷شهید ابراهیم هادی🌷
🌷 #شهید_ابراهیم_هادے
⇦ولادٺ: ۱۳۳۶/۲/۱
⇦شهادٺ: ۱۳۶۱/۱۱/۲۲
⇦محل شهادٺ: فڪہ(والفجر مقدماتے)
#شهیدگمنام
#شهیدابراهیمهادی.
#سالروزولادت....🌿🌸🌸🌸🌿
🕊سلام 🤚صبحتون منور به لبخند #شهیدان🌷🌷
🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿
🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹
🦋🦋🦋
﷽⚘💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
همیشه میگفت: زیباترین شھادت را میخواهم، یکبار پرسیدم: شھادت خودش زیباست؛ زیباترین شھادت چگونه است؟ در جواب گفت:زیباترین شھادت ایناست که جنازهای هم از انسان باقی نماند.
🌷 شهید ابراهیم هادی🌷
#بهیادشهیددفاعمقدسابراهیمهادی
#سالروزولادت
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمد
🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ_تاثیر_گذار
✅حتما ببینید👌
💢وسوسه ی شیطان برای یه خانم موقع بیرون رفتن‼😱😱😱️
⏰ زمان :۱ دقیقه
🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 عذاب وحشتناک ارتباط نامشروع با نامحرم در روز قیامت😱😱😱
✅بسیار تکان دهنده، #حتما_ببینید
🎤 استاد: شیخ حسین انصاریان
🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
🔰 مريوان در زمان فرماندهی حاج احمد متوسلیان معروف بود به «قم كردستان»
دليلش هم همين توبه كردن كلهگندههای ضدانقلاب با نفس گرم بچههای سپاه مريوان بود.
حاج احمد واقعا از تبحر عباس كيف میكرد.
با وجود وسواس عجيبی كه نسبت به مسائل اطلاعاتی داشت تقريبا دربست حرفهای عباس رو قبول میكرد و كمتر بهش ايراد میگرفت.
اتفاق افتاده بود كه كسی میاومد و اخباری راجع به تحركات ضدانقلاب میداد و عباس همه اونا رو رد میكرد و آمار و ارقام متفاوتی رو میگفت.
وقتی میپرسيدند تو از كجا میدونی؟ می گفت:
من خودم ديشب پيش اونا بودم.
حاج احمد می گفت:
رو اطلاعات برادر عباس بايد صد در صد حساب و برنامهريزی كرد.
اون زمان مريوان، امنترين نقطه كردستان بود و هر آدمسادهای هم میدونه كه برقراري امنيت جز با عمليات اطلاعاتی قوی و مستمر ممكن نيست.
شهید عباس کریمی🌷
فرمانده لشکر ۲۷محمد رسول الله (ص)
شهادت: ۲۴ اسفند ۱۳۶۳
سردارشهید_عباس_کریمی🌹
#سالروز_ولادت...🕊🕊🌹
🦋🦋🦋
﷽⚘💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
#تولدت_مبارک_رفیق ❤️
اُردیبهشتی✨
گویا خدا هم میدانست که تو از همان اول بهشتی هستی...🌸🍃
پروردگارم از همان اول تورا فرشته ی بهشتی آفرید ، فرشته ای که زمین برای وسعتِ قلبِ بزرگ و پاکش کوچک بود...❤️
فرشته ای که در اوج جوانی سبک بالانه پر کشید...🕊
از ماه تولدت پیداست که تو از همان اول هم زمینی نبودی و از اهل بهشت بودی...🌾
از نامَت که ابراهیم است پیداست که آتَشِ افتاده بر زندگیِ گمراهان را گلستان خواهی کرد...🌳
از نامِ خانوادگی ات پیداست که هادیِ هدایت کننده بودی و همواره هستی...🎊
از چشمانت پیداست که آنها کارِ یک خلقتِ معمولی نیستند، چشمانِ گیرا و هدایت گر نصیبِ هرکَس نمیشود، همان چشم ها که معادله ی هر گناهی را بر هم میزنند...
الحُب أنْ أحبكِ ألف مرّة
وفى كُلّ مرّة أشعرُ أنى أُحبكِ للمرّة الأولى
عشق آن است كه
هزار بار دوستت داشته باشم
و هربار حس كنم اولين بارى است
كه دوستت دارم!
هرروز بیش تر از دیروز و کمتر از فردا دوستت دارم...🧡
تولدت مبارک اُردیـــــبـــــهـــــشـــــتـــــی جان :)) ❤️🍃
🦋🦋🦋
هدایت شده از زیر چتر شهدا 🌹 🌱
6.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⛔️خبر فوری برای افراد دیابتی ⛔️
روش بهبودی جدید گیاهی برای افراد دیابتی با
"۶ نسخه ابو علی سینا "
که میتواند در کمترین زمان قند خون، را به محدوده زیر ۱۰۰ برساند.
جهت اطلاع از این روش وارد لینک زیر بشید👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/1610744754C9e089f1106
جهت شروع درمان و رزرو وقت ویزیت فرم زیر رو پر کنید👇🏻👇🏻
https://app.epoll.ir/48379700
https://app.epoll.ir/48379700
میای توی چایی بخوری؟"
"نه، محترم سادات، خونه عصمت خانم چایی خوردم، میرم اتاق خودم."
"راستی، صبحی حاج عبدالله اومد گفت یه چند هکتار زمین داره، میخواد با تراکتورش براش شخم بزنیم. بهش گفتم برو غروب بیا باهاش صحبت کن."
خوشحال لبخندی زدم.
"عه، چه خوب! خدا را شکر! غروب منتظرشم. اگر با من کاری ندارید، من برم اتاقم."
"نه عزیزم، کاری باهات ندارم. برو به امان خدا."
اومدم تو اتاق خودم،اما نه دل دارم، نه قرار. خودم اینجام، ولی دلم پیش خونهی عصمتخانومه. به خودم گفتم،
مثلاً اگه فردا برم خونهشون چی میشه؟
وقتی هم خواستم برم،
یه کاری میکنم تحویلم بگیرن، دست پُر میرم، یه ساعت، نیمساعتی میشینم،
شاید بازم یه شیرینکاری از معصومه دیدم و بعدشم میام خونهم
باز با خودم گفتم،
آخه رسم نیست هی برم و بیام،
یه وقت پشت سرم حرف در بیارن
عقدم که نیستیم فقط شیرینی خوردهایم اگه یهویی بگن: "دیگه نمیدیمش"،
من چیکار کنم؟
با همین فکر و خیال،
دو تا سیبزمینی برای خودم پختم،
آوردم با نون خوردم و گرفتم خوابیدم.
صبح که بیدار شدم، با خودم گفتم نه،
امروز نمیرم،
حداقل سه روز دیگه هم نمیرم.
لباس پوشیدم،
سوئیچ تراکتورمو برداشتم سوار شدم و اومدم پیش حاجعبدالله.
ماشاءالله زمینش زیاده،
مزد خوبی میتونم از این کار بگیرم...
کپی حرام⛔️