eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
8.9هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
6.4هزار ویدیو
106 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ هر ڪہ در عشـق سر از قله در آرد هنر است همه تا دامنه‌ی ڪوه تحمل دارند ... ...🌿🌺🌸🌺🌿 🕊🌷🕊 : ۱۳۶۰/۱۰/۱۱ قم :۱۳۹۴/۱۱/۱۶ محل‌شهادت منطقه نبل الزهرا_سوریه وضعیت تاهل: متاهل با ۲ فرزند محل مزارشهید:گلزارشهدای قم 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🕊 🍃بسیار پرکار بود به قولی آچار فرانسه بود تا جایی میدید کاری روی زمین مانده، دست میگرفت و به بهترین شکل پایان میداد.در تفکرات دینی و سیاسی خودش محکم و راسخ بود و تحت تأثیر افکار و تبلیغات دیگران قرار نمی گرفت. 🍃به شهدا خدمت می کرد و ارادت خاصی به شهدا، مخصوصاً شهدای گمنام داشت دوست داشت اطرافیان را شاد کند، می خندید و می خنداند و در اکثر مواقع شاد و سرحال بود... 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿 🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🎥با تو از مرگ نداریم به خدا واهمه ای جانمان پیشکش سیدنا خامنه ای❤️🍃 💐شادی روح پرفتوحش صلوات .....🕊🌸 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿 🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ▫️«محمد مجیدزاده» فرزند شهید «محمدتقی مجیدزاده» که در کنار یادمان شهدای گمنام «شلمچه» برای دانش‌آموزان سخن می‌گفت،توضیح داد: ▫️ پدرم یک بار در سال 63 به مناطق درگیری کردستان در شهر «بانه» رفت و با نیروهای حزب «کومله» درگیر شد و به اسارت آنها درآمد. آنها پدرم را پس از گذشت حدود سه تا چهار ماه از اسارتش، در فصل زمستان و در برف‌ سنگین کردستان و بدون لباس و کفش رها کردند. ▫️پدرم پاسدار بود و در مدت اسارتش به هیچ وجه این مسئله را بازگو نکرد چون اگر ضدانقلاب پاسدار بودندش را می‌فهمیدند قطعا به طور معمول که سر پاسداران را می‌بریدند سر او را نیز از تنش جدا می‌کردند. ‌✍ راوی فرزندشهید 🌷 ▫️مسئولیت: فرمانده گروهان ادوات ▫️تاریخ تولد: ۱۳۴۴/۰۲/۰۳ ▫️تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۱۱/۱۸ 📎وی در بهمن‌ماه 1366 و در منطقه «ماووت» که یکی از مناطق مرزی عراق با غرب کشور است به درجه رفیع شهادت نائل آمد . ‌‌‌‌‌‌‌‌..🌿🌺🌸🌺🌿 🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فیلمی از قسم دادن شهید حاج قاسم سلیمانی توسط شهید مدافع حرم صالح صالحی که در عملیات آزادسازی نبل والزهرا خط شکن باشند... بعد از شمــــــــا غرق شــــدم در روزمــرّگیهایم آری! گیر کـــردم؛ به سیم_خاردار ِ نـَــفس ... این جمله،دنیایی از ناگفته هاست ↓ الهی هیچ مسافری ار رفیقاش جا نمونه... چشم دل بیـدار شد به شوق حریر دستانت بر گونه های نازک احساس رویایی بر کران بغضهای تنهایی شکفت... باز هم ... سلام دلتنگی مرا با جای خالی نبودنت بیـدار و بی قرار کرد... 🌸شهید صالح صالحی🌸 .....🕊🕊🌸🌸 ❤️ .....🕊🌷 🦋🦋🦋
●هنگامی که خبر شهادتم را شنیدید، به یاد سنگر خالی من و اسلحه بر زمین افتاده‌ام باشید و برای پر کردن سنگر و برداشتن سلاحم کمر همت بندید و روانه جبهه‌ها گردید و تنور جنگ را گرم نگه دارید، زیرا که به قول امام عزیز جنگ برایمان یک نعمت است. ●سپاه را خانه خویش می‌دانم و افتخار می‌کنم که در این لباس درآمده ام و با جان و دل در آن برای رضای خدا مشغول انجام وظیفه‌ هستم و شهادت در این لباس مقدس را افتخاری برای خویش می‌دانم، زیرا به قول امام علی (ع) لباس سربازی جامه فاخر است که در دنیا لباس عافیت و در آخرت خرید بهشت خواهد بود انشا الله. ●اصغر در روز عروسی‌اش حتی یک دست لباس نو هم نخرید. کاپشنی هم که پوشیده بود، برای رفیقش بود. کفشش هم اصلاً معلوم نبود برای کی بود. به هیچ وجه لباس نو نمی‌پوشید. ●اگر یک پیراهن نو می‌خرید، می‌داد به خواهرش بپوشه و یکبار بشوره تا لباس دست دوم بشه و بپوشه. اصغر همیشه بچه‌ها و برادر کوچکش را روی پای خودش می‌گذاشت و این دعا را می‌خوند: «یا دائم الفضل الی البر...» ✍به روایت مادربزرگوارشهید 🌷 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ چه لبخندی زدی وقتِ گذشتن عجب آسوده‌ای هنگام رفتن . . . 📎پ ن : شهادت : 21 بهمن 64 فاو ؛ عملیات والفجر هشت 🌷 📎پ ن : این شهید عزیز پس از چند روز نگهداری در سردخانہ بہ اهواز منتقل شد تا در بهشت آباد این شهر بہ خاڪ سپرده شود، نڪتہ عجیبی ڪہ درباره این شهید زبانزد است لبخند زیبایے است ڪہ چند روز پس از شهادت و بہ هنگام تدفین بر لبان این عزیز نقش بست. 🌷 شهادت: عملیات والفجر ۸ و باد. ─┅═ঊঈ🕊🕊🕊ঊঈ═┅─ "" اللَّهمَّﷺصَلِّﷺعَلَىﷺمُحمَّـدٍﷺوآلﷺِمُحَمَّد 🦋🦋🦋 🕊🕊🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ جمعه ۲۲ بهمن ۱۳۶۱ پنج روز است که در هستیم. آب و غذا و مهمات نداریم. شمار بچه های بسیار کم است و بسیاری شهید و یا زخمی شدند. باقی از هم از عطش فراوان توانی برایشان نمانده است. امیدواری دادن های ابراهیم بهترین رزق این چند روز برای بچه ها بود.. ابراهیم می گفت : اگر همگی هم شهید شویم تنها نیستیم، مطمئن باشید مادرمان سلام الله علیها می آید و به ما سر می زند. در همین حال رزمنده ای فریاد زد : مادر بخدا قسم اگر گردان کمیل در مدینه بود هرگز نمی گذاشتند به تو سیلی بزنند. نوای مادر مادر در کانال طنین انداز شده بود...😭 کماندو های عراقی به کانال رسیدند و شروع کردند به بچه های باقی مانده کمیل و حنظله بچه های کمیل و حنظله همراه با راهپیمایی ۲۲ بهمن در شهرهای مختلف ایران داشتند حماسه دیگری رقم می زدند. ابراهیم باقی رزمندگان را به عقب راند و خود در برابر کماندوها مقاومت می کرد که ناگهان نوایی بلند شد : ابراهیم شهید شد...😭😭😭 ❤️ ....🌿🌺🌸🌺🌿 🦋🦋🦋
🦋 🍃رابطه اش با بچه ها دوستانه بود.حتی با دخترش مینشست و درباره مشکلاتش صحبت میکرد.به بچه ها شخصیت میداد و باهاشون مشورت میکرد.خودش استاد دانشگاه بود و با جوانها ارتباط داشت و با اونا صمیمی بود میدونست روحیه بچه ها چطور هست.اگه قرار بود ماموریتی بره و یه مدت نبود،بجاش برا بچه ها بیخبر،یه سفر تفریحی میگذاشت و غافلگیرشون میکرد. 🍃مراقب رفت وآمد بچه ها و انتخاب دوست شون بود.وقتی دوستهای پسرا میومدن خونمون، میرفت با اونا گرم میگرفت،چند دقیقه پیششون مینشست.مثل جوونها باهاشون صحبت میکرد. محسن و محمدامین خیلی خوشحال بودن که پدرشون پیش دوستاشون،محبوب هست. ✍راوی:همسر شهید مـا مَردِ نبــردیم ... چه برنــــا چه پیــــر ! در مڪتب ما مرگ حقیر است حقیر همیشه می‌گفت : من فرزند هشت سال دفاع مقدس هسـتم و نمی توانم آرام بگیـرم ؛ و جز با شهادت آرامش پیدا نمی‌کنم :۱۳۹۴/۱۱/۱۹ :۱۳۴۶/۰۶/۰۴ محل تولد : دزفول وضعیت تاهل: متاهل محل مزارشهید: خوزستان_ شوشتر ...🌿🌺🌸🌺🌿 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ●روز آخر به من گفت :«زيباترين كاري كه در شهادت من مي تواني بكني، اين است كه مثل حضرت زينب (س) صبور باشي تا من از شهادتم نهايت لذت را ببرم.» ○پسرم اباالفضل كه دو ساله بود بعد از شهادت پدرش مرتب مريض مي شد و دائماً سراغ بابا را از من مي گرفت. هر روز غروب موقع اذان كه مي شد، مي گفت: «عكس بابامو بدين.» ●عكس را بغل مي كرد و مي بوسيد و روي پاهايش مي گذاشت و به خيال خودش لالا،لالا مي گفت تا بابا بخوابد. گاهي هم دستهاي كوچكش را رو به آسمان بلند مي كرد و مي گفت: «خدا ! مگه تو بابا نداري؟ چرا باباي منو گرفتي؟» بي قراري هاي اين بچه همه را منقلب كرده بود..... ✍️به روایت همسربزرگوارشهید 📎جانشین گردان یارسول لشگر ۲۵ کربلا 🌷 ●ولادت : ۱۳۳۹/۶/۲۶ قائمشهر ، مازندران ●شهادت : ۱۳۶۴/۱۱/۲۴ فاو ، عملیات والفجر۸ 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ●روز آخر به من گفت :«زيباترين كاري كه در شهادت من مي تواني بكني، اين است كه مثل حضرت زينب (س) صبور باشي تا من از شهادتم نهايت لذت را ببرم.» ○پسرم اباالفضل كه دو ساله بود بعد از شهادت پدرش مرتب مريض مي شد و دائماً سراغ بابا را از من مي گرفت. هر روز غروب موقع اذان كه مي شد، مي گفت: «عكس بابامو بدين.» ●عكس را بغل مي كرد و مي بوسيد و روي پاهايش مي گذاشت و به خيال خودش لالا،لالا مي گفت تا بابا بخوابد. گاهي هم دستهاي كوچكش را رو به آسمان بلند مي كرد و مي گفت: «خدا ! مگه تو بابا نداري؟ چرا باباي منو گرفتي؟» بي قراري هاي اين بچه همه را منقلب كرده بود..... ✍️به روایت همسربزرگوارشهید 📎جانشین گردان یارسول لشگر ۲۵ کربلا 🌷 ●ولادت : ۱۳۳۹/۶/۲۶ قائمشهر ، مازندران ●شهادت : ۱۳۶۴/۱۱/۲۴ فاو ، عملیات والفجر۸ 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ دل را . . . بہ فدای قدمت می ریـزم یڪ بارِ دگر ، اگر تـو تڪرار شوی ◻️تاریخ ولادت : ۱۳۳۹/۱۲/۲۶ ◻️محل ولادت : کرمان ◻️تاریخ شهادت: ۱۳۶۴/۱۱/۲۷ ◻️عملیات: والفجر۸_فاو ◻️محل شهادت: بیمارستان لبافی نژاد تهران (بر اثر جراحات شیمیایی) ✍ ای مردم بدانید تا وقتی ڪہ از رهبری اطاعت ڪنید مسلمان ، مومن و پیروزید هرڪدام راهی بہ غیر از این دارید آب بہ آسیاب دشمن می‌ریزید 🌹🍃 سلام بر شهدا.. 🌷🌷🌷 و دورد الهی بر پیامرسانان شهیدان 🌷🌷🌷 🦋🦋🦋