.
.تقدیم به شهیدان عبدالله اسکندری و محسن حججی که در اقتدا به سیدالشهدا علیه السلام، کمال را برگزیدند ... تب تند نوشتن از شما افتاده بر جانم
قلم در هر دو دستم اشک می ریزد، پریشانم
نمی دانم چرا در منتهای سربلندی ها
شبیه کودکان گمشده سر در گریبانم
شبیه نو مسلمانی که مات شبهه ها مانده ست،
پر از تردید و ایمانم ولی اینقدر می دانم _
که بین اینهمه اسلام خالی از مسلمانی
به رنگ سرخ اسلام شما مستم، مسلمانم
خوشا لبخند شیرین شما در لحظه ی پرواز
تصاویری که می اندازد آتش در نیستانم
دلم می خواست شهری سربلند و بی کران باشم
و نام سرخ تان باشد به هر کوی و خیابانم
حریم عمه ام زینب به جان خسته ام بسته است
که شعر حافظ شیراز را اینگونه می خوانم : "مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن" دانم
#شهید_مدافع_حرم #شهیدعبدالله_اسکندری #شهیدمحسن_حججی
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃┅🦋🍃┅─╮
@shahidma
╰─┅🍃🦋🍃
۱۶ مرداد سالگرد اسارت شهید محسن حججی😭
به نام #شهیدی که #عباس_وار جنگید
#زینب_گونه اسیر شد
#حسینی_وار شهید شد
#سلام_بر_ارباب_بی_سر😭 🍃برشی از کتاب سربلند
برگشتم به حاج سعید گفتم: «آخه من چطور این بدن ارباً اربا رو شناسایی کنم؟ رفتم سمت آن داعشی. یک متر رفت عقب و اسلحهاش را کشید طرفم.سرش داد زدم: «شما مگه مسلمون نیستید؟» به کاور اشاره کردم که مگر او مسلمان نبود؟ پس سرش کو؟ چرا این بلا را سرش آوردید؟حاج سعید تند، تند حرفهایم را ترجمه میکرد. آن داعشی خودش را تبرئه کردکه این کار ما نبوده وباید ازکسانی که او رابردهاند «القائم» بپرسید. فهمیدم میخواهد خودش را از این مخمصه نجات دهد. دوباره فریاد زدم که کجای اسلام میگوید اسیرتان را اینطور شکنجه کنید؟ نماینده داعش گفت: «تقصیر خودش بوده!» پرسیدم به چه جرمی؟ بریدهبریده، جواب میدادوحاج سعید ترجمه میکرد: «از بس حرصمون رو درآورد؛ نه اطلاعاتی به ما داد،نه اظهار پشیمونی کرد، نه التماس کرد! تقصیر خودش بود..!»...
🌾
می شود اسیر شدوبا یک نگاه دشمن را از پای درآورد،از این چشمان چیزی جز غرور نمیبارد🌾
#سالروز_اسارت
#پاسدارمدافع_حرم
#شهیدمحسن_حججی
🦋🦋🦋
۱۶ مرداد سالگرد اسارت شهید محسن حججی😭
به نام #شهیدی که #عباس_وار جنگید
#زینب_گونه اسیر شد
#حسینی_وار شهید شد
#سلام_بر_ارباب_بی_سر😭 🍃برشی از کتاب سربلند
برگشتم به حاج سعید گفتم: «آخه من چطور این بدن ارباً اربا رو شناسایی کنم؟ رفتم سمت آن داعشی. یک متر رفت عقب و اسلحهاش را کشید طرفم.سرش داد زدم: «شما مگه مسلمون نیستید؟» به کاور اشاره کردم که مگر او مسلمان نبود؟ پس سرش کو؟ چرا این بلا را سرش آوردید؟حاج سعید تند، تند حرفهایم را ترجمه میکرد. آن داعشی خودش را تبرئه کردکه این کار ما نبوده وباید ازکسانی که او رابردهاند «القائم» بپرسید. فهمیدم میخواهد خودش را از این مخمصه نجات دهد. دوباره فریاد زدم که کجای اسلام میگوید اسیرتان را اینطور شکنجه کنید؟ نماینده داعش گفت: «تقصیر خودش بوده!» پرسیدم به چه جرمی؟ بریدهبریده، جواب میدادوحاج سعید ترجمه میکرد: «از بس حرصمون رو درآورد؛ نه اطلاعاتی به ما داد،نه اظهار پشیمونی کرد، نه التماس کرد! تقصیر خودش بود..!»...
🌾
می شود اسیر شدوبا یک نگاه دشمن را از پای درآورد،از این چشمان چیزی جز غرور نمیبارد🌾
#سالروز_اسارت
#پاسدارمدافع_حرم
#شهیدمحسن_حججی
🦋🦋😔