eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9.6هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
6هزار ویدیو
96 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
به روایت از محمدرضا غیاث‌الدین و : محمود در دوران مقدس زیادی انجام می‌داد و زیادی هم داشت اما در واحد لشکر ۱۷ بن ابیطالب (ع)🌷 او بود. 🍃🌷🍃 از همان اوایل مقدس تا در مناطق حضور داشت، همچنین بلافاصله بعد از گذار حرکتی شد که امروز به نور معروف است. 🍃🌷🍃 در همان زمان به صورت را به سمت هدایت می‌کرد که بعد از الی سال مقوله نور در شد لذا در اندازی این محوری داشت. 🍃🌷🍃 نور برای را اندازی کردند، همیشه یک در نور بود و هر مشکلی پیش می‌آمد ایشان آن را می‌کرد. 🍃🌷🍃 در یکی از که در به عنوان نور داشت با یکی از کشور ملاقاتی می‌کند و از آن پس کار نیز در زندگی این بزرگوار جای خود را باز می‌کند. 🍃🌷🍃 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
‍ 🍃شرطش برای این بود که همسرش حضور همیشه او را در جبهه بپذیرد .بیشتر دنبال بود تا همسر ، از روزی که امام گفته بود جنگ در اولویت است درس و را رها کرده و خود را به جبهه رسانده بود. 🍃با خطبه ای که امام خواند شد هم رزمش تا او به نهایت آرزویش که بود برسد. چند روز بعد از عقد، راهی جبهه شد. به قول دوستانش گاهی از تلفن زدن به همسرش امتناع می کرد و عقیده داشت باید فکر و ذهنش به طور کامل در اختیار جنگ و جبهه باشد و به مردم خدمت کند. 🍃از زلزله طبس گرفته تا روزهای جنگ، همه وجودش را صرف خدمت کرده بود. در کارنامه اش سمت ، مسئول طرح و عملیات منطقه ۶ سپاه،مسئول طرح و عملیات نصر ۵ خراسان و به چشم می خورد. با فروتنی خاصی که داشت خیلی ها نفهمیدند او فرمانده است یا رزمنده معمولی... 🍃۶ سال روزهایش در جبهه شب شد و شب هایش شاهد و دعا برای رسیدن به کاروان دوستان شهیدش بود . سرانجام با اصابت گلوله ای که به سرش خورد مجروح شد و پس از گذشت ۲۱ روز در بیمارستان و به دور از جبهه، به خیل شهدا پیوست. 🍃از او دختری به نام به یادگار مانده که مونس مادر است. اندکی تفکر لازم است تا بدانیم چه اندازه مدیونیم به سردار چراغچی ها و خانواده هایشان. کاش به جای زخم زدن، مدیون بودن را یاد بگیریم و مسئول قطره قطره خونشان باشیم 🌸به مناسبت سالروز شهادت 🌸تاریخ تولد : ۱ مهر ۱٣٣٧ 🌸تاریخ شهادت : ۱٨ فروردین ۱٣۶٣ 🌸مزار شهید : گلزار شهدای بهشت رضا
‍ 🍃شرطش برای این بود که همسرش حضور همیشه او را در جبهه بپذیرد .بیشتر دنبال بود تا همسر ، از روزی که امام گفته بود جنگ در اولویت است درس و را رها کرده و خود را به جبهه رسانده بود. 🍃با خطبه ای که امام خواند شد هم رزمش تا او به نهایت آرزویش که بود برسد. چند روز بعد از عقد، راهی جبهه شد. به قول دوستانش گاهی از تلفن زدن به همسرش امتناع می کرد و عقیده داشت باید فکر و ذهنش به طور کامل در اختیار جنگ و جبهه باشد و به مردم خدمت کند. 🍃از زلزله طبس گرفته تا روزهای جنگ، همه وجودش را صرف خدمت کرده بود. در کارنامه اش سمت ، مسئول طرح و عملیات منطقه ۶ سپاه،مسئول طرح و عملیات نصر ۵ خراسان و به چشم می خورد. با فروتنی خاصی که داشت خیلی ها نفهمیدند او فرمانده است یا رزمنده معمولی... 🍃۶ سال روزهایش در جبهه شب شد و شب هایش شاهد و دعا برای رسیدن به کاروان دوستان شهیدش بود . سرانجام با اصابت گلوله ای که به سرش خورد مجروح شد و پس از گذشت ۲۱ روز در بیمارستان و به دور از جبهه، به خیل شهدا پیوست. 🍃از او دختری به نام به یادگار مانده که مونس مادر است. اندکی تفکر لازم است تا بدانیم چه اندازه مدیونیم به سردار چراغچی ها و خانواده هایشان. کاش به جای زخم زدن، مدیون بودن را یاد بگیریم و مسئول قطره قطره خونشان باشیم 🌸به مناسبت سالروز شهادت 🌸تاریخ تولد : ۱ مهر ۱٣٣٧ 🌸تاریخ شهادت : ۱٨ فروردین ۱٣۶٣ 🌸مزار شهید : گلزار شهدای بهشت رضا 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
قسمت پنجم زمانی که داشت سوار اتوبوس می‌شد شروع کرد به اشک ریختن،خواهرم پرسید چرا گریه می‌کنی؟ جواب داد: "نگران رقیه و زندگی وی هستم، مواظبش باشید."😭😭 🍃🌷🍃 پس از گذشت یک ماه و حضور در علیه کومله‌های در شهر ظاهراً سپاه بدنبالش به روستا آمدند و سراغش را از پدر و عمویم می‌گیرند. پرسیدند: آیا به خانه برگشت؟ همه تعجب کردند و گفتند که حدود یک ماه عازم شده. نیروهای نظامی تصور کردند که از فرار کرده و این حدود ماه طول کشید. 🍃🌷🍃 طبق گفته‌های را جاده سرورآباد یکی از روستاهای شهر مریوان از استان کردستان به همراه که از شهرستان بود، پیدا کردند که بدست منافقان کومله به رسیده بود😭😭 🍃🌷🍃 را با طریق مختلف شکنجه داده بودند😭، از سیگار، داغ گرفته تا جوش به طوری که از چیز‌هایی را آورند اما موفق و این با تیر از گردن بر به پایان رسید که منجر به شد. 😭😭 🍃🌷🍃 ادامه دارد👇👇
قسمت اول دفاع مقدس، الله ملیحی 🍃🌷🍃 در تاریخ    ۱۳۴۱/۶/۲۳#  در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد. ۲۳ بود. 🍃🌷🍃 ۴فرزند بودند،  ۲ برادر و ۲خواهر ایشان بود،  نامزد داشت، ولی هنوز زندگی مشترکشان را شروع نکرده بودند. 🍃🌷🍃 از گردان سیدالشهدا (ع)🌷 ویژه 25 بود روز عملیات والفجر 8 بر اثر شیمیایی دشمن بعثی /مصدوم و روز بعد در 6 1364# در بیمارستان به رسید. 🍃🌷🍃 بود. وقتی تو بمباران شیمیایی شد، ایشان  ماسک نداشت،  ماسکش را داد به همرزمش. 🍃🌷🍃 ایشان به خاطر این نوشته اش تو بیمارستان ، شد. 🍃🌷🍃 توبیمارستان،به خاطر ،نوشیدن آب رو برایش ممنوع کرده بودند، نمی توانست صحبت کند، روی کاغذ نوشت : " جگرم سوخت، آب نیست ؟! " و بعد از به علت شدت به رسید.💔 🍃🌷🍃 ادامه دارد👇👇