eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9هزار دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
6.3هزار ویدیو
105 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
15.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋شاهکارقرائت من سوره:الاحزاب🦋 :22 :الاستاد:عبدالباسط محمدعبدالصمد القرا طلایی سعی کنید قران انیس و مونستان باشد ، نه زینت دکورها وطاقچه های منزلتان شود ،بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید. شهید سید مجتبی علمدار شهادت آرزومه🕊💚🌷🖤 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
🖤🖤🖤🖤‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎﷽ 💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ⚘اَلسَّـــــلامُ عَلَیْــکَ یــــا اَباعَبْدِاللهِ الْحُسَیـــْن(؏)⚘ عشق سیاره غم و رنج استـ آمیخته با درد دورے و دلتنگےبسیار عشق را اگر انتخاب ڪردے ؛ اشڪ را انتخاب کردے آه را انتخاب ڪردے پاے عشق ماندن مردانگے میخواهد با این وجود اگر عاشق شدے عاشقِ حسین ﷺ تمامِ غم و اندوهِ عشق‌اش را بہ جان میخرے اصلا مگر میشود حسین علیه‌السلام را دید و عاشق‌اش نشد... ؟ ✨اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ.✨ 🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ 🌷وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ 🌷وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ 🌷وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💚اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يااَباعَبدِالله الْحُسَيْن عَلَيْهِ السَّلامُ 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ماجرای با بانوی دو عالم حضرت زهرا(س)🌹 عملیات بیت المقدس بدجوری مجروح شد ترکش خورده بود به سرش با اصرار بردیمش اورژانس می‌گفت: «کسی نفهمه زخمی‌ شدم همین‌جا مداوام کنید🌹 دکتر اومد گفت: «زخمش عمیقه، باید بخیه بشه» 🌹بستریش کردند از بس خونریزی داشت بیهوش شد یه مدت گذشت یک‌دفعه از جا پرید گفت: «پاشو بریم خط» قسمش دادم گفتم: «آخه تو که بی هوش بودی، چی شد یهو از جا پریدی»؟ 🌹گفت: «بهت میگم به شرطی که تا وقتی زنده ام به کسی چیزی نگی وقتی توی اتاق خوابیده بودم، دیدم خانم فاطمه زهرا(س) اومدند داخل فرمودند: «چیه؟ چرا خوابیدی؟» عرض کردم: «سرم مجروح شده، نمی‌تونم ادامه بدم» حضرت دستی به سرم کشیدند و فرمودند:🌹 «بلند شو بلند شو، چیزی نیست بلند شو برو به کارهات برس»... به خاطر همین است که هر جا که می‌روید حاج احمد کاظمی‌ حسینیه فاطمه‌الزهرا(س) ساخته است🌹 🌹 :۱۳۳۷/۰۵/۲ :۱۳۸۴/۱۰/۱۹🕊🌹 ┈ 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ خدایا بیاموز به من لحظه ها در گذرند و هیچ حالتی پایدار نیست که میگذرد اگر در سختی ام اگر دلتنگم در تمام این لحظه ها تو در کنار منی.... 🌱وقت نماز است حی علی الصلاه _حی علی الصلاه التماس دعا🙏 🦋🦋🦋
اگه قضیه به گوش امیر می‌خورد مطمئناً نمی‌ذاشت که برم . یه روز که امیر خونه نبود صبحش وسایلمو جمع کردم و قضیه رو به مامان گفتم . مامانم خیلی اصرار کرد که جایی نرم گفت اگه امیر بفهمه دنبالت می افته و به زور برت می‌گردونه اهمیتی ندادم و از اون خونه رفتم.‌ یک ماهی طول کشید که تونستم یه کار برای خودم پیدا کنم با اینکه حقوق زیادی نداشت اما برای شروع خوب بود. تو این مدت تلفنی با مادرم در تماس بودم و بی‌اهمیت به حرف‌ها و تهدیدهای امیر دیگه به اون خونه برنگشتم. شش ماه گذشت که امیر به خاطر مصرف مواد زیادی فوت شد با اینکه بدی‌های زیادی در حقم کرد اما بازم برادرم بود کسی که بچگی با هم بزرگ شدیم‌. امیر به خاطر دوستای نابابی که داشت درگیر اعتیاد شد و در نهایت هم جونش رو از دست داد. بعد از مراسم ختم امیر برگشتم پیش مادرم. از اون روز تنها امید مادرم من بودم در کنارش کارم رو هم ادامه دادم و از حقوقش برای خونه خرج می‌کردم در کنار حقوق بازنشستگی پدرم . برادرم را از دست دادیم برای مادرم سخت بود اما با گذشت زمان شکر خدا حال مادرم بهتر شد دو سال از مرگ امین می‌گذره و با وجود اینکه برام خواستگار میاد نمیتونم مادرم رو تنها بزارم و فعلاً ترجیح میدم که کارم رو انجام بدم و در کنارش به مادر تنهام برسم. پایان. کپی حرام.
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ شهید عباس سرگزی فرزند تاج محمد متولد 1339/05/03 محل تولد : سیستان وبلوچستان - زابل تاریخ شهادت : 1380/10/18 محل شهادت : محورميرجاوه - زاهدان مذهب : شیعه دین : اسلام وضعیت تاهل : متاهل درجه : ستوانسوم استان سکونت : سیستان و بلوچستان شهر سکونت : زابل تاریخ حادثه : 1380/10/18 استان حادثه : سيستان و بلوچستان 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿 🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹 🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🧡✨امام صادق علیه السّلام فرمودند: 🧡✨إذا كانَتْ عَشِيَّةُ الخَميِسِ وَليَلةُ الجُمُعَةِ نَزَلَتْ ⚪️✨مَلائِكَةٌ مِن السَّماءِ مَعها أقلامُ الذَّهَبِ 🧡✨وَصُحُفُ الفِضِّةِ، لايَكتُبونَ ⚪️✨(عَشِيَّةَ الخَميِسِ وََلیَلَةَ الجُمعَةِ إلي أنْ تَغيِبَ الشَّمسُ) 🧡✨إلاّ الصَّلاةََ عَلي النَّبِيِّ وَآلِهِ؛ ⚪️✨از شامگاه پنجشنبه و شب جمعه، 🧡✨فرشتگانی با قلمهايي از طلا و لوح‌هایی از نقره، ⚪️✨از آسمان به سوي زمين مي‌آيند و تا 🧡✨غروبِ روز جمعهِ ثواب هیچ عملی را نمی‌نویسند ⚪️✨به جز صلوات بر محمّد و آل محمّد علیهم السلام 🧡✨📗مستدرك وسائل الشيعة6: 70 🧡✨اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي ⚪️✨مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد 🧡✨وَعَجِّل‌فَرَجَهُــم . 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ شهید اسدالله خزایی فرزند بابا متولد 1368/01/01 محل تولد : نهاوند تاریخ شهادت : 1397/10/20 محل شهادت : بیمارستان امام سجاد شهریار مذهب : شیعه دین : اسلام وضعیت تاهل : متاهل تحصیلات : دیپلم درجه : استواریکم استان سکونت : تهران شهر سکونت : شهریار نوع استخدام : کادر تاریخ حادثه : 1397/10/17 استان حادثه : شهریار محل دفن : امامزاده قاسم شهریار علت شهادت : برخورد عمدی اتومبیل سارق عامل شهادت : سارق شرح علت شهادت : ساعت 22 دوشنبه 97/10/17 خبری مبنی برتعقیب و گریز خودرو پلیس و سارقین از سمت باغستان به طرف شهریار به گشت های انتظامی می‌دهند، بلافاصله اکیپ از پاسگاه رزکان که در حال گشت‌زنی بودن خود را به میدان نماز جهت مسدود کردن مسیر حرکت سارقین می‌رسانند، در این حین سارقین با خودرو پژو ۴۰۵ ناجوانمردانه استوار یکم اسد خزایی را زیر گرفته و وی را به شدت مصدوم می‌کنند. متاسفانه استوار یکم اسد خزایی ساعت ۴:۰۰ صبح پنجشنبه 1397/10/20 به دلیل شدت جراحات در بیمارستان امام سجاد شهریار به درجه رفیع شهادت نائل گردید. 🦋🦋🦋
کنکور رو شرکت کردم برخلاف میل خودم که می‌خواستم دانشگاه دولتی همدان شهر خودمون قبول شم برای دانشگاه دزفول خوزستان قبول شدم. پدرم شروع کرد به مخالفت و داد و بیداد که من دختر راه دور نمی‌فرستم برای درس خوندن. بغض بدی به صدام افتاده بود گفت_ بابا منم زحمت کشیدم الان چرا باید قید درسمو بزنم؟ _ خوب منم برای تو زحمت کشیدم تا به این سن رسیدی... هر کاری از دستم برمی‌اومد برات کردم. الان دختر مثل دست گلمو بفرستم شهرستان دور. بحث کردن با بابا بی‌فایده بود رو به مامان با التماس گفتم _ مامان تو رو خدا شما یه چیزی بگین. مامان با کلافگی گفت_ کاظم انقدر به این دختر سخت نگیر. اونجا بهش خوابگاه میدن! قرار نیست که تو خیابون زندگی کنه! ادامه دارد. کپی حرام.