eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9هزار دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
6.3هزار ویدیو
104 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
۳ تا وقتی که زمان مرخصیم برسه خودم رو قانه میکردم که شاید مشکل خانوادگی دارن تا اینکه اومدم شهرمون و رفتم در خونه شون اما درو باز نکردن رفتم خونمون و عادی برخورد کردم که متوجه نشن و ابرو ریزی نشه اما خانواده م ی جوری بودن متوجه نگاه ها و پچ پچ خانواده م شدم هر چی پرسیدم‌ چی شده کسی جوابم رو نداد از خونه بیرون زدم ی دسته گل خریدم با ی لباس و بردم در خونه فاطمه اینا گفتم شاید ازم ناراحته، وقتی در و باز کردن دیدم چشماش نشاط قبل و نداره و مثل اوایل گرم نبود وقتی خواستم برم توی خونه تمایل نداشت انگار که غریبه م کمی عوض شده بود انگار به زور کنارم نشسته بود با خودم گفتم از دوریه و ازش خواستم حاضر بشه بریم بیرون ولی اون استقبال نکرد و گفت بیحالم ی جوری رفتار میکرد با اکراه کنارم بود و انگار از حضور من خوشحال نبود، از خونه شون بیرون اومدم و به سمت خونمون حرکت کردم وقتی رسیدم مامانم پرسید چی شده؟ براش رفتار فاطمه رو گفتم با اخم پرسید: چرا رفتی اونجا؟ گفتم مامان اونجا خونه پدرزنمه فاطمه هم زن عقدیمه نمیفهمم ما که شش ماهه عقدیم و همه میدونن چرا نباید میرفتم؟ وا رفته نگاهم کرد و گفت هفته پیش فاطمه تمام وسایل و اورده میگه میخوام از پسرتون جدا بشم من نمیدونستم چطوری بهت بگم‌ مادر باور نکردم و گفتم دروغ میگی این اگر شوخیه خیلی زشته، رفتم توی خونه و مامانمم پشت سرم اومد وسایل رو گذاشت جلوم گفت ببین مادر حقیقته، پرسیدم اخه دردش چیه؟ چی‌ کم گذاشتم؟ مامانم بغض کرد و گفت یکی بهترشو برات میگیرم، اخم کردم یعنی چی مامان زنمه لباس نیست که بگم یکی دیگه میخرم داداش بزرگم گفت: عاشق یکی دیگست
ماه کامـل شـدو انـگـار خبـر در راه اسـت فاطـمه را پسری همـچو قـمر در راه است کــوری چـشـم همــه ام جـمـل ها گـویم شکر حق سبط نبی مرد کَرَم در راه است میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام پیشاپیش مبارک🌹
حاج علی صادقی.mp3
10.65M
💠 مدیحه سرایی شب میلاد امام حسن مجتبی علیه‌السلام 🎤 حاج علی 🗓 چهارشنبه ١٧ فروردین ۱۴۰٢
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ «بِسّـم‌ِرَبِّ‌حُ‌ـسین‌جـٰانَم..🤍» •گُفتَندزِندِگیت‌بہ‌وِفقِ‌مُراد‌هَست…؟ •گُفتَم‌ڪه‌زِندِ‌گیم‌بِهِشت‌اَست‌باحُسِین ♥️↝ عاشِقِتَم‌مَحبوب‌مَن 🤍↝صَلَے اللّٰھُ عَلَی۟ڪ۟ یٰااَبٰاعَب۟دِاللّٰھ۟ ❍°•أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج ❍ 🦋🦋🦋
حجت الاسلام حسین آبادی.mp3
9.58M
💠 سخنرانی شب میلاد امام حسن مجتبی علیه‌السلام 🎤 حجت‌‌ الاسلام 🗓 چهارشنبه ١٧ فروردین ١۴٠٢
6.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ رسیده نیمه ی ماه مبارک 🌙 می گذارد پا به چشمان زمین اولین فرزند مولامان امیرالمومنین 💚 🍀🎊🍀 خدایا🙏 به یمن ولادت امام حسن💚 به حرمت شادی خانه علی و فاطمه 💚 امروز هرڪس هر حاجتی 🌸 داره برآورده بفرما 🙏 ✨ولادت با سعادت کریم اهل بیت❤ امام حسن مجتبی (ع) مبارک باد🌸✨🌸 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌ 🦋🦋🦋
• .﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ زندگیِ عاشقانه فقط اونجاش که قبلِ عروسی سه روز روزه میگیرن کھ عروسیشون گناهی صورت نگیره :) ❤️‍🔥 ‌‌ # شادی روح شهدا پنج شنبه ها یادی کنیم از شهدا 🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫 ‏اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُم 🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ حواسمون باشه رفقا شهید نشیم میمیریم به قول حاج‌حسین‌یکتا اگه بمیریم کسی به جنازمون دست نمیزنه اما اگه شهید بشیم سرِ تیکه ی کفنمونم دعواست 💔😔💔 # شادی روح شهدا پنج شنبه ها یادی کنیم از شهدا 🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫 ‏اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُم 🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ 🌙 🌕شهید مدافع‌حرم علی عسگری 🌺در پتروشیمی اراک کار می‌کردیم. ماه رمضان بود و هوا بسیار گرم! محل کار ما مخازن کُروی بود که باید در داخل آن کار می‌کردیم. 🌻بدنه مخزن باید تا ۱۰۰ درجه سانتی‌گراد حرارت می‌دید تا گرم شده و سپس شروع به کار کنیم. شهید عسگری هم‌پای ما در آن شرایط که برای کسی که روزه هم نبود، تحمّلش سخت بود، روزه می‌گرفت و کار می‌کرد. 🌺یک شب به اتفاق هم به منزل دوستان در خوابگاه دیگر رفتیم و دیدیم که هندوانه‌ای گذاشتند وسط و به ما هم تعارف کردند، اما شهید قبل از آنکه از هندوانه بخورد، از دوستان پرسید:«از کجا آورده‌اید؟ در اینجا که دسترسی به مغازه ندارید!» 🌻گفتند:«از باغ کنار پتروشیمی کَندیم.» شهید گفت:«آیا صاحبش می‌داند؟» گفتند:«نه!» او چنگال را به زمین گذاشت و گفت:«با مال شبهه‌ناک جسم و روحم را آلوده نمی‌کنم. ان‌شاءالله که خداوند از میوه‌های بهشتی نصیب‌مان کند!» 🎙راوے: دوست شهید 🦋🦋🦋
‹💔🕊› ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ هروقت‌می‌گفتیم‌کجـابریم‌آرمان؟میگفت‌: بهشت‌زهرامیگفت‌:مامان‌انقدرآرامش‌داره آدم‌آروم‌میشه‌هردفعه‌هم‌باهم‌میرفتیم میرفت‌سرخاک‌شهیدزبرجدی‌مینشست‌ما میرفتیم‌جاهای‌دیگه‌ولی‌آرمان‌بیشتراونجا بودگریه‌میکرددعامیخوندهمش‌میگفت: مامان‌آقاسجادخیلی‌حاجت‌میده! بعدازشهـادتش‌وقـتی‌پرسیدن‌کجـادفنش‌ کنـن‌؛من‌میدونستـم‌اونجـارودوسـت‌داره. گفتم‌قطعه۵۰انگاراونجاروبرای‌آرمان‌ ساختـه‌بودن‌تهشم‌کنارشهیدزبرجدی‌دفـن شد💔! ❤️ ⊰ # شادی روح شهدا پنج شنبه ها یادی کنیم از شهدا 🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫 ‏اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُم 🦋🦋🦋
۴ طرفم پولداره میخواد طلاق بگیره زن اون بشه، دنیا روسرم خراب شد رفتارم دست خودم‌نبود من براش کم‌ نذاشته بودم و اون اینجوری جواب محبت هام رو میداد بلند شدم و رفتم در خونشون شروع کردم دادو بیداد هیچ کس نیومو بیرون داد زدم که فاطمه من چی برات کم گذاشتم اما کسی بیرون نیومد داشتم ناامید میشدم که دیدم در باز شد و خودش اومد بیرون بهم گفت از اولم‌ نمیخواستمت بخاطر شغل خوبی که داشتی زنت شدم ولی منطقی باش اون پولداره و منم دوسش دارم چرا میخوای با زنی زندگی کنی که بهت علاقه نداره؟ عشقو گدایی نکن و برو اون اومد خواستگاریم دیدم شرایطش خوبه گفتم باشه ولی باید صبرکنی طلاق بگیرم اونم قول داده برام بهترین وکیل رو بگیره تا طلاقم رو راحت ازت بگیرم الانم‌جای کولی بازی بیا طلاقم رو بده، تازه فهمیدم چرا منو نمیخواد پسر عموش همون موقع رسید و منو با خودش برد وا رفته بودم مغزم کار نمیکرد بهم گفت پسر خوب اینا لیاقتت رو ندارن فاطمه قبل از تو هم دوبار نامزد کرده ولی بخاطر پول اونارو ول کرده الانم فکر نکن زنت پیغمبر زاده هست زن توعه با اون میره بیرون ادامه دارد... کپی‌حرام
۵ از حرفهاش عصبی شدم مگه میشه ی نفر انقدر کثیف باشه که همزمان با دو نفر باشه؟ گفتم دلم میخواد هر دوشون رو بکشم اما پسرعموی فاطمه گفت خب بعدش میخوای بخاطر دوتا عوضی بری زندان؟ زندگیت رو خراب نکن ارامشت رو بردار و برو داداش منم خریت کرد خواهر بزرگه فاطمه رو گرفت مثل سگ‌پشیمونه داداش غصه نخور منم ازشون بدم اومده به داداشم گفتم اینا بهشون اعتباری نیست یهو دیدی زن توام شوهر کرد ولی تو که راحتی طلاقش بده و تودتو راحت کن ی مدت سر کار نرفتم برای فاطمه پیغام فرستادم بیاد بریم توافقی طلاقش بدم اونم از خداخواسته اومد خیلی فوری طلاقش دادم و چند وقت بعدس خبر اومد پسرعموشون خواهرشم طلاق داده چسبیدم به کارم، زمینا و باغا رو هم فروختم و ی سرمایه خوب جمع کردم ی کار درست حسابی زدم خبر اومد فاطمه ازدواج کرده ناراحت شدم ولی به روی خودم نیاوردم دو سه سال گذشت خواهرم گفت بیا بریم برات زن بگیرم از زن گرفتن میترسیدم ولی قبول کردم و رفتیم خواستگاری، تا حالا دختری به این زیبایی و خوش برخوردی ندیده بودم ادامه دارد... کپی‌حرام