16.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬آشنایی با سردار شهید زنگیآبادی
از زبان سردار شهید قاسمسلیمانی🌷
🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿
🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃┅🦋🍃┅─╮
@shahidma
╰─┅🍃🦋🍃
تو که از🍃
دیدن هر منظره 🍁
دلخواهتری🍃
میتوانی به نگاهی🍁
دل ما را ببری...🍃
#شهید_علی_آقاعبداللهی 🕊⚘
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃┅🦋🍃┅─╮
@shahidma
╰─┅🍃🦋🍃
همیشه بیشتر از همه کنارش مینشستم یک شهید گمنام بود. با هاش بیشتر از همه درد دل میکردم.میگفتم من که نمیدونم تو کی هستی اما بیا بشو برادر من و برای حاجت من دعا کن.
رفتنم پیوسته و پشت سر هم بود. چهل هفته رفتم و به هیچ کس از حاحتمنگفتم.
هفتهی چهلم سرمزار شهید گمنام نشسنم و با بغض گفتم داداشی شاید حاجت من از نظر شما کوچیکباشه اما برای خودم یه ارزوی محاله. خواهش میکنم برامدعا کن. من این کار رو ترک نمیکنم. چه حاجتم رو بدید چه ندید بازم میام و براتون فاتحه میخونم.
اشکم رو پاک کردم خواستم بلند شم که صدای خانم میانسالی رو شنیدم.
اون خانم گفت. دخترم من چند هفتهست اینجا میبینمت. دنبال ادرس خونهتون هستم ان شالله برای امرخیر. از خوشحالی دلم میخواست پرواز کنم. ادرس رو بهش دادم و دو روز بعد برای خواستگاری به خونمون اومدن. الان دوازده ساله ازدواج کردم و حاصل این ازدواج سه تا بچه ست. امیر حسن و امیرحسین و رقیه خانم.
گفتمداستانم رو براتون بگم تا شاید اگر کسی حاحتی داشته باشه با توسل به شهدا به حاجتش برسه
دوستان ببخشید قسمت دوم این داستان رو یادمون رفته بود بزاریم🙏
اینم لینک قسمت اول👇👇
https://eitaa.com/shahidma/2180