eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9.8هزار دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
5.7هزار ویدیو
94 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ادامه واکنش‌ها به زلزله امنیتی در رژیم صهیونیستی 🔸 انتقادها به بنی گانتز به دلیل جاسوسی خدمتکار وی برای ایران بالا گرفت: چگونه یک فرد با ۴ بار سابقه‌ حبس و سرقت مسلحانه را در خانه خود استخدام کردی؟! 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دنیا و آخرت را باهم نبازی!! حجت‌الاسلام قرائتی کانال شهید گمنام🌹 ☫👇👇 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بخشی از وصیت نامه شهید حمید سیاهکالی مرادی 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 | 🎧 صوت شهید حسین معز غلامی 📍 محرم حسین(ع) رسید ... 🌹🍃🌹🍃 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
31.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تقدیم به روح شهید حاج قاسم سلیمانی🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
شهید کسی است که در میدان جنگ و در خدمت امام یا نائب او کشته شود و هرکس در زمان امام زمان (عج) در حفظ اسلام کشته شود، یقیناً به او ملحق خواهد شد، شهادت عبارت است از نبوغ درخشان حیات در کمال هشیاری و آزادی. 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
🔰 هشت جمله طلایی از رهبر انقلاب درباره بسیج به مناسبت فرارسیدن «هفته بسیج» 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
هدایت شده از شهید گمنام🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مناسبتی بسیجیان جان به کف، دلاوران کشوریم... بسیج🇮🇷 مقدس 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
هدایت شده از شهید گمنام🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 رهبر معظم انقلاب : خیلی کارها هست که باید انجام بگیرد ، اما جز با روحیه بسیجی امکان پذیر نیست. 💐 گرامی باد.💐 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
به هر که هرچه داشتی بخشیدی حتی تیر‌ها هم از پیکرت خون نوشیدند 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
شهید، باران رحمت الهی است که به زمین خشک جانها، حیات دوباره می‌دهد. عشق شهید، عشق حقیقی است که با هیچ چیز عوض نخواهد شد.❤️ 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 داماد کنار عروس با اسلحه و بی سیم 🌷 روایت دامادی شهید مدافع وطن 🌷شهید معصومی نژاد از مرزبانان ناجا بیستم خرداد 97 مصادف با بیست و پنجم ماه مبارک رمضان در درگیری با قاچاقچیان مواد مخدر در مرز میرجاوه به شهادت رسید.🌷 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️عشق قیمت نداره ' ▫️آخرین بازی های پدر و پسرهای دوقلو شهید مدافع حرم هاشم دهقانی نیا 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
۱۲ سالم بود که آز آن محله قدیمی و باصفا اساس کشی کردیم به طرف محله های وسط شهر یا به قولی امروزی تر . کلی دوست و رفیق داشتم که خیلی دلم براشون تنگ می شد . ولی خوب امید دیدن دوستام این بود که در آنجا مادر بزرگم هم زندگی می کند، ومن به بهانه سر زدن به مادر بزرگم می توانم آنهارا ببینم . یک سالی از دوستام خبر نداشتم تا یک روز به مسجد محله رفتم و از حالشان با خبر شدم . دوباره باهم بودیم و منو یکی از دوستام شدیم صمیمی ترین دوست هم، بیشتر از قبل . چیز هایی را از هم می دانستیم که حتی خودمون هم ازشون خبر نداشتیم . من خیلی به فعالیت های بسیجی علاقه داشتم ولی توی محله جدید بسیج فعالیت آنچنانی نداشت . رفیقم بهم گفت با اینکه راهت دوره ولی من کاری می کنم که تو زیاد توی بسیج فعالیت بکنی . گذشت تا شدم ۱۴ ساله . عید غدیر بود . خانواده دوستم که سید هستن عیدی تهیه می کردن و من هم برای کمک رفتم. مسجد هم سرود برگزار کرده بود که پسر ها و دختر های مسجد که تقریبا کم سن و سال بودن باهم می خواندن . رفیق ما و یک خانم دیگر مسئول دخترا و دوتا پسر که یکی حدودا ۱۶ _۱۷ و دیگری ۲۰ سال داشتند مسئول پسرها بودند . درگیر کارها بودیم کنار دوستم کمک می کردم . با یکی از دختر کوچولو ها که اجرا داشت توی سرود دوست شده بودم و وسط اجرا ( تمرین بود) روحیه می دادم بهش . ولی غافل از اینکه دلم انگار آن طرف میان جمع پسر ها گیر کرده . اول انکار می کردم ولی شب دیگه طاقت نیاوردم و به دوستم گفتم : ببین فکر بد دربارم نکنی ها ... ولی راستش دلم جایی گیر کرده آزاد هم نمی شه . گفت : کی؟ به پشت سرش اشاره کردم . ولی اون کلی ذوق کرد . دربارش برام گفت ... اینکه ۲۰ سالشه سیده و مداح هم هست . دلم رفت ... از وقتی خیلی کوچک بودم (۴ سالگی🤦🏽‍♀) دوست داشتم همسر آیندم سید باشه چون خودم سید نبودم . از همان روز شروع شد ... شب ها تا صبح بهش فکر می کردم و توی ذهنم باهاش خاطره می ساختم . مُحرم که شد . فقط تلاشم این بود که برویم مسجد آن محله روضه ... توی روضه هم امام حسین را کامل فراموش کرده بودم و به اسم مسئول توی هیت نوجوانان بودم، که هم دختر ها بودن و هم پسر ها . خیلی جلوش افتضاح به بار آوردم و به قولی سوتی دادم ولی با خودم می گفتم نه این الآن عاشق سوتی هام می شه 😔 نو جوان بودم و خام ، هیچی نمی فهمیدم . با مادرم بد حرف می زدم . عصبی شده بودم . پرخاشگر . بی منطق . دیگه دختر شاد و سر زنده قبلی نبودم . به مادرم هم نگفته بودم . فقط کارم شده بود شب ها قبل از هیئت دلشوره و انتظار رسیدن به ...😔 کم اشتهایی و غذا نخوردن و موقع خوابم فکر کردن بهش تاوقتی که خوابم ببره . به نظرم بهترین انتخاب بود . سید بر خورد خوبی با پسر بچه ها نداشت، پرخاشگری‌هاش رو میگذاشتم پای غیرتش . کارهای بچه گانش را پای سر زندگی . و اینکه موقع صحبت کردن توی چشم هایم نگاه می کرد را پای دوست داشتن به معنای واقعی کلمه کور شده بودم . کم کم گذشت ، مُحرم تمام شد . دوستام از پیج اینستاگرامش برام عکس و فیلم ارسال می کردن . و منی که دیگه خودم نبودم . روز ها کافی بود فقط یه ثانیه سکوت باشه می رفتم توی فکر آینده . زن و شوهر می دیدم خیال پردازی می کردم . داغون شده بودم . اصلا دختر قبلی نبودم. چند ماه گذشت یک روز یک رمان جدید پیدا کردم . یک دختری مذهبی، با اینکه می دانست عشقشون دوطرفه هست ولی بازهم خودش را نگه می داشت و به نفسش اجازه ورود نمی داد. این یک تلنگر کوچک بود . شب قرار بود برویم به یک مهمانی . آنجا باز هم کلی افکار چرت و پرت سراغم آمد . موقع برگشتن داخل ماشین یک هو واقعا نفهمیدم که چه شد . با خودم گفتم ... با این کار ها نه امام زمانت را شاد می کنی و نه شهدا را . یاد آن رمان افتادم ... گفتم ببین این دختر به چه حد از درک و شعور رسیده . با خودم گفتم آخه دختر خوب چرا فکر می کنی علاقتون دوطرفست ؟ اون که حتی اسمتم نمی دونه یک دفعه فکری به ذهنم رسید . (ما اصفهانی هستیم و به جایی که مزار شهدا هست می گوییم گلستان شهدا) ادامه👇👇
رو به پدرم گفتم اگر امکانش هست برویم گلستان شهدا . پدرم هم قبول کردند . وارد گلستان شهدا که شدیم اول سری به رفیق شهید گمنام زدم و ازشون در خواست کردم که توی تصمیمی که گرفتم کمکم کنند . و بعد رفتم سر مزار شهید تورجی زاده گفتم : می دانم که قلبم فاسدشده،و به درد شما نمی خوره ولی می خواهم قلبم را هدیه کنم بهتون ... می خواهم ازش مراقبت کنید دیگه اجازه ندید که آلوده بشه . قول دادم دیگر به هیچ مرد نامحرمی نگاه نکنم و با مرد های نامحرم فقط در حد لزوم صحبت کنم . سبک شده بودم، قلبم آروم شده بود. الآن خیلی دلم برای دختر سر زنده قبل تنگ شده . الآن هنوز هم که هنوزه خیلی چیزها مثل پرخاشگری و اینکه هر وقت سکوت بشه توی فکر می روم ( نه افکار قبلی ولی چیز های بی خودی ... به مرگ عزیزانم و... بی اختیار 😔💔) و افسوس می خورم که کاش قبل از این که قلب و ذهنم را کثیف کنم کسی بهم هشدار. می داد . الآن ۲۱ ام هر ماه می روم گلستان شهدا و این حس خوب را تمدید می کنم هر وقت این تک بیت را می شنوم یاد آن شب مهم می افتم "موج عشقت به ساحل دلم خورد / نفهمیدم که چی شد منو کی اینجا آورد" البته من هنوز هم که هنوز هست عاشق فعالیت در بسیج هستم و هنوز هم در همون مسجد و با همون آقا فعالیت داریم ولی باهاشون کاری ندارم و ارتباط با پسر هارا می سپارم به رفیقم . ولی دختر خانم های عزیز چند تا نکته بگم : 💠1_ سعی کنید الکی دلبسته نشید این عشق های نوجوانی سر انجامی نداره 💠2همه چیز را با مادرها درمیان بگذارید 💠3و سعی کنید در حد امکان در سن نوجوانی از نامحرم فاصله بگیرید 💠4همیشه به خدا توکل کنید تا بهترین هارا براتون رقم بزنه💝 💚🌱 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
اتفاقی که برای خواهر عزیز اصفهانی‌مون افتاده و با توسل به شهدا ختم به خیر شده👆👆
سلام🌹 دوستان گلم شما میتونید خاطرات نحوه جذبتون به بسیج و یا در سفرهای راهیان نور و یا خاطراتی را که در پایگاه بسیج دارید برای ما ارسال کنید تا در کانال قرار بدیم😍😍 آیدی دریافت خاطرات و تجربیات شما👇👇 @Mahdis1234
🔴شیوه جذب نیرو در گروهک‌های تروریستی پ.ک.ک و پژاک چگونه است؟ 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
‏سراغ قبرِ شهیدهایی که زیاد زائر ندارند بروید! آن‌ها چیزهایی که می‌خواهند به صدنفر بدهند را به یک نفر میدهند!🥲 ✨ شهدا_گاهی_نگاهی 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿 🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴 به یاد همه شهدا 🌴 🌹 "هفته بسیج گرامی باد" 🌹 شهدا_گاهی_نگاهی 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿 🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
طنز_جبهه نزدیك عملیات بود و موهای سرم بلند شده بود باید كوتاهش می‌كردم مانده بودم معطل توی آن برهوت كه سلمانی از كجا پیدا كنم. تا اینكه خبردار شدم كه یكی از پیرمردهای گردان یك ماشین سلمانی دارد و صلواتی مو‌ها را اصلاح می‌كند. رفتم سراغش دیدم كسی زیر دستش نیست طمع كردم و سریع با چرب زبانی قربان صدقه اش رفتم و نشستم زیر دستش. اما كاش نمی‌نشستم. چشم تان روز بد نبیند با هر حركت ماشین بی اختیار از زور درد از جا می‌پریدم. ماشین نگو تراكتور بگو🚜 😊 به جای کوتاه کردن موها، غلفتی از ریشه و پیاز می‌كندشان! از بار چهارم هر بار كه از جا می‌پریدم با چشمان پر از اشك سلام می‌كردم. پیرمرد دو سه بار جواب سلامم را داد اما بار آخر كفری شد و گفت: تو چت شده سلام می‌كنی؟ یكبار سلام می‌كنند. گفتم: راستش به پدرم سلام می‌كنم.!؟ پیرمرد دست از كار كشید و با حیرت گفت: چی؟ به پدرت سلام می‌كنی؟ كو پدرت؟ اشك چشمانم را گرفت و گفتم: هر بار كه شما با ماشین تان موهایم را می‌كنید، پدرم جلوی چشمم می‌آید و من به احترام بزرگ تر بودنش سلام می‌كنم!😂 پیرمرد اول چیزی نگفت. اما بعد پس گردنی جانانه‌ای خرجم كرد و گفت: بشكنه این دست كه نمك نداره😡 مجبوری نشستم وسیصد، چهارصد بار دیگر به آقا جانم سلام كردم تا كارم تمام شد.🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پستی که به خاطرش به کانال دعوت شدید🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا