💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ نوزدهم اسفند ۱۳۴۴ ‏، در شهرستان تهران به دنیا آمد. پدرش صفرعلی، چاه کن بود و مادرش گل ثمن نام داشت. تا پایان دوره ‏راهنمایی درس خواند. از سوی بسیج به جبهه رفت. هغدهم آبان ۱۳۶۵ ‏، در پنجوین عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در شهرستان خرمدره ‏واقع است. او را مجید نیز می نامیدند. پنج شنبه که میشود. ثانیـه هایمـان 🍂سخت بوی دلتنگي میدهد 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿 🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷

💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ شهید منصور اصولی دوم آبان ۱۳۴۳‏، در روستای کزبر از توابع شهرستان زنجان به دنیا آمد. پدرش محمدحسن، کشاورز بود و مادرش ام نام داشت. تا چهارم ابتدایی درس خواند. او نیز کشاورز بود. 17 آبان ۱۳۵۷‏، در شهرستان زادگاهش هنگام تظاهرات علیه رژیم شاهنشاهی بر اثر اصابت گلوله به پا، شهید شد. مزار او در زادگاهش واقع است. وصیتنامه: ندارد خاطره: انگار همه خصوصیات خوب در او جمع شده بود، سر به زیر بود خیلی به امام خمینی و شهادت علاقه داشت، همیشه در تظاهرات شرکت میکرد میگفت دستور امام است و ما باید لبیک بگوییم،کم سن و سال بود که شهید شد، وقتی خبر شهادت منصور را دادند که در محله امیرکبیر به دست گارد نظامی در تجمعات مردمی شهید شد ما آن موقع در روستا بودیم گفتم شیرم حلالت، شهادت مبارکت.(مادرشهید) پنج شنبه که میشود. ثانیـه هایمـان 🍂سخت بوی دلتنگي میدهد 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿 🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷

💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ برای گریه‌های بی‌وقفه.. ✍حاج قاسم سلیمانی: خدا را قسم میدهم به محمد و آل محمد؛ کشور ما را و رهبر ما را و ملت ما را و سرزمین ما را در کنف عنایت خود حفظ بفرماید. پنج شنبه که میشود. ثانیـه هایمـان 🍂سخت بوی دلتنگي میدهد 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿 🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷

#پنجشنبه_های_شهدایی #روحانی_شهید_محسن_آقاخانی 🔹 خواهر شهید صحبتی با ایشان داشتند که حالا درس واجب است و درستت را ادامه بده و حالا به جبهه نروید، اما ایشان می‌گویند: ″ما ضامن وظیفه هستیم، نه ضامن نتیجه! و با این جواب خط مشی خود را به همه اعلام می‌کنند." به روایت: مادر بزرگوار شهید 🔹 در آخرین فراز از وصیت‌نامه‌ی شهید این چنین آمده... رسیدن به خدا، زحمت می‌خواهد، تهذیب می‌خواهد، نمازها را در اول وقت خواندن، دعاها و راز و نیاز کردن تا به صبح می‌خواهد، در این عبادات و راز و نیازها است که پرده حجاب کنار می رود و نظاره به جمال کبریایی و جبروتی بارگاه قدس حضرت حق جلت عظمه می‌کند.  سعی نمائید از قافله عقب نمانید و یاد خدا را در دلهایتان زنده نگهدارید. 🌷پنج صلوات هدیه‌ به‌ ارواح‌طیبه‌شهدا امروزمون رو مزین میکنیم به نام و یادِ شهیدِعزیز #محسن_آقاخانی🌷🕊 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷

🌸🍃 🍃 🍃صلی الله علیک یا زینب کبری س💚 🌸🍃سالروز ولادت با سعادت خانم حضرت زینب سلام‌الله‌علیها را محضر حضرت بقیة‌الله عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف و شما خوبان تبریک و تهنیت عرض می‌کنیم🍃🌸 🦋🦋🦋

سلام شب همگی بخیر از همه شما عزیزان معذرت خواهی میکنم که نتونستم امشب قسمت جدید داستان آه مظلوم رو ارسال کنم. ان‌شاالله فردا ارسال میکنم🙏🌹

══════﷽🌺 ⃟⃟ ⃟🇮🇷 ⃟🌺 🥀هر روزمون رو با یاد یک شهید متبرک کنیم.. 🔶️پشتیبان انقلاب باشید.. 🔶️شهید محمد ابراهیم کاظمی ..رفیق شهید،شهیدت میکند..🕊 #رفیق_شهیدم #شهید #شادی_روح_شهدا_صلوات 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️

شهدا ❣ تفحصم کنید 😭😭 ‍ ‍ گاهے باید آدم خودش را تفحص ڪند ... پیدا ڪند خودش را ... دلش را ... عقلش را ... گاهے در این راه پر پیچ و خم مردانگے ، غیرتــ ، دین ، عزتــ ، شرفـــ ، تقــوا را گم مےڪنیم ... خودمان را پیدا ڪنیم ببینیم کجاے قصہ ایم ڪجاے سپاه مهدی عج هستیم ڪجا بہ درد آقا خوردیم ڪجا مثل آقا عمل ڪردیم ڪجا مثل ❤️شہید دستواره❤️ اینقدر ڪار ڪردیم تا از خستگی بیهوش شویم ڪجا مثل شهید❤️ ابراهیم_هادی❤️ برای فرار از گناه چهره مان را ژولیده ڪردیم بہ قول بچہ هاے تفحص نقطه صفر صفر و گِرا دست مادرمان زهراستـــ (س) خودمان را دودستے بسپاریم به دست بے_بے پهلو شڪسته قسمش بدهیم بہ مولاے غریبمـــــان علے تا دستمان را بگیرد نگذارد در این دنیاے پر گناه غافل بمانیم ‌ غافل بمیـــــریم شهدا گاهی نگاهی .. 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷

سلام آقا دوباره جمعه و 🍃 ما دلخوشیم با یاد تو چشم به راه تو 😔 نشستیم بر در هر خانه ای 🍃 نام تو را می نماییم زمزمه بر زیر لب یابن الزهرا کی می‌آیی از سفر أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج #یاایهاالعــــزیــــز انتشار با ذکر #منبع 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷

••|دست مرا رها نکن و بی کسم نکن دریاب حال زار مرا جان کربلا|•• 🎞|↫#استورے ♥️|↫#قدیمی‌ترین‌رفیقم‌حسین #صبحتون_حســـــــــینی انتشار با ذکر #منبع 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷

✅ فرزندم فدای سید، داغ اصلی ما داغ شهادت اوست.. مادر شهید لبنانی: سلام من را به سید برسان، تنها غم او بود که ما را شکسته کرد. با این افتخار من می‌خواهم سید حسن را یاری دهم. تو فدای سید، اما غم او ما را شکسته کرد. حتی یک قطره اشک برایت نمی‌ریزم، اشک من تنها برای امام حسین (ع) است. انتشار با ذکر #منبع 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷

سلامِ نماز عصرم رو که دادم نگاهم رو متوجه بابا کردم هیچ عکس العملی نداره. دلم طاقت نیاورد رفتم نزدیک تختش ازش پرسیدم _من نماز خوندم ناراحت شدی؟ فقط توی چشم‌هام خیره شد _ببین بابا خدا وجود داره و ما باید شکرش رو به جا بیاریم بهترین شکر همین نمازه من الان خدا رو شکر می‌کنم گرچه بابام مریضه حالشم خوب نیست اما زنده است با شنیدن این حرف من چشم‌هاش پر از اشک شد منم احساساتی شدم و چشمام حلقه بست و صورتش رو بوسیدم و زمزمه کردم _بابای مهربونم خیلی دوستت دارم سرم رو که بلند کردم دیدم اشک از گوشه چشم بابام ریخت با دستم اشکش رو پاک کردم گفتم _ببخشید اگر ناراحتت کردم نگاه معناداری بهم انداخت که خودم اینطوری احساس کردم داره بهم میگه _منم خیلی دوستت دارم از کنار تخت بابا که اومدم کنار حس کردم خیس شدم اول فکر کردم بابا عرق کرده اما بعد متوجه شدم که بابا کنترل ادرار نداره و جاش رو خیس کرده رو کردم به مامانم و با اشاره که بابام متوجه نشه گفتم بابا نمی‌تونه خودش کنترل کنه مامانم گره‌ای توی ابروهاش انداخت و آهسته گفت الان از کیِ دارم میگم چرا بوی بد میاد نگو پس بابا کنترل نداره رو کرد به ساسان پاشو برو برای بابات ایزو لایو بگیر ساسان چشمی گفت و از خونه رفت دلم ریخت نکنه مامانم اخم کرد حرفی به بابا بزنه نزدیکش شدم _مامان بابا حالش خوب نیست یه وقت بهش سرکوفت نزنی بگی چرا خودت رو خیس کردی نگاهی بهم انداخت و دلخور از حرفم جواب داد _مگه من کافرم بابات یک مرد زحمتکش بوده حالا که مریض شده بخوام برنجونمش... ادامه دارد... کپی حرام⛔️ جمعه‌ها و روزهای تعطیل داستان نداریم