eitaa logo
شهید حاج عادل رضایی
1.1هزار دنبال‌کننده
461 عکس
240 ویدیو
21 فایل
صفحه رسمی(تحت نظارت خانواده محترم شهید) شهید حادثه تروریستی کرمان مرثیه خوان اهل بیت ویلچر ران حرم مطهر رضوی عاشق امام خامنه‌ای و خادم مخلص شهدا نشر زندگی‌نامه،تصاویروخاطرات‌شـــــــــــهیدمــــــــــــحبوب ادمین: @Shahid_mahboob @Ghahraman313
مشاهده در ایتا
دانلود
یاد و نام شهید در محفل اشک حرم مطهر رضوی @shahidmahboob
هرسال به هر زحمتی بود خودش رو به یادواره شهدای روستای ساقی می رسوند. اول از همه هم به خونه پدر یکی از شهدا سر می زد و با اون ها گپ و گفت صمیمانه ای می کرد. حالا اهالی روستای ساقی هم در پرکشیدن ناگهانی او و پیوستنش به خیل شهدا غبطه می خورند و یکی از تمثال های زینت بخش یادواره هرسالشان عکس شهیدعزیز و محبوب حاج عادل رضایی خواهد بود. @shahidmahboob
مراسم بزرگداشت شهید حاج عادل رضایی با سخنرانی : حجت السلام والمسلمین شاهمرادی (معاونت تعلیم وتربیت سپاه ثارالله) بانوای گرم: کربلایی مصطفی شجاعی زمان:سه شنبه ۱۹دی ماه بعداز نماز مغرب وعشاء مکان: بلوار جهاد کوچه۷۸ مسجد الائمه علیهم السلام شورای فرهنگی مسجد الائمه علیهم السلام
شنیدید دل به دل راه داره ؟؟؟ روز دفن قبل اینکه تابوت را بیارن اومدم خدمت همسرشون برای عرض تسلیت ، ایشون گفتن عادل وصیت کرده شما نماز و تلقین را بخونید یک دفعه یادم اومد من در وصیتم نوشتم به آقای بگویید در مراسم من بخوانند. ممنونم که من رو لایق این توفیق دونستی و امیدوارم در آن عالم هم یادم باشی و هوام رو داشته باشی،اما این حسرت برام موند که من برات خوندم اما تو برام ... https://eitaa.com/valfajr313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توضیحاتی در مورد شهید عادل رضایی امیدوارم که در باز نشر به دست خانواده های شهدا این حادثه برسه بیاد این شهید لطفا نشر دهید مسجد طفلان مسلم http://eitaa.com/teflannmoslem
48.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کاری از جامعه ایمانی مشعر تصاویر زیبایی از @shahidmahboob
هدایت شده از بدون سانسور🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴حال و هوای گلزار شهدای کرمان رفقای شهید عادل رضایی اومدن زیارت ✅با بدون سانسور متفاوت بیاندیشید👇 @BDON_SANSOR
این چند روز در بهت و حیرت بودم.... مدام خاطرات برایم مرور میشد... اولین بار که دیدمش حدود ۱۵ سال داشتم، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی، من کار گرافیکی می کردم او هم کار اجرا و پیگیری... کربلا رفته بود و هر جا مراسم داشت بهش می گفتن کربلایی... کم کم با هم صمیمی شدیم... بعد از یکی_دو سال موبایل فروشی زد، خوب یادم است اولین گوشی موبایلم رو ازش خریدم. از همون موقع با اینکه توی شهر خیلی شناخته شده بود و پیشنهاد کار دولتی و حتی نظامی زیاد داشت اما دنبال کار آزاد بود و می گفت: من باید کاری داشته باشم که وقتم برای خودم باشه تا بتونم هر جا که مراسم دعوت میشم بدون دردسر برم. اوج رفاقتمان زمان راهیان نور بود که ۲۰ روز با هم طلائیه خادم بودیم... من روی دژ زائرها را راهنمایی می کردم، او هم مسئول اجرای برنامه ها بود. اون موقع توی منطقه ی طلائیه فقط ما دو تا کرمانی بودیم که در منطقه خادم بودیم بعدها این روالمان شده بود و چند سالی توفیق داشتیم با هم خادم باشیم خصوصا در قرارگاه ثارالله اهواز. دیگه کم کم کسب و کارمان جدی شد من چاپخانه داشتم، او هم کنار مراسم هایی که داشت طراحی هم می کرد. غالب طراحی های هیات ها و مراسم های شهدا را بهش می دادند. اصلا کارش طراحی مذهبی بود او طراحی می کرد و ما چاپ می کردیم و رفاقت هر روز بیشتر و عمیق تر. عاشق حضرت رقیه بود حتی همین الان هم پروفایلش در شبکه های اجتماعی جانم رقیه است.💔 زمان ازدواجمان به فاصله یک روز با هم بود من ۲۳ ازدواج کردم و او ۲۴ . سال ۸۸ رفتیم مکه، ما یک ماه زودتر رفتیم و آنها یک ماه بعد از ما می خواستند اعتکاف آنجا باشند... از آن موقع به بعد بهش می گفتند حاجی، یه بار بهش گفتم دوست داری در تبلیغات شهری بهت بگن حاجی یا کربلایی، گفت: دور حرم دویده ام، صفا و مروه دیده ام هیچ کجا برای من کرببلا نمی شود. رفاقت و ارتباط ما ادامه داشت تا اینکه ما آمديم قم و هر از چند گاهی تلفنی یا در همین ایتا حال و احوال می کردیم و هنوز خیلی از پیام هایی که فرستاده را دارم، یادمه اولین نسخه های ضدگلوله که چاپ شد یک نسخه برایش بردم و خیلی ذوق کرد. گفت دیگه شما رفتی اون بالا بالاها و ما رو دیگه تحویل نمی گیری. تا یکسال پیش که یکبار برای مشاوره اومد دفتر و حدود دو_ سه ساعتی با هم صحبت کردیم از کسب و کارش که چاپخانه بود تا اوضاع احوال زندگی و ... اهل کار بود، فوق العاده بی حاشیه، عاشق حضرت رقیه، شهدایی و امام زمانی و شدیداً ولایی، اصلا پایه ثابت جلسات شهدا و آقا بود و همه هم به همین نام می شناختنش. مادرم خیلی دوستش داشت، البته با خانواده اش رفت و آمد هم داشتیم، می گفت هر جا مراسم عادل هست من میروم. حالا چند روزه که کربلایی و حاجی یک لقب جدید پیدا کرده، شده شهید، شهید عادل رضایی.💔🌱 یک هفته است که نمی فهمم کی شب است و کی روز.... حالا اونه که اون بالا بالا هاست، مداح و ذاکر سید الشهدا باشی، روز ولادت حضرت زهرا شهید بشی اون هم کنار حاج قاسم. من این رو می گم فقط خدا به خانواده اش صبر بده، ما که دوریم و نیستیم داریم دیوونه می شیم خدا نظر کنه به دل پدر و مادرش. البته رسم شهدا و مرام شهدا تنها خوری و تک‌روی نیست، امید داریم به شفاعت. رفیق خوشبخت ما کربلایی شهید حاج عادل رضایی. شفاعت ما یادت نره رفیقت محمدامین دخیلی ۱۴۰۲/۱۰/۱۸ @shahidmahboob
تصویر در جمع فعالان فرهنگی مسجد طفلان مسلم همراه با حجت الاسلام میرزا محمدی وحاج سید رضا نریمانی @shahidmahboob
بسم الله این شهید خیلی پیش خدا عزیزه... دستش هم بازه، ازش حاجت بخواهید...
برای چهار_پنج پیرمرد در سحر های ماه مبارک رمضان چنان با سوز و حال دعای ابوحمزه می‌خواند که انگار برای یک جمعیت زیاد در یک مجلس بزرگ می خواند.
دیروز رفتم سرمزار کربلایی عادل رضایی مداح دانشگاهمون بودسال۸۸ با رفتارش جوونارو جذب میکرد ماهم پایه ثابت مسجد و مراسم های عادل رضایی شده بودیم از اون دوران ۱۴سال میگذره عادل ب کجا رسیدی شدی شهیدعادل و من چقدرررر افول کردم سرمزارت فقط برای خودم گریه کردم 😭😭😭😭و حسرت خوردم حال شما ک گریه نداره
ای عادل جان یادش بخیر مدرسه علمیه محمودیه فاطمیه ها میومدی شهید گمنام می آوردیم روضه میخوندی چه حال و هوایی بود بعدش مینشستیم میگفتی شما چقدر مراسماتون نور داره استادمون میگفت برا سربازان آقا میخونی نورت دوچندان میشه ای کاش ما هم دعا کنی آخر این دنیامون شهادت بنویسند در حرم بی بی فاطمه معصومه به یادتیم قرائت قرآن داشتیم ان شاءالله قبول بشه و تو اما عادل جان ما رو یادت نره ما جامونده ایم از شهدا برسان ما را به خیلتون رحیم آبادی طلبه قم اما مستمع و گریه کن روضه های حاج عادل 😭😭😭
پارسال بود توی جشن روز دانشجو توی شهرستان بافت برای دومین بار دیدمتون اولین بار توی هیئت رایت المهدی شبی که شهید گمنام آوردن یادمه شب از ته دلم با نوحه و روضت زار زدم الآن میفهمم که اون صدا و اون سوز دل و اون اشک هات از ته دل بود آقا عادل شهادتت مبارک توروخدا دست منم بگیر😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
برای عادل رضایی عادل عزیز: هوای دخترک «کاپشن صورتی با گوشواره قلبی» را داشته باش بدرود مداح انقلابی، مجاهد عاشورایی و خادم امام رضایی: شهید حاج عادل رضایی کاروان نود نفره عاشقان ثاراللهی زوار سیدالشهدا مقاومت، سفر بهشتی خود را آغاز کرد و مفتخر است که مداحی دارد بنام عادل؛ مرد جهادی از جنس شعور که با نوایش شور می آفریند؛ عادل عزیز: مثل همیشه مداح کاروان خوبی باش؛ در ۱،۲۰های عاشقی سنگ تمام بگذار، برای شاهدان همیشه جاوید: از حنجره بگو، از مغیله بگو ، از سه ساله بگو، از سه شعبه بگو، از مشک پاره بگو، از رأس بریده بگو، از سر به نیزه بگو و.... عادل جان: شباهت کاروان شما با کاروان نینوا، خودش یک روضه مجسم است؛ چند روز است که آزادیخواهان عالم از رأس های جدا شده، دست های منقطع، دختر سه ساله، لبان تشنه و ... کاروان بهشتی مهمانان حبیب گریه خون دارند. ابو زهرا: این روزها هوا خیلی سرد شده؛ تو را به جان زهرای چهار ساله ات، هوای آن دخترکوچولو با «کاپشن صورتی و گوشواره قلبی» کاروان را داشته باش. خوب کاروان داری کن؛ هوای خیل عظیم دانش آموزان این مدرسه عاشقی را دقیقاً مثل دلبندانت «حسن و هادی» داشته باش. «ما رایت الا جمیلا» را بر سردرب بیت بهشتی سلطانیان کاروان طراحی کن. و خواهشی داریم که: سلام ما را هم به «عارف به رنگ خدا» برسان؛ به رسم ادب, پیشانی «قاسم اربا اربا»را ببوس؛ از طرف ما، داش مشتی, رفیق شفیقت، «مجاهد لنگری» را در بغل بگیر و برای همیشه،مرثیه خان هزار و دویست لاله عاشق گلزار کرمان بمان. و مخلص کلام در وانفسای جامعه جور واجور امروزی دست ما را هم بگیر.... عادل رفت و ما ماندیم و بغض مانده در گلو؛ در فکریم که بعد از تو، با کدامین نوا عقده دل باز کنیم، با کدامین حنجره، مشک دل پاره کرده و های های گریه کنیم. در گلزار عاشقان کرمان، ۱:۲۰ عاشقی را با که بگیریم، در صحنه جهاد به کی اتکا کنیم، و در صحنه های پیش رو به کی رجوع کنیم. محمد حسینخانی