#جام_جهانی
🌷بچه ها... امروز
دعای حاج قاسم و شهدا
بدرقه ی راهتان بود..
🇮🇷 @shahidmedadian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نماهنگ
🇮🇷من ایرانم،
ایران هوادارتان...🇮🇷
🔰قطعه جدید غلامرضا صنعتگر
درحمایت ازتیم ملی فوتبال ایران
🇮🇷 @shahidmedadian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🌹اشکهای پیمان یوسفی پس از پایان بازی
آقای #پیمان_یوسفی دمت گرم!
شما هم امروز عالی بودی با گزارش خوبی که کردی، اونجایی که گفتی باحجاب و بیحجاب همه مردم این کشور هستند، یا جایی که به ناظر بازی فهموندی که کمی صبوری کنه و صحنهها رو سانسور نکنه و یا بعد از گل دوم که بغض کردی، بغض ما هم ترکید.
#تیم_ملی
#برای_ایران
#جام_جهانی
✍کامران بارنجی
🇮🇷 @shahidmedadian
#دلتنگی_شهدایی 🌱🌸
در ره منزݪ لیلے ڪه خطرهاست در آن
شرط اول قدم آن است ڪه مجنون باشے
#شهید_مصطفی_صدرزاده ❤️
@rafiq_shahidam96
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شبنشینی_با_مقام_معظم_رهبری
نظر جالب رهبر انقلاب درباره عملکرد تیم ملی در جام جهانی قبلی
#سلامتی_فرمانده_صلوات
🇮🇷 @shahidmedadian
🕊️🥀🌴
#نخل _سوخته🌴🥀
🌹خاطرات سردار شهید حسین یوسف الهی🌹
#قسمت_سیزدهم
▪️در هور چند مرتبه نزدیک بود عراقیها حسین را بگیرند. یک بار رفته بود برای شناسایی خطی که دست بچههای ۲۵ کربلا بود و می بایست آن را پوشش دهیم. موقعیت ما در هور طوری بود که تمام سنگرها پخش بود و شکل خیلی منظمی نداشت. وضعیت بدی بود عراقی ها خیلی راحت میتوانستند سنگرها را دور بزنند و داخل منطقه شوند.
- آن روز حسین به همراه دو نفر دیگر از بچه ها رفته بودند تا سنگرهای خالی خط ۲۵ کربلا را شناسایی کنند و موقعیت را برای استقرار نیروهای لشکر خودمان بسنجند. آنها طبق برنامه در آبراه مورد نظرشان پیش میروند اما به سنگر ها نمی رسند. همینطور به راهشان ادامه میدهند که یک مرتبه از دور سنگری را می بینند. وقتی خوب نزدیک میشوند یکدفعه عراقیها از داخل سنگر به طرف بچهها تیراندازی میکنند. آنها هم بلافاصله یک رگبار روی دشمن می بندند. بعد با سرعت دور میزنند و به طرف خط خودمان حرکت میکنند. عراقیها سوار قایق موتوریشان میشوند و آنها را تعقیب می کنند. بچه ها موقع رفتن بدون اینکه متوجه شوند از یک کمین عراقی عبور کرده بودند.
- این دو کمین با هم در تماس بودند و زمانی که حسین و بقیه از دستشان فرار میکنند کمین اول با خبر شده و سر راه بچه ها منتظرشان می شود.
- موقعیت طوری بود که به راحتی می توانستند آنها را بزنند. اما گویا میخواستند اسیرشان کنند. حسین وقتی به کمین بعدی می رسد، به همراه نفر دیگر کف قایق می خوابد و سنگر می گیرد. و با مهارت خاصی که در هدایت قایق داشت سعی می کند تا از مهلکه بگریزد اما وقتی که کمین را رد میکنند و کمی دور می شوند یک مرتبه بنزین تمام میکنند.
- به هر مصیبتی که بوده است ذره ذره خود را به سمت خط خودی میکشند تا به حاج یونس و علی نجیب زاده که در آنجا مشغول به کار بودهاند برمیخورند. حاج یونس هم آنها را کشانده بود و به خط خودمان آورده بود.
- اتفاقاتی این چنین برای حسین زیاد پیش می آمد. اما هر بار به لطف خدا و با زیرکی خاصی خود را از دست عراقی ها خلاص می کرد. (سردار سلیمانی)
▪️بعد از اولین باری که شیمیایی شد دکترها برایش عینک تجویز کردند. اما نمره چشمش طوری بود که شیشه عینک پیدا نمیشد. با مصیبت فراوان و جستجوی زیاد موفق شدیم در قم شیشه را پیدا کنیم. عینک درست شد و حسین آن را با خود به جبهه برد اما چهار پنج ماه بعد که برگشت دیدم همراهش نیست.
- گفتم: آقا حسین عینکت کجاست؟ چرا دیگر به چشمت نمیزنی.
- گفت: راستش آن را گم کردم.
- گفتم: آخه مگه می شود؟ چطور شد؟
- گفت: یکی از شبهایی که برای شناسایی روی ارتفاعات دشمن رفته بودم. با دو نفر گشتی های عراقی برخورد کردم. تا آمدم که به خودم بجنبم بالای سرم رسیده بودند. من هم مجبور شدم که درگیر شوم. اول یکی از آنها را زدم و به پایین ارتفاع پرت کردم اما دیگری سماجت کرد و بالاجبار با مشت و لگد به جان هم افتادیم. در همین حین ضربه ای به سرم خورد و بی حس روی زمین افتادم. آن عراقی هم از فرصت استفاده کرد و پایم را گرفت و به طرف پرتگاه کشاند. دیگر رمقی برایم نمانده بود که از خودم دفاع کنم. آن ضربه کاملاً گیجم کرده بود. کار را تمام شده می دیدم.
- با دستانم سعی می کردم جایی را بگیرم و نگذارم او مرا روی زمین بکشد، اما فایده ای نداشت. دیگر تقریباً به لبهٔ پرتگاه رسیده بودم. در همین موقع عراقی که اصلاً متوجه پشت سرش نبود پایش به سنگی گرفت و تعادلش را از دست داد. پای مرا رها کرد تا خودش را نجات بدهد، اما قبل از اینکه بتواند کاری بکند به پشت روی زمین افتاد و از لبهٔ پرتگاه به پایین درّه پرت شد. من هم بیهوش روی زمین افتادم و دیگر چیزی نفهمیدم. وقتی به هوش آمدم دو سه ساعتی گذشته بود، تا حدودی نیرویم را به دست آورده بودم. بلند شدم و کشان کشان خودم را به نیروهای خودی رساندم.
- وقتی حالم بهتر شد تازه متوجه شدم که از عینکم خبری نیست و در همان درگیری آن را از دست دادم. (محمد علی یوسف الهی)
▪️ماموریتهای شناسایی که بچههای اطلاعات می رفتند بعضاً خیلی سخت و دشوار بود. گاهی شرایط جوّی نامناسب بود. گاهی منطقه صعب العبور بود و گاهی از نظر موقعیت دشمن خطرناک و ناامن بود. گاهی هم تمام این عوامل دست به دست هم می دادند و یک شناسایی را طاقت فرسا میکرد. خطر در اطلاعات و عملیات بیش از هر جای دیگری نیروها را تهدید میکرد. اما هیچ کدام از این سختیها ذرهای در روحیهٔ بچهها خصوصاً حسین تأثیر منفی نمی گذاشت. شاید بشود گفت اصلاً او به خاطر همین خطرات و سختی های کار بود که به اطلاعات و عملیات علاقه داشت. یکی از مأموریتهای ما در جبهه حسینه بود. آن روز من و حسین به اتفاق شهید مظفری صفات و شهید یزدانی و چند نفر دیگر از بچه ها قرار بود جلو برویم. خط دست ارتش بود و می بایست ما زمان برگشتمان را با آنها هماهنگ کنیم.
حدود ساعت هفت صبح از خط خودی خارج شدیم. به محض حرکت ما، هوا طوفانی شد. گردباد شدیدی درگرفت و طوفان، شن های بیابان را به سر و روی بچه ها می ریخت.
- حرکت خیلی مشکل بود و کار به کندی پیش میرفت. حدود چهار ساعت در این شرایط سخت جلو رفتیم. نزدیکی های ساعت یازده بود که دیگر طوفان فروکش کرد. بچه ها همه خسته بودند. اوضاع بد جوّی، تاب و توان همه را گرفته بود. کار شناسایی را انجام دادیم و خسته و کوفته به طرف خط خودی برگشتیم. در این فاصله به خاطر طولانی شدن کار پست های نگهبانی ارتشها عوض شده بود و پست بعدی در جریان مأموریت ما قرار نگرفته بود. ما هم بی خبر از همه جا با خیال راحت به خط مقدم نزدیک میشدیم. در همین موقع یک مرتبه نگهبان های ارتش به خیال اینکه ما عراقی هستیم به طرفمان تیر اندازی کردند. بچه ها که انتظار چنین استقبالی را نداشتند سریع روی زمین دراز کشیدند و خود را پشت تپه کوچکی که آنجا بود رساندند. کاری نمیتوانستیم بکنیم. اگر سرمان را بالا می آوردیم بدست نیروهای خودی تلف می شدیم. همه بچه ها بلاتکلیف پشت تپه سنگر گرفته بودند. حسین که با این مسائل به خوبی آشنایی داشت و چندین بار در موقعیتهایی بدتر از این گیر کرده بود بی خیال و راحت نشسته بود و بچهها را آرام میکرد.
- چارهای نبود باید منتظر می ماندیم تا ببینیم بالاخره چه اتفاقی می افتد. ارتشیها پس از اینکه حسابی به طرف بچهها تیراندازی کردند یک گروه برای اسیر کردن ما جلو فرستادند. این بهترین موقعیت بود چرا که با نزدیک شدن آنها میتوانستیم سر و صدا کنیم و خودمان را با آنها بشناسانیم. همینطور هم شد. وقتی رسیدند، فوراً بچهها را شناختند. عذرخواهی کردند و گفتند که این مسائل به خاطر تعویض نگهبانها اتفاق افتاد. خلاصه آن روز بچه ها خطر بزرگی را رد کردند. کار خدا بود که هیچ آسیبی ندیدند. (محمدعلی کارآموزیان)
این داستان ادامه دارد...
📚برگرفته از کتاب: «نخل سوخته»
✍🏻نویسنده: به قلم مهدی فراهانی
🇮🇷 @shahidmedadian
آیت الله مجتهدی(ره)
بعضی ها میخواهند دورکعت نمازصبح بخوانند؛
انگار یک کوه پشت آنها افتاده ! هرچه آنها راصدا میکنید مثل اینکه بختک روی آنها افتاده باشد
اینها همه براثرگناهان زیاد است
4_5875235894780231930.mp3
3.41M
خودت را محبوب خدا کن...!
خدا گناه را از جلوی پایت بر می دارد.
نماز شب به چه دردمون میخوره؟؟؟؟
نه تنها دنیا بلکه آخرت همه حسرت میخورن
#بین_الطلوعین در کلام #ائمه عصمت و طهارت علیهم السلام
امام سجاد علیه السلام:
هرگز قبل از طلوع خورشید نخواب که من آن را برایت خوب نمی دانم؛ زیرا خداوند در آن وقت، روزیِ بندگانش را به دست ما تقسیم می کند.
📚تهذیب الاحکام، ج۶، ص۴۹۸
امام صادق علیه السلام:
فرشتگان، روزی فرزند آدم را بین طلوع صبح تا طلوع آفتاب تقسیم میکنند؛ بنابراین کسی که در آن فاصله بخوابد از روزی خود خواب مانده است.
📚تهذیب الاحکام، ج۱۳۹،۲؛ ج۶، ص۴۹۸
پیامبر اکرم ص:
هرکس در مکانی که نماز صبح را خوانده بنشیند و ذکر خدا گوید تا آفتاب طلوع کند، پاداش او همانند کسی است که حج خانه خدا را به جا آورده است.
📚بحارالانوار، ج۸۳، ص۱۳۳
🇮🇷 @shahidmedadian
نماز و دعای روز اول ماههای قمری
امام جواد عليه السلام مى فرمايند:
براى #تضمين_سلامتى خود در هر ماه، روز اول آن، دو ركعت نماز خوانده ؛
در ركعت اول سى مرتبه سوره ى توحيد و در ركعت دوم سى مرتبه سوره قدر را بخواند و پس از نماز، #صدقه دهد.
▫️در بعضى روايات، این دعا بعد از نماز نقل شده است:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
وَ مَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَ مُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُبِينٍ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كَاشِفَ لَهُ إِلا هُوَ وَ إِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ يُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْرا
مَا شَاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ
لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ
رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ
رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْدا وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ
📝 همچنین خواندن دعاهاى منقوله در وقت #رؤيت_هلال كه بهترين آنها دعاى چهل و سوم صحيفه سجادیه است.
و خواندن هفت مرتبه #سوره_حمد براى دفع درد چشم. و پاشیدن یک کف #گلاب بر سر و صورت.
و خوردن اندكى #پنير. که روايت است هر كس مقيد كند خود را به خوردن آن در اول هر ماه اميد است كه حاجتش در آن ماه رد نشود.
و در شب اول ماه دو ركعت نماز كند در هر ركعت بعد از حمد #سوره_انعام بخواند و از حق تعالى سؤال كند كه او را از هر ترسى و دردى ايمن گرداند و نبيند در آن ماه امرى را كه #مكروه او باشد.
🔹مفاتيح الجنان، مصباح المتهجد طوسی ره، ج۲
#نماز #اول_ماه #دعا #اعمال
🇮🇷 @shahidmedadian
4_5791793128419625721.mp3
21.59M
.. ❀❀ با امـام زمانت یه قـرار عـاشقانه بذار
و هــر روز
❣ #دعای_عهد بخون... ❀❀❣
🎙با صدای آقای #بحرالعلومی
❣الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج❣
❣#سلام_امام_زمانم❣
🔅 السَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ الْحَياةِ...
🌱سلام بر تو ای مولایی که یادت زنده کننده قلبها و ظهورت سر آغاز حیات طیبه است.
🌱سلام بر تو و بر روزی که حیات طیبهی بشر آغاز خواهد شد.
#اللهمعجللولیکالفرج🍃
#امام_زمان🍃
🇮🇷 @shahidmedadian
زیارت_عاشورا🌷🌷🌷
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع❤️
#السلام_علیک_ورحمت_الله_وبرکاته
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
💠 کانال شهدایی شهیدرحمان مدادیان
🇮🇷 @shahidmedadian
شهید رحمان مدادیان (عمو رحمان)
❣#سلام_امام_زمانم❣ 🔅 السَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ الْحَياةِ... 🌱سلام بر تو ای مولایی که یادت زند
نام آشنای من
کسی اگر به آنچه در بخش طهارت رسالۀ عشقبازی آمده، عمل کند
همۀ زندگیاش پاک میشود.
کیست که بگوید به هیچ کدام از مطهّرات رساله، دسترسی نداشته؟
پس بهانهای برای ناپاک زندگی کردن نیست
و در قیامت هم اگر کسی بهانه بیاورد، خدا قبول نمیکند.
در کنار خاک پای تو، دعای تو، نگاه تو، نفس تو و اشک تو
نامت از پاک کنندههاست.
این جا نوشته اگر کسی نام تو را با اخلاص از صمیم دل بر زبان بیاورد
خدا به حرمت نام تو
آلودگیهای وجودش را پاک میکند.
چه سعادتی و چه توفیقی خدا به ما داد
که میتوانیم نام تو را بر زبان بیاوریم.
شکی ندارم که خدا این توفیق را به ما داده
تا فرصت پاک شدن را از دست ندهیم.
از وقتی این حکم را در رسالۀ عشقبازی خواندهام
حسّم به نام تو تغییر کرده.
نام تو برایم زیبا و شیرین بود
هر کسی نام تو را بر فرزندش مینهاد، برایم قابل احترامتر میشد
و برای کسی که نام تو را داشت، حرمت ویژهای قائل بودم
امّا حالا در کنار این احساسها حس دیگری هم آمده
وقتی نامت را بر زبان جاری میکنم
میبینم که آلودگیها یکی یکی از وجودم بیرون میروند.
حالا دیگر حریص نام تو شدهام
و چه قدر خودم را محتاج صدا زدنت میبینم.
آقا! التماس میکنم توفیق صدازدنت را از من نگیر.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🇮🇷 @shahidmedadian