eitaa logo
شهید رحمان مدادیان (عمو رحمان)
624 دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
8.3هزار ویدیو
72 فایل
فراموشم نکن حسین جان فراموشت نخواهم کرد قسمتی از وصیت نامه ی شهید مدادیان بیسمچیمون ⤵️⤵️⤵️ https://abzarek.ir/service-p/msg/584740 پیج اینستاگرام ⤵ https://www.instagram.com/shahidmedadian 💖 خادم کانال @Zsh313 اومدنت اینجا اتفاقی نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
‹.💚😍.› حواسمون باشه چیو داریم فدای چی میکنیم...! زندگی ٧٠.٨٠ ساله این دنیا رو جدی گرفتیم ولی آخرت رو نه...!💔 💚⃞🌿 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ♥⃢ 🍀کانال شهدایی شهیدرحمان مدادیان 👇 🇮🇷 @shahidmedadian ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
دل نوشته ی لیلا خانم دختر سردارشهید مهدی زین الدین در سی امین سال عروج پدرشهیدش در صفحه فیس بوک خود نوشت 🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹 در کانال شهیدان زین الدین سنجاق شده حتما مطالعه کنید 👇 و با ما همراه باشید ┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ https://eitaa.com/joinchat/319357276Ceb68ec28c2 ┄┅┅❅❁❅┅┅┄ کانال رسمی سردار شهید مهدی زین‌الدین👆 ♥️
شهید رحمان مدادیان (عمو رحمان)
#غدیر_بھارِهم‌عھدے... 🌿' . من‌کنت‌مولاه‌فهذا‌علی‌مولاه #سیزده‌روز‌مانده☁️🌱
۱۳ تا 😍 به شهیدمحمدشهسواری وبرادر شهیدم ابراهیم هادی اکنون تو بازوی امام علی علیه السلام را می گیری و او از زمین بلند می کنی تا همه او را به خوبی ببینند.و سپس چنین می گویی:ای مردم این علی ،برادر و جانشین من است.من همه دانش خود را به او سپرده ام .وقتی من از میان شما رفتم اوست که تفسیر قران را می داند وشما را به حقیقت قران فرا می خواند .او هر کاری را که خدا راضی است، انجام می دهد و با دشمنان خدا می جنگد او شما را در راه بندگی خدا یاری می کند و از گناه و معصیت باز می دارد .او جانشین من است ،او امیر المومنان و پیشوای هدایتگر است .او با پیمان شکنان ،ستم پیشگان و منحرفان پیکار خواهد کرد »اکنون می خواهی دعا کنی ،زیرا خدا به تو دستور داده است که امروز او را این چنین بخوانی ،پس دست به دعا بر می داری و چنین می گویی:خدایا !از تو می خواهم هر کس که علی را دوست بدارد تو او را دوست بداری ،و کسی را که با علی دشمنی کند ،دشمن بداری!خدایا کسی که امامت و ولایت او را نپذیرد لعنت کن و بر کسی که حق او را انکار نماید خشم بگیر !خدایا تو علی را به عنوان امام برگزیدی و از من خواستی تا پیام تو را بیان کنم ،وقتی من سخن تو را برای این مردم گفتم تو این آیه را نازل کردی «امروز دین شما را کامل کردم ونعمت خود را بر شما به اتمام رساندم و راضی شدم که اسلام ،دین شما باشد »خدایا!تو خودت در قران چنین گفتی «هرکس غیر از اسلام ،دین دیگری را برای خود انتخاب کند ،ان دین از او پذیرفته نمی شود ودر آخر ت از زیان کاران خواهد بود» خدایا !تو شاهد باش که من پیامت را به مردم رساندم و تو برای گواه بودن کافی هستی !آری ،خدا دین را با امامت علی علیه السلام کامل کرد و امامت تا روز قیامت ادامه دارد پس علی علیه السلام ،امامت در فرزندان او ادامه می یابد(یازده امامی که همه از نسل علی علی علیه السلام هستند و فرزندان دختر تو باشند )آنان یک به یک تا روز قیامت ،امام خواهند بود وای به حال کسانی که از امامان معصوم علی علیه السلام پیروی نکنند چنین کسانی به عذاب خدا گرفتار می شوند 🤚 🌾💐 🌾💐 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ♥⃢ 🍀کانال شهدایی شهیدرحمان مدادیان 👇 🇮🇷 @shahidmedadian ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
روایتگری_01.mp3
15.72M
🔷حواسمان هست که شهدا در وصیتنامه های خود خطاب به ماچه توصیه هایی کرده اند؟ 🔸توصیه ی آنها... در باره حجاب چه بوده؟ 🔹بشنوید روایتگری رزمنده لشکر۴۱ثارالله آقای یوسف امیرشکاری را که عصرروز پنج شنبه در جمع زائرین شهدا ایراد شده...  ┄┅┅┅┅❀💟❀┅┅┅┅┄ ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ♥⃢ 🍀کانال شهدایی شهیدرحمان مدادیان 👇 🇮🇷 @shahidmedadian ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
15.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷از وصایای شهدا،... پشتیبانی از ولایت فقیه ، ولایت پذیری و اطاعت از رهبری بود... درمیدان عمل چقدر حامی ولایت و رهبریم؟ ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ♥⃢ 🍀کانال شهدایی شهیدرحمان مدادیان 👇 🇮🇷 @shahidmedadian ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
شهید رحمان مدادیان (عمو رحمان)
🌷🇮🇷 🇮🇷🌷 بسم ربِّ زهـــرا سلام الله قسمت پنجاه و هفتم داستان #شهیدتورجی_زاده پرواز راوی: جمعی از
بالای تپه شلوغ بود . برادر اسدی کمی جراحت دیده بود . اما حالش خوب بود . بچه ها سریع برانکارد آوردند . محمد تورجی و سه نفر دیگر را به پایین منتقل کردند. می گفتند : محمد شدید مجروح شده . خیلی نگران بودم . آمبولانس آنها را سوار کرد و رفت. هیچکس خبری نداشت . نمی دانستیم چه شده . با خودم گفتم : اگر چیزی بود تا حالا به بچه ها اعلام می کردند . بارش خمپاره شدت گرفته بود . همه داخل سنگرها بودند . عراق آماده پاتک بود . بچه های یکی دیگر از گردانها در ارتفاعات کنار ما مستقر شدند. نیروهای پیاده عراق جلو آمدند . اجازه دادیم خوب به ما نزدیک شوند . ساعتی بعد نیروها از چند طرف به آنها حمله کردند. بچه ها راه برگشت آنها را بستند . این طرح محمد تورجی بود . تلفات سنگینی از آنها گرفتیم. با شجاعت بچه ها توانستیم نزدیک به صد نفر از نیروهای دشمن را به اسارت در آوریم . بچه ها همه خوشحال بودند. توان نظامی دشمن از بین رفته بود . بقیه نیروهایشان فرار کردند . به همراه یکی از بچه ها به سنگرها سر زدیم . همه خوشحال بودند. برادر مُحب را دیدم . با خوشحالی گفتم : دیدی عراقی ها چطور تار و مار شدند . همه اش نتیجه کار تورجی بود . خیلی خوب بچه ها رو آرایش داد. در حالی که هنوز خوشحال بودم به چهره برادر مُحب خیره شدم . او نمی خندید . مثل من خوشحال نبود. رنگ از چهره ام پرید . خنده از لبان من هم رفت . برای چند لحظه به چهره اش خیره شدم . خدا کند آنچه در ذهنم آمده درست نباشد. به چشمان هم خیره شدیم . برادر مُحب سرش را به علامت تأیید تکان داد . بعد در حالی که اشک از گوشه چشمش جاری بود گفت : تورجی هم پرواز کرد . بغض گلویم را گرفته بود . نمی دانستم چه کار کنم . همانجا نشستم . یاد حرفهای چند روز پیش او افتادم . یاد مشهد و ... . برادر مُحب در حالی که به سمت بچه ها می رفت گفت : به کسی چیزی نگو ، روحیه بچه ها خراب می شه . لحظاتی بعد برادر زنجیربند آمد . او هم مسئولیت یکی از گروهانها را داشت . تا چهره بچه ها را دید رنگش پرید ! با تعجب گفت : چی شده ؟! وقتی خبر شهادت محمد را شنید یکدفعه غش کرد و افتاد ! ...... 📚 کتاب یازهرا ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ♥⃢ 🍀کانال شهدایی شهیدرحمان مدادیان 👇 🇮🇷 @shahidmedadian ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯