❌ #چله_صلوات #دعای‌فرج❌ ❌ #چله_دعای‌ناد‌علی❌ به نیابت ازشهدا واموات و شهید والامقام ،مدافع امنیت پاسدار شهید محمد گودرزی شهرکی 🕊🌹🕊🌹🕊 🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷 سلام بر بهترین برگزیدگان خدا سلام بر پاکترین روح ها سلام بر شهیدان آنانکه در میان ما بودند ،هستند ،مثل من ،مثل شما با روحی آماده هدایت سلام بر هدایت شده سلام بر شهدا سلام برشهید محمد عزیز 🌹 🕊🌹🕊 ۴۰روز دعای فرج (الهی عظم البلاء) و نادعلی (نادعلیا مظهر العجائب) از ۱۹دی. حدودا از زمان میلاد امام اول شیعیان حضرت علی (ع) تا میلاد امام زمان حضرت مهدی (عج) جهت برآورده شدن حاجات همه بویژه سلامتی و ظهور حضرت مهدی (عج) و شیعیان انحضرت بلاخص شما بزرگواران ( امروز هجدهمین روز از ختم می باشد. هر هفته جهت یادآوری اعلام میگردد ، از اینکه باما همراهی میکنید متشکریم. ) پاسدار شهید محمد گودرزی🕊🌹🕊 @Shahidmohammadgodarzy

پاسدار شهید محمد گودرزی شهرکی³¹³: ـ🌹 بـه وقـت قـرار..!🌹 تلاوت دعاے فرج به نیابت از برادر شہیدمون ، محمد گودرزی و به نیت ظهور و تعجیل در فرج آخرین خورشید ولایت ، فرزند خانم فاطمه الزهرا سلام الله علیہا 🌷 . . ، ساعتِ ۱۰⏰✨ ‹ اللّٰھُمَ‌عجلْ‌لِّوَلیڪَ‌الفرج › 🆔@Shahidmohammadgodarzy

ارسالی از مخاطب: قصه‌ی خبر شهادت شهید محمدگودرزی از زبان مخاطب (م .غ) حدودای ساعت ۹:۳۰ صبح بود مشغول رصد کانال های ایتا بودم که دیدم سحر پیام داد، یک ذره عجیب بود برایم که این موقع صبح سحر چرا بیداره😅 با من حال و احوال کرد و راجع به اینکه خبری شنیدم یا نه ، پرسید ، نگران شدم یکم سین‌جین کردم تا یه عکس از برادر زن دای ام با لباس دامادیش و دایی خودش فرستاد و گفت فلانی را میشناسی منم گفتم خب معلومه فامیلمونه و گویا با شما هم نسبت فامیلی داره😅 قبل از اینکه چیزی بگوید گفتم نکند میخواهی بگی شهید شده ؟ که گفت از تیپ به خانواده شهید گفتند که صبح لب مرز در سراوان با سه نفر دیگه موقع گشت به شهادت رسیده ولی تو به کسی نگو تا خبرش برسد. اینقدر جاخوردم و ناراحت شدم که یک دفعه به مامانم گفتم: مامان ! محمد شهید شده اما باورش نشد ولی وقتی ده دقیقه بعد دای ام زنگ زد و خبر را داد باور کردیم . شب با خاله و مامان رفتیم شهرکیان، خانواده ی شهید خیلی بی تابی میکردند و خانمش در سکوت سر به زیر، به قالی خیره شده بود ( حدوداً یک سالی میشد که ازدواج کرده بودند، یادمه تو کرونا بود که زن‌دایی ام کارت دعوت آورد اما بخاطر بیماری خاله ما نتوستیم بریم ) دوسه ساعت بعد با حالی دگرگون راه افتادیم تا با پدربزرگ و مادربزرگم که دقیقا تو همون کوچه زندگی میکردنددیداری تازه کنیم 😊 مادربزرگم کمی ناخوش‌احوال بود ،وقتی چهره و لباسامون را دید سوال پیچ‌مون کرد تا اینکه مامانم گفت که پسر آقای گودرزی را صبح لب مرز شهید کردند آنچنان داد و هوار و جیغ و گریه‌ای به راه انداخت که مامانم مجبور شد داییم را خبر کرد تا یکم آروم شد و با قرص مسکن خوابش برد و ما برگشتیم منزل. چون شهید محمد عزیز دانشجوی تربیت بدنی دانشگاه آزاد شهرکرد بود بچه‌های دانشگاه هم حال‌شون خوب نبود همراه با بزرگداشت واقعۀ شاهچراغ که تدارک دیده بودیم پیکر شهید محمد را هم در دانشگاه خیلی باشکوه در کنار مسئولین دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرکرد و دانشجویان و مردم عزیز تشییع کردیم... ما بواسطۀ همسایگی و فامیلی با خانواده ایشون رفت و آمد زیادی داشتیم و البته داریم ، یادمه گاهی که مادربزرگم می‌رفت خواربار فروشی خرید کند منم باهاش میرفتم موقع برگشت دوسه باری که توی مسیر در حال استراحت بود و ایشون می دید ،می آمدمارا با ماشین تا دم خونه می برد. ( این تعاریفی که همیشه از شهدا می شنیدم را باور نمی‌کردم و میگفتم دارند غلو میکنند اما در شهید محمد واقعیت داشت هیچ وقت به یاد ندارم که شهید مارا دیده باشد و سلام و تعارف نکرده باشد و یا لبخندی نداشته باشد در عین حال که سربه زیر و محجوب و مومن بود ولی خیلی مؤدب بود. ☺️) آخرین باری که از نزدیک دیدمشون جشن ولادت حضرت رسول (ص)بود ,چون هرساله خونه دای ام برپا بود .اون روز همه دعوت پسر دای ام محمد بودیم، مادربزرگ و پدر بزرگ و البته دایی محمد شهید و بقیه خانواده هم بودندو ما دختر عمه هاش و مادربزرگم هم بودیم ( از اونجا که من چه خونه خودمون چه بقیه جاها میرم آشپزخونه ،جهت کمک 😅اون روز هم پذیرایی چایی و برش کیک با من بود ) شهید محمد با مولودیه خوانی و مسابقه بین بچه ها با نشاط و شادی مجلس را گرم میکرد و معنویت در آنجا حاکم میشد. هی روزگار یادش بخیر ... امروز هنوز هم باور کردنی نیست که اون آدم مهربون، خوش خنده ، سر به زیر و با اخلاق دیگه در بین ما نیست 😔 یکشنبه که با بچه‌ها هیئت رفته بودیم منزل پدرشون ، زندای ام میگفت : با اینکه همۀ ما باهم بزرگ شدیم اما برادرم ویژگی های خاصی داشت .اخلاص، ایمان و اخلاقش بسیار خوب بود. 🥺 خیلی دل میخواد که با این غصه کنار بیایی و قوی باشی🥺 خیلی دل میخواد که جگر گوشه‌ات را از دست بدی و بهت تبریک بگن و تحمل کنی و دم نزنی🥺 و خیلی دل میخواد که بشینی پای حرف پدر و مادرای شهدا و بازم همون آدم سابق باشی🥺 انشاالله که عاقبت همه ختم به خیر و شهادت در راه خدا بشه و البته به قول شهید سلیمانی باید شهیدانه زیست تا به شهادت رسید. پاسدار شهید محمد گودرزی @Shahidmohammadgodarzy

ارسالی از بوشهر بریم حال و هوای حرم امام رضا (ع)

#فوری ✅ آگهی آزمون استخدامی سازمان زندان ها و اقدامات تأمینی و تربیتی سال ۱۴۰۳ https://shenasname.ir/?p=69013 📌با توجه به فرصت بسیار کم ثبت‌نام تا برگزاری آزمون، به آشنایان خود اطلاع دهید.