فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تولد یک سالگی محمد قاسم بود. با هم برای خرید بیرون رفتیم؛ داخل پاساژی شدیم و وسایل جشن رو خریدیم. بعد از خرید وسایل جشن، با حالتی پر از یقین گفت:سال دیگه وسایل تولد محمدقاسم رو از همینجا بخر؛ من دیگه نیستم!!
تا کی بنگارم
غم بی طاقتی ام را
ای برده مرا
طاقت ایام، کجایی...؟!
#شهید_محمد_رضا_الوانی🌹
#مدافع_حرم
https://t.me/shahidmohammadrezaalvani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا کی بنگارم
غم بی طاقتی ام را
ای برده مرا
طاقت ایام، کجایی...؟!
#شهید_محمد_رضا_الوانی
@shahidmohammadrezaalvani
الا ای خواهر پاکیزه ایمان!
که میخوانی خودت را یک مسلمان
دلت پاک است و پاکیزه روانت
بیا قدر خودت را بیشتر دان
تو زیبایی و کس منکر نباشد
ولی زیبائیت گردیده ارزان
کسی بهر تو یک درهم نداده
شدی حلوای شیرین بهر موران
همیشه چهره ات زیبا نماند
خزان گردد بهار عمر انسان
پس از عمری نمایش دادن خود
رسد فصل خزان و باد و طوفان
برای مرگ خود آماده گردی
رَوی در قبر و جایت پیش ماران
ز تو پرسد مَلَک: ای عبد حیران!
کجا گردی رها از مکر یزدان؟!
نمیدانستی اینجا منزل توست؟!
نهادی پای خود بر روی قرآن!
ندیدی آیه های نور و احزاب؟!
نترسیدی از آن پیدای پنهان؟!
به جز عمری که شد صرف گناهان
به گیسوی تو آویزان جوانان...!!
نه خود خیر از دل پاکیزه دیدی
نه لذت بُردن از تو جمع خوبان
سیه گردیده رویت تا قیامت
جهنم نعره دارد بهر یاران
شنیدی تو حدیث شام معراج
که زهرا از عذابت گشته گریان
زنان امتش را دید احمد
که هر کس با عذابی گشته سوزان
تو اینها را شنیدی، لیک افسوس
تمسخر کردی و بودی تو خندان
تمام پول و عمر و دین هدر شد
برای رنگ و آلائیدن جان
اگر نقاشی صورت هنر بُود
خوشا نقاشی طفلان ایران
و گر باشد تمدن، بی لباسی
ز تو برتر بُوَد بیچاره حیوان
چه کردی جز هوسرانی شب و روز؟!
شدی دلقک برای چشم مردان
به هر قلبی که لرزاندی، بلرزی
ز هول و وحشت و ترس فراوان
دل پاکی که میگفتی ندیدیم!
خوراک مار و موران، قبر ویران
خدا با بندگان تعارف ندارد
شده فصل غرورت رو به پایان
بجای سرمه در چشمت گل و خاک
گزیده لب شوی، گردی پشیمان
بیا قبل از ندامت، توبه ای کن
بریز از دیده ات یک قطره باران
بیا آماده شو؛ این راه سخت است
خدایت را صدا کن با دل و جان
بکش آهی که اعمالت بسوزد
بکن عزمی که بخشد بر تو ایمان
نصیحت ها اگر چون نیشتر بُود
رهایت میکند از خوف زندان...
☝️شعر از همسر #شهید_محمد_رضا_الوانی
🇮🇷ایتا
http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
تولد یک سالگی محمد قاسم بود. با هم برای خرید بیرون رفتیم؛ داخل پاساژی شدیم و وسایل جشن رو خریدیم. بعد از خرید وسایل جشن، با حالتی پر از یقین گفت:سال دیگه وسایل تولد محمدقاسم رو از همینجا بخر؛ من دیگه نیستم!!
امروز، هفت سال از آن روز می گذرد...🌹🏴🌹
تا کی بنگارم
غم بی طاقتی ام را
ای برده مرا
طاقت ایام، کجایی...؟!
#شهید_محمد_رضا_الوانی🌹
#مدافع_حرم
https://t.me/shahidmohammadrezaalvani
✅ میهمانِ ویژه
🔹شبی در عالم رویا دیدم برخی از بچه ها پیرامون حضرت زهرا (س) جمع شده و حضرت فرمودند که بزودی عازم سرزمین شام میشوید و در محرمِ فرزندم حسین (ع) میهمان دخترم زینب (س) هستید، ما از میان شما دو نفر میهمان ویژه میخواهیم و بعد ایشان دو نفر از بچه ها را انتخاب کردند.
🔸هفت هشت روزی گذشت تا اینکه از طرف فرماندهی اعلام شد که آماده شویم برای اعزام به سوریه؛ سه چهار روز بعد نیز همراه با برخی بچه های مدافع حرم به سوریه اعزام شدیم.
🔹بیست روزی که از اعزام ما به شمال حلب گذشت؛ (در آخرین روز از ماه ذیالحجه) بود که تروریستها حمله خیلی سنگینی را در منطقه بر علیه ما از ساعت12شب تدارک دیده بودند که تا ساعت 3 عصرِ فردا ادامه پیدا کرد و نتیجه اش نیز شکست خفت باری با تلفات متعدد برای آنان رقم خورد.
🔸اما در همان دقایق ابتدایی حمله بود که تیری به کتف راست محمدرضا الوانی خورد و از سمت چپ بدنش خارج شد، وقتی بچه ها خواستند زخمش را پانسمان کنند، اجازه نداد؛ به آسمان نگاهی کرد و گفت: "دیگه تمومه"؛ انگار میزبانش را میدید و سرخوش از حضورش بود...؛ در لحظات پایانی نیز ترکشی به سر سجاد زبرجدی خورد و دومین نفر از جمع ما به مقام شهادت نائل شد و متنعم شد به ارتزاق از سفره اهل بیت عصمت و طهارت؛ در واقع این دو شهید بزرگوار همان دو عزیزی بودند که حضرت زهرا (س) در عالم رویایم به عنوان دو میهمانِ ویژه انتخاب کرده بودند
🔻راوی: یکی از همرزمان دو شهید عزیز
✍آقارضا در شب اول محرم، به زیارت اربابش نائل گردید.🕊
#دمی_با_شهدا
#شهید_محمد_رضا_الوانی
#شهید_سجاد_زبرجدی
http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
✅ میهمانِ ویژه
🔹شبی در عالم رویا دیدم برخی از بچه ها پیرامون حضرت زهرا (س) جمع شده و حضرت فرمودند که بزودی عازم سرزمین شام میشوید و در محرمِ فرزندم حسین (ع) میهمان دخترم زینب (س) هستید، ما از میان شما دو نفر میهمان ویژه میخواهیم و بعد ایشان دو نفر از بچه ها را انتخاب کردند.
🔸هفت هشت روزی گذشت تا اینکه از طرف فرماندهی اعلام شد که آماده شویم برای اعزام به سوریه؛ سه چهار روز بعد نیز همراه با برخی بچه های مدافع حرم به سوریه اعزام شدیم.
🔹بیست روزی که از اعزام ما به شمال حلب گذشت؛ (در آخرین روز از ماه ذیالحجه) بود که تروریستها حمله خیلی سنگینی را در منطقه بر علیه ما از ساعت12شب تدارک دیده بودند که تا ساعت 3 عصرِ فردا ادامه پیدا کرد و نتیجه اش نیز شکست خفت باری با تلفات متعدد برای آنان رقم خورد.
🔸اما در همان دقایق ابتدایی حمله بود که تیری به کتف راست محمدرضا الوانی خورد و از سمت چپ بدنش خارج شد، وقتی بچه ها خواستند زخمش را پانسمان کنند، اجازه نداد؛ به آسمان نگاهی کرد و گفت: "دیگه کار من تمومه"؛ انگار میزبانش را میدید و سرخوش از حضورش بود...؛ در لحظات پایانی نیز ترکشی به سر سجاد زبرجدی خورد و دومین نفر از جمع ما به مقام شهادت نائل شد و متنعم شد به ارتزاق از سفره اهل بیت عصمت و طهارت؛ در واقع این دو شهید بزرگوار همان دو عزیزی بودند که حضرت زهرا (س) در عالم رویایم به عنوان دو میهمانِ ویژه انتخاب کرده بودند
🔻راوی: یکی از همرزمان دو شهید عزیز
✍آقارضا در شب اول محرم، به زیارت اربابش نائل گردید🕊
#دمی_با_شهدا
#شهید_محمد_رضا_الوانی
#شهید_سجاد_زبرجدی
http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
تولد یک سالگی محمد قاسم بود. با هم برای خرید بیرون رفتیم؛ داخل پاساژی شدیم و وسایل جشن رو خریدیم. بعد از خرید وسایل جشن، با حالتی پر از یقین گفت:سال دیگه وسایل تولد محمدقاسم رو از همینجا بخر؛ من دیگه نیستم!!
امروز، هشت سال از آن روز می گذرد...🌹🏴🌹
تا کی بنگارم
غم بی طاقتی ام را
ای برده مرا
طاقت ایام، کجایی...؟!🏴
#شهید_محمد_رضا_الوانی🌹
#مدافع_حرم🕊
https://t.me/shahidmohammadrezaalvani
✅ میهمانِ ویژه
🔹شبی در عالم رویا دیدم برخی از بچه ها پیرامون حضرت زهرا (س) جمع شده و حضرت فرمودند که بزودی عازم سرزمین شام میشوید و در محرمِ فرزندم حسین (ع) میهمان دخترم زینب (س) هستید، ما از میان شما دو نفر میهمان ویژه میخواهیم و بعد ایشان دو نفر از بچه ها را انتخاب کردند.
🔸هفت هشت روزی گذشت تا اینکه از طرف فرماندهی اعلام شد که آماده شویم برای اعزام به سوریه؛ سه چهار روز بعد نیز همراه با برخی بچه های مدافع حرم به سوریه اعزام شدیم.
🔹بیست روزی که از اعزام ما به شمال حلب گذشت؛ (در آخرین روز از ماه ذیالحجه) بود که تروریستها حمله خیلی سنگینی را در منطقه بر علیه ما از ساعت12شب تدارک دیده بودند که تا ساعت 3 عصرِ فردا ادامه پیدا کرد و نتیجه اش نیز شکست خفت باری با تلفات متعدد برای آنان رقم خورد.
🔸اما در همان دقایق ابتدایی حمله بود که تیری به کتف راست محمدرضا الوانی خورد و از سمت چپ بدنش خارج شد، وقتی بچه ها خواستند زخمش را پانسمان کنند، اجازه نداد؛ به آسمان نگاهی کرد و گفت: "دیگه کار من تمومه"؛ انگار میزبانش را میدید و سرخوش از حضورش بود...؛ در لحظات پایانی نیز ترکشی به سر سجاد زبرجدی خورد و دومین نفر از جمع ما به مقام شهادت نائل شد و متنعم شد به ارتزاق از سفره اهل بیت عصمت و طهارت؛ در واقع این دو شهید بزرگوار همان دو عزیزی بودند که حضرت زهرا (س) در عالم رویایم به عنوان دو میهمانِ ویژه انتخاب کرده بودند
🔻راوی: یکی از همرزمان دو شهید عزیز
✍آقارضا در شب اول محرم، به زیارت اربابش نائل گردید🕊
#دمی_با_شهدا
#شهید_محمد_رضا_الوانی
#شهید_سجاد_زبرجدی
http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
✅ میهمانِ ویژه
🔹شبی در عالم رویا دیدم برخی از بچه ها پیرامون حضرت زهرا (س) جمع شده و حضرت فرمودند که بزودی عازم سرزمین شام میشوید و در محرمِ فرزندم حسین (ع) میهمان دخترم زینب (س) هستید، ما از میان شما دو نفر میهمان ویژه میخواهیم و بعد ایشان دو نفر از بچه ها را انتخاب کردند.
🔸هفت هشت روزی گذشت تا اینکه از طرف فرماندهی اعلام شد که آماده شویم برای اعزام به سوریه؛ سه چهار روز بعد نیز همراه با برخی بچه های مدافع حرم به سوریه اعزام شدیم.
🔹بیست روزی که از اعزام ما به شمال حلب گذشت؛ (در آخرین روز از ماه ذیالحجه) بود که تروریستها حمله خیلی سنگینی را در منطقه بر علیه ما از ساعت12شب تدارک دیده بودند که تا ساعت 3 عصرِ فردا ادامه پیدا کرد و نتیجه اش نیز شکست خفت باری با تلفات متعدد برای آنان رقم خورد.
🔸اما در همان دقایق ابتدایی حمله بود که تیری به کتف راست محمدرضا الوانی خورد و از سمت چپ بدنش خارج شد، وقتی بچه ها خواستند زخمش را پانسمان کنند، اجازه نداد؛ به آسمان نگاهی کرد و گفت: "دیگه کار من تمومه"؛ انگار میزبانش را میدید و سرخوش از حضورش بود...؛ در لحظات پایانی نیز ترکشی به سر سجاد زبرجدی خورد و دومین نفر از جمع ما به مقام شهادت نائل شد و متنعم شد به ارتزاق از سفره اهل بیت عصمت و طهارت؛ در واقع این دو شهید بزرگوار همان دو عزیزی بودند که حضرت زهرا (س) در عالم رویایم به عنوان دو میهمانِ ویژه انتخاب کرده بودند
🔻راوی: یکی از همرزمان دو شهید عزیز
✍آقارضا در شب اول محرم، به زیارت اربابش نائل گردید🕊
#دمی_با_شهدا
#شهید_محمد_رضا_الوانی
#شهید_سجاد_زبرجدی
http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani