eitaa logo
کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی🇮🇷
1.3هزار دنبال‌کننده
15.9هزار عکس
15.7هزار ویدیو
211 فایل
*اللهم عجل لولیک الفرج* شهیدمدافع حرم در سجده‌یِ آخرِ نمازهایش این دعا را میخواند: ‌اللهم أخرِج حُب الدُّنیا مِن قُلوبِنا...✨ تاریخ تولد🎂:1361/1/2 تاریخ شهادت🕊️:1395/7/7 مزارشهید🥀:باغ بهشت همدان «زیرنظر همسر شهید» ادمین پیشنهادات:۰۹۱۸۵۴۶۱۲۶۰
مشاهده در ایتا
دانلود
قامت سرو در آن کوچه بهم ریخته بود زهر انگار ز سر تا به قدم ریخته بود هر قدم، زیر لبش ناله ی داشت دردها بود که بر زانوی خَم ریخته بود گفته بود از غمِ خود پیشِ اباصلت کمی وای اگر دیدی عبا روی سرم ریخته بود با سر و صورت و زانو وسط حجره فتاد همه ی عرش، کفِ حجره ی غم ریخته بود مثل یک مار گزیده، به خودش می پیچید یادِ گودال در آنجا ز قلم ریخته بود خوب شد زودتر از مرگ، جوادش آمد دید بر جان پدر، زهرِ ستم ریخته بود روی زانوی پسر، جان پدر بر لب شد روی لبهای پسر نوحه و دم ریخته بود آه، این واقعه در کرب و بلا برعکس است اشکِ بابا به پسر، پیش حرم ریخته بود پدری پیش پسر با سرِ زانو آمد چه پسر، آه که سر تا به قدم ریخته بود إرباً إربا شده بود آن قد و بالای رشید یک بدن بود ولی چند رقم ریخته بود دست خواهر که سرِ دوش برادر افتاد دید احوال حسینش چه بهم ریخته بود خوب شد آمدی ای خواهر مظلومه ی من غم عالم به خدا روی سرم ریخته بود : رونقی نیست اگر در دل دیوانه ی من می روم و از صفا می گیرم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، شهادت غریب الغربا، امام مهربانیها، حضرت تسلیت و تعزیت باد🏴 http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
دلم بود و حرم بود و امامم بود و تنهایی حرم قبله، حرم کعبه، عجب احرام زیبایی لباس اشک آماده، سرم از شرم افتاده همیشه سنگ فرش او، برایم مهر و سجاده زیارتنامه میخواندم، دلم گرم زیارت شد نگاهم خورد بر قبرش، نمیدانم جسارت شد؟ به پای پنجره فولاد، دل روی دل افتاده گذار کشتی طوفان زده، بر ساحل افتاده نفس پشت نفس، ایوان به ایوان سیر میکردم گلاب چشمهایم را برایش خیر میکردم تمام صحن ها را مست بوی عود میدیدم پریدم ناگهان از خواب، رویا بود میدیدم دوباره چشم را بستم، دوباره جستجو کردم دوباره خواب را از رد پا تا صحن بو کردم بیا پیراهنم بو کن، هنوز عطر حرم دارد فقط ایوان و سقاخانه و یک صحن کم دارد دلـم آهو، دلم از او، دلم مشغول گفتگو بزن نی زن بنام او، بگو یا دلم خورشید می خواهد، هوای گنبدت کرده دوباره عید می خواهد، هوای مشهدت دارد : می‌خورد بر‌ گونه‌ام از ‌جانب صحنت شمیمی میدهی اذن دخول این بار آقا با نسیمی دست خالی آمدم رسم ادب این نیست آقا میهمان با توشه‌ای آید‌ به دیدار کریمی سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
هر که می آید در اینجا غرق احسان میشود همچو آهویی گریزان در بیابان میشود زشت و زیبا خوب و بد هرکس که می آید حرم بر سر این سفره جزو ریزه خواران میشود جذبه ی برق نگاهش بس که ناز و دلرباست نامسلمان هم از این جذبه مسلمان میشود سینه ی زوار قبرش در کنار حوضها همچو این دیوار و در، آیینه بندان میشود بس که این صحن و سرا بوی غریبی میدهد صاحب این خانه یار ما غریبان میشود آب سقاخانه اش مانند آب کوثر است هر مریضی با دو قطره آب درمان میشود پرچم سبز رضا خط امانش میدهد هر که در این قبه ریزه خوار سلطان میشود عاقبت سلطان ارض طوس روزی میرسد همنشین محفل ما مستمندان میشود این میخانه حاجت میدهد زائرِ او زائرِ شهر میشود : عشق است که درصحن شفاخانه ات آقا حتی به تمارض شده بیمار تو باشم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
هرچند که از چشم تـَرَم فاصله داری دلـهای کبوتر شده یک قافله داری ای قامت مغرب که به سجاده ی مشرق پشت سر هر سجده، دو صد نافله داری این مرغ خودش خواست که در دام نشیند آقـا، تو برای دل ما هم تله داری؟ هرچند شلوغ است حرم، دلهره ای نیست وقتی که برای همگی حوصله داری با دست خودت باز بکن این گره را هم آقا خودمانیم، عجب مشغله داری میخواستم از خود گله ای، نه، چه بگویم آقـا تو بفرما اگر از ما گله داری هرچند که ما این طرف جاده نشستیم دور و بر خود، ، یک سلسله داری گفتم که از اینجا به حرم راه زیاد است گفتی که مگر از دل خود فاصله داری؟! : از کیمیای مهر تو زر گشت روی من آری به یمن لطف شما، خاک زر شود سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
ز بند غصه و غم ساعتی بشو آزاد ز فرط مستی و از عشق سر بده فریاد درِ ورودی جنت درست این طرف است به روی سر در آن حک شده ست باب جواد همین که از درِ باب الجواد رد بشوی همین که چشم تو بر گنبد طلا افتاد تلاقی دو سه تا قطره اشک، با گنبد چه حس و حال عجیبی به قلب زائر داد به شوق پرچم سبزی که روی گنبد هست کبوتری شده ای و رها شدی در باد چه رد پای قشنگی به جا گذاشته ای ز قطره قطـره ی اشکت میان گوهرشاد دوباره ولوله ای شد میان صحن، ببین شفا گرفته دو چشمان کور مادرزاد دو پای مرد علیلی دوباره جان بگرفت دوباره معجزه کرده ست پنجره فولاد رمیده آهوی قلبی به شوق صید شدن بیا که حضرت صیاد، خانه ات آباد : 💔 نغمه ی نقاره یک سو یه طرف هوهوی باد من دلـم را داده‌ام در این هیاهـوها به تـو سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
گریه ام خنده ندارد دل من تنگ شده باز کن گوشه ای از خلوت ایوان مرا حال شبهای گدا را چه کسی میداند صبح کن جان جوادت شب هجران مرا از همین فاصله ی دور سلام مهربان دست بکش موی پریشان مرا تن بیمار مرا باز در آغوش بگیر اینقدر طول نده مهلت درمان مرا آی مردم همه آبرویم دست رضاست من گُنَه کردم و داده همه سامان مرا قلبم از شوق وصال تو به هم میریزد قدمی رنجِه کن آن لحظه ی پایان مرا نمک سفره ی ما چیست میدهد از سر این سفره فقط نان مرا : مَحرمی نیست که مرهم بنهد بر دل من جز تو ای دوست که خود محرم اسرار منی سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
رو به زائر باز شد شکرِ خدا باز هم صحنِ حرم شد با صفا، شکرِ خدا راه دادی بی گلایه! باز هم شد روبراه عاشقانه هایِ سلطان و گدا، شکرِ خدا مادری جانِ را قسم داد و گرفت حاجتش را زیرِ ایوان طلا، شکرِ خدا لالِ مادرزاد پایِ تو باز هم با گریه میگیرد شفا، شکرِ خدا با دعای خیر در کنج ضریحت باز هم میشود از عـالَـمی رفع بلا، شکرِ خدا در کنار حالِ خوب زائرانت جان گرفت شد از غم رها، شکرِ خدا لنگ لنگان دست بر سینه شبانه میرود پیرمردی با براتِ ، شکرِ خدا شد ذکرِ نابِ بعد از هر نماز روضه خوان آورده با خود روضه را، شکرِ خدا : حضرت سلطان سلامت ميدهم از راه دور دلخوشم مولا جواب اين گدا را ميدهی سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
قطره قطره، اشکهایم را تو دقت میکنی بی نهایت بر گدای خود محبت میکنی آنقدر من آمدم پابوسیِ گوییا بر زائرت داری تو عادت میکنی من کجا و پنجره فولاد آقایم بی لیاقت را همیشه بالیاقت میکنی من که بااعمال خود خارو ذلیل عالـمم این تویی باجود خودازمن حمایت میکنی باگدایت باغلامت خو گرفتی از ازل تاابد داری مرا غرق خجالت میکنی کوروکر، بهرشفا آید سراغت باامید بازهم مثل همیشه، توعنایت میکنی من یقین دارم که قبل از آقای من از تا   ما را تو دعوت میکنی تو همیشه یاور تنهاییِ من بوده ای بین قبر من میایی و وساطت میکنی روز محشر من ندارم ترسی از آتش رضا مطمئنم نوکر خود را شفاعت میکنی : یک گوشه از رواق تو جا داشتن بس است ما را همین داشتن بس است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
من با تو زندگی نکنم، پیر می شوم بی تو من از جوانی خود سیر می شوم من در شعاع پرتو شمسُ الشُّموسی ات بی اختیار پیش تو تبخیر می شوم آیینه کاری حَرَمَت ذرّه پروریست من در رواق چشم تو تکثیر می شوم در صحن کهنه سوی تو کردم نماز را اینجاست آنکه لایق تکبیر می شوم یک شب نشد که بی گُنَه آیم زیارتت اما دوباره پیش تو تقدیر می شوم وقتی که آه می کشم از پرده ی نیاز  بی پرده با تو صاحب تصویر می شوم بیچاره من که نیست قلمدانم از طلا هر چند با نگاه تو اکسیر می شوم نقاره خانه ات ز کجا آب می خورد کز بانگ آن چو سیل سرازیر می شوم آن نامه ام که از سر تعجیل و اضطراب بر بال کفتران تو تحریر می شوم برداشت سیلِ گریه بساط زیارتم نم نم دوباره قابل تعمیر می شوم وقتِ ورود در حرم تو، هوایی ام وقت خروج، تازه زمینگیر می شوم : خوب یا بد، هرچه باشد، عیبِ دلتنگیست این من به هرکس میرود مشهد، حسادت میکنم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
دِلَم هَواییِ مَشهَد شُد اَلسَّلامُ عَلَیک دِلَم کَبوتَرِ گُنبَد شُد اَلسَّلامُ عَلَیک خوشا به حالِ تمامِ مُجاورانِ حرم خوشا به حالِ تمامِ مُسافرانِ حرم غُبار از قَلَم و کاغَذَم کِنار زَدَم که با نگاهِ تو گَردَم زِ شاعرانِ حرم به کفشدارِ حَریمِ تو میخورم سوگند منم غُبارِ قدمهای زائرانِ حرم وَ این حکایتِ دیرینِ ما شُده که فَقَط خوریم غِبطه به اَحوالِ حاضرانِ حرم گرفته گُنبدِ زردِ تو چَشمِ دُنیا را عجیب ماتِ تو هَستَند ناظرانِ حرم نشسته اند جَلالِ تو را نگاه کنند وَ جِلوه های جَمال تو را نگاه کنند به هَر کُجا نِگَرم در حرم فقط نور است کنارِ تو همه دور و برم فقط نور است ضریح و پنجره هایش به هِق هِقَم انداخت مُحیطِ این حَرمِ مُحترم فقط نور است گرفته اَشک دو چشمِ مَرا، نمی بینم که روبروی دو چَشمِ ترم فقط نور است نباشَد هیچ هَراسی به روزِ مَرگ آری کنارِ مَن نفسِ آخرم فقط نور است : به سینه دست گذاشتم، سلام ای سلطان سلام آنکه مرا جز درت پناهی نیست سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
خودم اینجا و دلم مسافر مشهد تو آقا جون دلم شده کبوتر گنبد تو تو دلم آرزوی صحن عتیقه آقاجون دل من به این خوشِ با تو رفیقه آقاجون دل من مثل کبوترای تو هواییه دل من یه پارچه مجنون و امام رضاییه دل من با این دلا که هر کدوم یه کفتره به هوای حرمت از تو محله میپره دفه ی آخری که پابوست آقا اومدم به امانتداریات دله دیوونمو دادم بی تو یاامام رضا زندگی لذت نداره اگه از تو دور بشم چیزی حلاوت نداره اونقده در میزنم تا که تو خادمم کنی بکشی دست رو سرم تا آخر آدمم کنی آقاجون اسم تو رو همیشه فریاد میزنم دلمو گره به اون پنجره فولاد میزنم از تردد ملائک حرمت پر از صفاست از نوای زائرات هرصحن تو یه نینواست من اگه پابوس تو نیام آقا کجا برم اگه من حاجتمو به تو نگم به کی بگم با تو یا امام رضا دلم پر از صفا میشه آخرش بهم میدی برات قبر شش گوشه : ‏سلام حضرت سلطان، سلام حضرت نور سلام میدهد اینجا مسافری از دور سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
مرا ، شما حساب کنید غبارِ کاشیِ ایوانْ طلا حساب کنید میان این همه آوازهای روح‌نواز مرا «کلاغ»، ولی خوش صدا حساب کنید اگرچه بال و پرم را سیاه کرده گناه مرا کبوترِ صحن و سرا حساب کنید به جای ذکر، فقط لغو روی لب دارم کرم کنید و همین را دعا حساب کنید میان کاسه‌ی من دِرهمی بیندازید میان صحن، مرا هم گدا حساب کنید به نسخه‌های طبیبان نیاز نیست، اگر شما غبارِ حـرم را دوا حساب کنید سلامهای مرا روبروی گنبدتان سلام، بر حرمِ کـربلا حساب کنید به خوش حسابی‌ِتان بعدِ مرگ، دل بستم که قرضهای بدهکار را حساب کنید : گاهی به و زمانی به یکدم به و دمی با خوشیم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani