eitaa logo
شهید موسوی نژاد
382 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
7 فایل
🌷🌷 اینجا قراره که فقط و فقط از #شـهدا درس زندگی بگیریم 🌷🌷 مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن 🌹سرهنگ پاسدار شهیدسیدعبدالحسین موسوی نژاد ولادت: خمین ۱۳۴۸/۲/۱     شهادت: منطقه سردشت ۱۳۹۰/۴/۳۰ مزار:گلزارشهدای قم "روزانه خواندن زیارت عاشوراراامتحان کنید"
مشاهده در ایتا
دانلود
ظهر شده بود. برای ناهار کنار یک رستوران ماشین رو نگه داشت. رفت ناهار گرفت و آورد تو ماشین که با هم بخوریم چند دقیقه ای که گذشت یکی از این بچه های فال فروش به ماشینمون نزدیک شد. امیر شیشه رو پایین آورد و از کودک پرسید: غذا خورده یا نه؟! وقتی جواب نه شنید، غذای خودش رو نصفه رها کرد و دست بچه رو گرفت و برد تو رستوران.... وقتی برمیگشتن کودک میخندید و حسابی خوشحال بود. ✍🏻به روایت همسر 🕊🌹
قَدْ نَرَىٰ تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ بقره/۱۴۴ نگريستنت را به اطراف آسمان می بينيم باید جاده ها رو روی آسمان بسازن، این راه های زمینی به تو نمی رسن...
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ که فرا می رسید پیراهن مشکی به تن می کردو چفیه سبز رنگی به گردن می انداخت می شد عشق  و محبت او به اباعبدالله را در چهره اش دید اما او به شور اکتفا نمی کرد به هیاتی می رفت که بار علمی و معنوی بیشتری داشته باشد . کنار دوستانش می نشست و سینه زنی که شروع می شد عاشقانه سینه می زد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
دينداری انسان وقتی معلوم می شود كه بر سر دو راهی دنيا و آخرت و متابعت هوای نفس و شيطان يا بندگی رحمان قرار گيرد. آیت الله بهجت
شهید موسوی نژاد
دينداری انسان وقتی معلوم می شود كه بر سر دو راهی دنيا و آخرت و متابعت هوای نفس و شيطان يا بندگی رحما
بترسیم از روزی که مثل کسانی زندگی کنیم که ازشون متنفر بودیم!! نشیم یه مشت مذهبی نما که دارن گله میکنن از مذهبی نماها...
enc_16509773386886684709656.mp3
3.84M
@shahidmosavinejad من بی‌حیدر بدون پناهم، اسیر گناهم
أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَا عَلَىٰ مَا فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ زمر/۵۶ بنده ی من، عشق مقدسه و من همه ی وجودت رو پر کردم از عشق به خودم و باید بدونی این عشق به سادگی به دستت نمیرسه،باید خیلی از چیزها رو از دست بدی تا عشق من رو به دست بیاری اونوقت خودم میام سراغ دلت... فقط خواستم بگم مواظب اون لحظه ای باش که دیگه فرصتی نداری و حسرت میخوری و میگی:خدا جونم کاش بیشتر دوستت داشتم خیلی بیشتر... الانم دیر نیست برگرد هر لحظه منتظر این برگشت هستم
گفتیم چقدر این عکس و نگاه زنده است مادر!! گفت :این عکس را با هیچ قیمتی معاوضه نمیکنم. روزها در آشپزخانه که کار می‌کنم نگاهم به این عکس هست و باهاش حرف میزنم و زندگی می‌کنم. ولی وقت آب خوردن پشت به این عکس می‌کنم و بعدِ یاد لب عطشان امام حسین علیه السلام ، یاد لبان خشک جگرم رو میسوزونه میگم مادر فدایِ لبای تشنه‌ت محسن 🕊
چقدر بده من از خدای خودم سؤال نکنم امامم کجاست ولی نعمتم کجاست ! اربابم کجاست ! اگه آدم یکی رو دوست داشته باشه و خواهان او باشه ، اگه عاشق یکی باشه همیشه تو ذهنش اینه خدایا ! الان محبوب من کجاست ؟ خدایا ! دلبر من کجاست ؟ نکنه تو سختی باشه ؟ کاش پیشش بودم ! از خدا بپرسم خدایا امام من کو ؟ امامم کجاست؟ شاید الان کنار ضریح شش گوشه ی جدش حسین (ع) باشه ، شاید الان مدینه باشه ، شاید الان در قبرستان بقیع کنار قبور ائمه بقیع (ع) باشه ، شایدالان توی کوچه ی بنی هاشم داره برای مادرش زهــرا (س)گریه میکنه ، شاید الان کنار خانه خداست، شاید هم کاظمین شاید هم سامراست ! شاید هم یه گوشه این عالم دست به دعا برداشته داره برای بخشش گناهان من ، التماس خدا رو میکنه و اشک می ریزه !                                           به نظرم باید مثل بچه های حسین (ع) انتظار بکشی !وقتی عموشون عباس (ع) رفت و دیگه برنگشت وقتی دیدند باباشون حسین(ع) از کنار علقمه اومد و حرف نمیزنه صدا زدنـد : « این عمی العباس ؟» بابا ! عمو عباس کجاست ؟ ما دیگه تشنه نیستیم ما عمو عباسو میخواهیم ! ما دیگه آب نمیخواهیم ! خــدایـا ! منم فقط آقامو میخوام ! اگه میگم آقام کجاست ؟نه برای اینکه حاجتمو برآورده کنه نه بخدا فقط آقا و اربابمو میخوام فقط خودشو میخوام، خوشنودی و رضایت صاحبمو میخوام ، سلامتی اربابمو میخوام ، هر چه دارم فدای امام زمانم ! أین بقیة الله....
شهید موسوی نژاد
چقدر بده من از خدای خودم سؤال نکنم امامم کجاست ولی نعمتم کجاست ! اربابم کجاست ! اگه آدم یکی رو دوست
هروقت میام در خونه مهدی فاطمه(ع) به خاطر قلب سیاهی که زباله دان گناه شده روی نگاه کردن به امام زمانم رو ندارم آخه زباله دان که نگاه کردن نداره همیشه از این دل آلوده و آغشته به گناه زجر می کشم ، اما یابن الحسن آقا جانم درسته که قلبم آلوده است و زباله دان معصیت شده اما اگر خوب به گوشه دلم نگاه کنی هر هفته بخاطر چیزای قشنگی که گوشه دلمه راه میفتم میام در خونه ات اگه قشنگ نگاه کنی می بینی گوشه ی دلم مهر حسینه ، گوشه ی دلم محبت زهراست، مهر علی (ع) و عباس و زینبه ! گوشه ی قلبم محبت اهل بیت (ع) موج میزنه !همین محبت هاست که نمیذاره قلبم برای همیشه ازکار بیافته ،هنوز قلبم جان داره ، هنوز امید داره که یه روزی خدایی و امام زمانی بشه ! خدایا ! خیلی ازت ممنونم که این نعمتو از ازل تو قلبم گذاشتی ، اگه این نعمت رو تو دلم نمیذاشتی  اصلا" نمی تونستم برای سیلی خوردن مادرم وسط کوچه ، ناله کنم اگه این محبت رو تو دلم قرار نمیدادی برام مهم نبود که تو گودال قتلگاه چه بر سر حسین (ع) اومد! برام مهم نبود که بچه های حسین (ع) رو کتک زدند، از وقتی عشق عباس رو تو دلم جا دادی حتی برای مشک عباس (ع) هم روضه میخونم و گریه می کنم چه برسه به اینکه بشنوم تیر به چشمان عباس (ع) زدند، عمود آهنین به فرق مبارکش زدند ، دستانشو قطع کردند اگه اینا رو بشنوم طاقت نمیارم براش می میرم !
4_6044264238225034912.mp3
4.73M
اگه حالے داشتید حتما گوش ڪنید قدر شهدا رو بدونیم…
سفارشش بود... بعداز نماز کار همیشگی اش خواندن زیارت عاشورا بود حتی اگر مهمانی بود، یا کار داشت یا وقت غذا بود تا زیارت عاشورا نمی خواند نمی آمد...! 🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکایت مردی که نمی‌خواست به پیاده‌روی اربعین برود اما امام حسین (ع) را دید السلام علیک یااباعبدالله الحسین
دو حرف زیبا از دو بزرگ مرد: : برای شهید شدن اول باید مانند شهید زندگی کرد... : تنها کسانی مردانه میمیرند که مردانه زیسته باشند...
انسان در راه معشوق به اندازه ی عشقش صبر می کند...
فَمَنِ اتَّبَعَ هُدایَ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقی طه/۱۲۳ هرکس از هدایت من پیروى کند، نه گمراه میشود، و نه در رنج خواهد بود. خدایا ما خیلی وقته گم شدیما، ما هم دوست داریم خوب باشیم ولی زورمون به خودمون نمیرسه، زور ما رو زیاد کن، ببر ما رو سمت خودت...
به شوخی به کریمی گفتم این ریش ها را بزن. گفت: «این ریش‌ها جان می‌دهد که با خون خضاب شود. من خیلی دوست دارم مثل حضرت علی اکبر اربا اربا شوم». گفتیم هیچ کسی با گلوله اربا اربا نمیشود. پیش از عملیات به ما بازو بند ندادند. در عملیات نیز محاصره کامل و مهماتمان هم تمام شد. و عقب کشیده بودند... مجروحین را گذاشتیم در ماشین که ناگهان صدایی آمد. گفتم: «چی شد؟» گفتند مرتضی پرید.(موشک به تویوتا خورده بود) دیدم کنار تویوتا سرش یکجا و تنش یک‌جای دیگر افتاده است. همانطور که گفته بود دوست دارم علی اکبری شهید شوم، شهید شد. به راویت همرزم 🕊🌹
رسم شهادت اینه که نه برای دیده شدن کار کنید، نه برای دیده نشدن..!! فقط برای خدا کار کنید...!